بررسی علل و عوامل موفق نبودن برند‎های ایرانی

برند‎های ایرانی در كنج رینگ

عکس خبري -برند‎هاي ايراني در کنج رينگ

انتقادات دو سویه از سوی مردم و موسسات تبلیغاتی نشانگر فقدان مدیریت صحیح برند توسط كارخانه‎‎های تولیدی و یا موسسات صنعتی در داخل كشور است

با توجه به منابع و ظرفيت‎‎هاي موجود، قطعا کشورمان بايد يکي از ثروتمندترين کشور‎هاي دنيا باشد، ولي درآمد‎هاي سالانه ايران به کمتر از پنج هزار دلار مي‎رسد و همين ما را از لحاظ اقتصادي در زمره کشور‎هاي نه‌چندان قوي قرار داده است. يکي از عواملي که موجب افزايش درآمد سرانه کشور مي‎شود، افزايش حضور شرکت‎‎هاي ايراني در عرصه بين‎المللي و به‎تبع آن افزايش صادرات است. صادرات کشور بايد به عددي نزديک به 120 درصد توليد ناخالص داخلي برسد تا در عرصه تجاري به موفقيت برسيم.
رنکنيگ يا همان رتبه‌بندي، همواره به‎عنوان ابزاري قياسي بوده که ميزان موفقيت عملکرد يک محصول، موسسه صنعتي يا برندي خاص را در حوزه تجارت مشخص مي‎کند. همه شرکت‎‎هاي توليدي و صنعتي به منظور افزايش رتبه بين‎المللي خود به افزايش بهروري توليدات پرداخته و سعي مي‎کنند تا برندي معتبر در سطح جهاني ثبت کنند. در ميان رقابت برندها، کشور عزيزمان ايران نه‌تنها از قافله رقابت جهاني عقب مانده بلکه در سطح داخلي نيز قابليت رقابت با ديگر برند‎هاي اروپايي را از دست داده است. در کشورمان بسياري از محصولات توليد شده، به‎خصوص در حوزه پوشاک از نظر کيفي در سطح بالاتري نسبت به توليدات کشورهاي اروپايي قرار دارند، ولي متاسفانه به‎دليل تنزل برند محصولات توليدي هم‎چنان از استقبال کمتري توسط جامعه ايراني برخوردار است. برخي از مصرف‎کنندگان ايراني به نگاه کوتاه‌مدت و منفعت‎طلبانه برند‎هاي داخلي انتقاد دارند و حتي موسسات تبليغاتي از نبود فرهنگ صحيح تبليغات در ميان توليدکنندگان حرف مي‌زنند. اين انتقادات دو سويه از سوي مردم و موسسات تبليغاتي نشانگر فقدان مديريت صحيح برند توسط کارخانه‎‎هاي توليدي و يا موسسات صنعتي در داخل کشور است؛ در اين زمينه بايد با نگاهي آسيب‌شناسانه به اقدامات اصلاحي بپردازيم. در ادامه به ضعف‎‎هاي موجود در حوزه برند‎هاي ايراني اشاره خواهيم کرد:

