«جانشین مشاور امنیت ملی برای استراتژی دموکراسی جهانی» اسم بزک شده مسئول اجرای کودتای نرم یا انقلاب مخملین است. سمتی که ده سال قبل اليوت آبرامز، مشاور ارشد سياست خاورميانه در شوراي امنيت ملي آمریکا به آن منصوب شد. او پس از آشکار شدن میوه انتخابات 7 اسفند؛ به رسانه های آمریکایی یادآوری کرد که امیدهایشان توهم بوده است.
ریاست آیت الله جنتی بر مجلس خبرگان و دکتر لاریجانی بر مجلس شورای اسلامی، واکنش هایی بیش از انتظار در رسانه های غربی داشت. تا جایی که این تحلیلگر ارشد آمریکایی اذعان می کند که «این برداشت که میانهروی پیروز شده، تخیل بود و حالا مدارک بیشتری هم در این باره وجود دارد.» نیاز به توضیح نیست که آنچه وی میانهروی نام می نهد را باید در دائره المعارف انقلاب مخملین ترجمه کرد تا علت سرخوردگی غرب را فهمید.
انتخابات بی حاشیه هیئت رئیسه دوره جدید خبرگان رهبری اگرچه به جهت منتخب این جلسه، بازتاب فراوانی داشت؛ اما انتخابات هیئت رئیسه مجلس از آن کم اهمیت تر نبود. برآیند منتخبان نشان می داد که نه تنها مجلس دهم، به هیچ عنوان شبیه مجلس ششم نیست؛ که از مجلس پنجم نیز فاصله دارد. مجلسی که دقیقا بیست سال قبل شکل گرفته بود و به دلیل نزدیک بودن کثرت فراکسیون های رقیب، از منظر برخی به مجلس دهم می مانست. اما در 12 خرداد 1375 حجت الاسلام ناطق نوری تنها 11 رأی بیش از رقیب دارای تشابه نام خود، اما پرچمدار مشترک روحانیون و کارگزاران یعنی عبدالله نوری داشت. اگرچه در هنگام نگارش این متن، هیئت رئیسه موقت شکل گرفته است و هنوز احتمال تغییر باقی است، اما تجربه ادوار گذشته نشان می دهد که این ترکیب تغییر زیادی نخواهد کرد. با این حساب باید مجلس دهم را شبیه به خود دانست، نه مجالس پیشین!
از دیگر نکات مشهود 9 خرداد برای بهارستان، آرامش جلسه و رفتاری منطبق با استانداردهای مردم سالاری دینی، منجر به حفظ احترام ها در روزی شد که بسیاری انتظار یک لشگرکشی پر جنجال سیاسی را داشتند. این پرهیز از جنجال هم در مسیر کسب آرا مشهود بود که هم تلقی تفاهم پیش از رأی گیری را نقض کرد و هم تصور پرهیاهو بودن رقابت را و از سوی دیگر با جا ماندن چهره های حاشیه ساز، نشان داد رأی به ترکیبی است که جنجال طلب نباشند.
اما زیباترین قسمت ماجرا، آنجا است که بار دیگر «دموکراسی به شرط برد» بر روی صحنه نمایش میرود. وقتی اصرار به رقابت و وزن کشی، نتیجه انتخابات را باخت دو بر صفر به نفع مدافعان اصول و نه سی هیچ ادعایی - که مرتب «تکرار» می شد - نشان داد؛ جمع محدودی که از 88 تا کنون با توئیتر و نسخه های جدیدتر شبکه های اجتماعی با یکدیگر در ارتباط هستند؛ پس از ناکامی نسبی در رأی سلبی در انتخابات خبرگان، با اطلاع از برآیند این دو مجلس در انتخابات هیئت رئیسه، بار دیگر زیر میز انتخابات زدند و با توهین به منتخبان مردم؛ رفراندوم را به عنوان تنها راه باقی مانده مطرح کردند. این نقطه پایان تزویر آنها نبود؛ به دروغی دست آزیدند که زود بر ملا شدنش قابل پیشبینی بود و با بازنشر توئیت سال گذشته رئیس جمهور به عنوان همراهی دکتر روحانی با آنها در این مقطع، سعی به جوسازی داشتند.
دکتر روحانی پیش تر گفته بود «تمایل دارم برای یك بار هم شده برای اجرای مسئله بسیار مهمی كه برای همه اهمیت دارد بنابر یکی از اصول قانون اساسی از مردم سؤال شود.» اگرچه بی بیسی و برخی دیگر رسانه های معارض نیز از این اقدام پشتیبانی کردند، اما این موج شکل نگرفته به سردی گرایید و با عدم استقبال کاربران فضای مجازی، در فضای حقیقی نیز شنیده نیز نشد گویی مخاطبان سابق این جماعت معدود در همین شبکهها نیز به رسوا بودن ادعاهای دموکراسی خواهی آنها پی برده اند و می دانند آنها که امروز به حداقل لوازم مردم سالاری تن نمی دهند؛ چون بر کرسی قدرت نشینند دیکتاتورترین حکومت ها را به ارمغان خواهند آورد.