خلاصه داستان «فروشنده» اصغر فرهادی

خواندن این پست، برای آن‌ها كه نمی‌خواهند قصه فیلم برای‌شان لو برود، توصیه نمی‌شود.

به گزارش نما به نقل از خبرایرانی: خواندن این پست، برای آن‌ها که نمی‌خواهند قصه فیلم برای‌شان لو برود، توصیه نمی‌شود.

خلاصه‌ای از قصه فیلم فروشنده را پس از نخستین نمایش‌هایش در جشنواره کن، منتشر می‌ شود. آ‍پارتمانی در تهران قدیمی و در حال ریزش است و ساکنان آپارتمان از جمله زوج قهرمان داستان عماد (شهاب حسینی) و رعنا (ترانه علیدوستی) باعجله برای نجات جان خود در حال فرار از خانه اند. خانه سر جایش باقی می ماند اما ترکی عمیق بر روی دیوار بجا مانده که سبب نشت گاز می‌شود. عماد و رعنا مجبور اند که خانه‌ی جدیدی پیدا کنند. به واحد بزرگ و قدیمی خانه‌ای که در نزدیکی همان‌جا است نقل مکان می کنند. مستاجر قبلی مقداری از اثاثش را جا گذاشته و حاضر نشده که برای بردنشان بیاید. وقتی که علتش را جویا می شوند می‌شود خانم مستاجر، با مردهای زیادی در ارتباط بوده یا به بیان دیگر روسپی بوده است. رعنا در خانه تنها است و می‌شنود که کسی وارد خانه شده. او به خیال این که عماد است شروع می‌کند به حرف زدن، اما عماد نیست.

شب همان روز عماد به خانه برمی‌گردد و وقتی که از پله‌ها بالا می‌رود، رد خون در راه‌پله‌ها به چشمش می‌خورد و همسرش را در حالی می‌بیند که وقتی در حمام بوده، توسط کسی که وارد خانه شده به سرش ضربه وارد شده. در بیمارستان سر رعنا را بخیه می‌زنند و معلوم می‌شود که مشکل خاصی وجود ندارد. آنچه که بر سر رعنا آمده، خوبی ذاتی‌اش را تحت الشعاع قرار می دهد.

رعنا وحشت کرده. حالت دفاعی دارد. او از عماد که دبیر ادبیات دبیرستان است می‌خواهد تا کارش را رها کند و در خانه بماند.

۱۳۹۵/۳/۳

اخبار مرتبط