1. وجود تفکر اشتباه درباره کارکرد بازاريابي و تبليغات: دو حوزه بازاريابي و تبليغات به‎عنوان دو بال براي محبوبيت يک برند ثبت شده در هر کجاي دنياست. يک موسسه توليدي به‎وسيله بازاريابي، از تقاضاي موجود در بازار و علاقه‎مندي مشتريان آگاهي پيدا و پس از آن اقدام به تبليغ محصول براساس ذائقه و علاقه جامعه هدف مي‌کند. متاسفانه برخي توليدکنندگان ايراني تبليغات را صرفا پديده‎اي در معرفي کالا مي‎دانند و به‌همين منظور وقتي کالاي آن‎ها از سوي مردم شناخته شد از پرداخت هزينه‎‎هاي تبليغات سرباز مي‎زنند. اين تفکر اشتباه در حالي ايجاد شده که در اکثر کشور‎هاي دنيا حتي برند‎هاي مطرح دنيا از جمله سامسونگ که براي همه مردم جهان شناخته شده است، نسبت به تبليغات و نحوه تبليغ محصول، حساسيت و خلاقيت بيشتري به خرج مي‎دهند. اصل، هدف‎گذاري و برنامه‎ريزي استراتژيک برند‎هاي مطرح دنيا در حوزه تبليغات، ماندگاري اسم و لوگوي برند در اذهان عمومي جهان، واگذار نکردن بازار به ديگر رقبا و در نهايت معرفي خود به‎عنوان يکي از اعضاي خانواده هر يک از مردم جهان است.
تفکر اشتباه ديگري که توسط صاحبان برند ايراني رخ داده در حوزه بازاريابي است. مديران صنعتي تصويري نادرست از بازارياب داشته و به افراد ‎مشغول به کار در اين حوزه بهعنوان افرادي که قرار است برايشان دام مالي پهن کنند، نگاه مي‎کنند. از ديدگاه مديران برند، بازاريابان براساس مصلحت شخصي راهکار‎هايي به توليد‎کننده ارائه مي‎دهند که ممکن است اهداف مدنظر سازمان يا برند را تامين نکند. به‎طور کلي يک فضاي بي‎اعتمادي ميان صاحبان برند و بازاريابان از نظر رواني وجود دارد.

2. تبليغات کليشه‎اي در ميان برند‎هاي ايراني: از دهه‎‎هاي گذشته تا به امروز شاهد تبليغاتي بيلبوردي، تلويزيوني و آگهي‎‎هاي مطبوعاتي توسط برند‎هاي ايراني بوده‌ايم و در طول اين سال‎ها هيچ خلاقيتي در تغيير روند تبليغ محصولات ايراني رخ نداده است. اين روند باعث دلسردي مردم از محصولات ايراني شده است. اين سکون تبليغاتي برند‎هاي ايراني در حالي است که شرکت‌هاي اروپايي و آمريکايي با استفاده از شبکه‎‎هاي اجتماعي، سلبريتي‎ها، موسسات خيريه و... به تبليغ برندهاي خود در سطح بين‎المللي مي‎پردازند.
به‎عنوان مثال يک برند مطرح کره‎اي دست به اقدامات خيرخواهانه‎اي زده و سالانه بخشي از محصولاتش را به مدارس مناطق محروم اختصاص مي‎دهد. اين شيوه برند کره‎اي موجب افزايش محبوبيت آن در ميان مردم شده به نحوي که ميزان فروش محصولات پس از اين اقدام خيرخواهانه افزايش يافته است.

3. برنامه‎ريزي نکردن براي جذب مشتري وفادار: شيوه‎‎هاي متفاوتي براي اينکه مشتريان به برندي خاص وفادار باشند وجود دارد ولي از اصلي‎ترين مولفه‎ها براي دستيابي به اين هدف، حفظ کيفيت و خدمات پس از فروش محصول توليد شده است. ارتقاي خدمات پس از فروش توسط برند‎هاي مطرح دنيا موجب شده ميان مشتريان و محصولات يک رابطه عاطفي برقرار شود. اصطلاحا به اين دسته از افراد، مشتريان وفادار مي‌گويند؛ خيلي از اين افراد به‌صورت خودجوش محصولات را در بين اقوام و اطرافيان خود تبيلغ مي‌کنند. شيوه ذکر شده در ميان همه برند‎هاي مطرح دنيا متداول است ولي متاسفانه برخي موسسات توليدي و صنعتي در داخل کشور با نگاهي کوتاه‌مدت و صرفا به منظور منفعت يک‌سويه، ارتباط دائمي ميان مشتريان و برند را خدشه‌دار مي‎کنند. عارضه‎اي که در داخل کشور به‎عنوان مشتريان بدبين با آن مواجه هستيم حاصل پشتيباني نکردن و خدمات ندادن مناسب پس از ارائه محصول است.
اين بدبيني از سوي افراد به حوزه‌هاي ديگر هم تعميم داده مي‌شود؛ اگر برندي در حوزه خودروسازي، خدمات پس از فروش نداشته باشد، مردم ايران چنين نگاهي را به همه برند‎هاي ايراني در حوزه‎‎هاي مختلف توليد بسط ‎خواهند داد. وقتي در صنعت خودروسازي، برندي هم‎چون سايپا يا ايران خودرو به حدي با کيفيت پايين و خدمات ضعيف پس از فروش موجبات ناراحتي مردم را فراهم مي‎کند که به جوک‎سازي عليه اين برند‎ها مي‎پردازند، طبيعتا در ناخودآگاه مردم، برند‎هاي ايراني جايگاه خود را از دست داده داست.

4. تحولات سريع اقتصادي در حوزه توليد: از مهم‎ترين فاکتور‎هاي رقابت در حوزه تجارت، قيمت‎گذاري بوده و طبيعتا افزايش قيمت‎ها براي توليدکنندگان خوشايند نخواهد بود چراکه اين باعث مي‌شود، مشتريان خود را به مرور زمان از دست بدهند. در ايران بسياري از برند‎هاي مطرح به‎دليل افزايش تغيير هزينه‎‎هاي توليدي، مجبور به افزايش قيمت نهايي محصولاتشان هستند و همين از تعداد مشتريان و ميزان محبوبيتشان مي‎کاهد. با توجه به تورم موجود در کشور، برخي برند‎هاي در توسعه محصول خود با بن‌بست مواجه شده و همين امر موجب خروج آن‎ها از عرصه رقابت صنعتي مي‎شود.
در حوزه محصولات لوازم خانگي برند‎هايي مانند ارج و آزمايش از اين دست به‌شمار مي‎آيند که با وجود شناخته شدن نتوانستند در شرايط روز بازار رقابت کنند. به روز شدن تکنولوژي‎‎هاي موجود در حوزه توليد و هزينه گزاف تکنولوژي‎‎هاي نوين براي برند‎هاي ايراني، از ديگر تحولاتي است که موجب خروج برند‎ها از دايره رقابت مي‎شود. با توجه به شرايط گفته شده، برند‎هاي ايراني که نيازي به تکنولوژي‎‎هاي نوين نداشته و هزينه‎‎هاي اوليه آن‌ها به‌سرعت رشد نمي‎کند، از موفقيت نسبي در داخلي کشور برخوردار هستند. برند‎هايي در حوزه مواد غذايي و هم‎چنين محصولات بهداشتي، آرايشي از نمونه‎‎هاي بارز اين نوع برند‎هاي موفق بوده‎اند.

5. پديده ضد‎تبليغ در برند‎هاي ايراني: برخي توليدکنندگان ايراني هزينه‎‎هاي گزافي بابت تبليغات پرداخت مي‎کنند ولي با کاهش اعتبار برند و به‎تبع آن کاهش مشتريان وفادار به برند مواجه مي‌شوند. اين کار در واقع به ضد‎تبليغ مبدل شده که يکي از مهم‎ترين دلايل آن، نبود تيم کارشناسي و متخصص در حوزه تبليغاتي است. نمونه‎‎هاي بسياري از اين ضدتبليغ‎ها در ميان برند‎هاي ايراني وجود داشته که نمونه بارز آن، يکي از برند‎هاي غذايي بود که براي تبليغ، اقدام به توليد طولاني‎ترين ساندويچ جهان کرد.
اين برند خاص! با دعوت از خبرنگاران خارجي و نمايندگان گينس به منظور ثبت رکود جهاني، افتضاحي ملي را به بار ‎آورد. در زمان رونمايي از طولاني‎ترين ساندويچ جهان به يک‌باره جمعيت حاضر و تماشاچيان اين رونمايي با هجوم به ساندويچ، مقداري از آن را در جلوي دوربين‎‎هاي فيلمبرداري خوردند. اين اقدام حاضرين در مراسم رونمايي که از طريق دوربين‎ها به سراسر دنيا به نمايش درآمده بود، سوژه طنزي براي مردم جهان شد و اعتبار برند ايراني به‎طور کلي با آسيبي جبران نشدني مواجه شد.
با توجه به عوامل دروني و بيروني ذکر شده درباره دلايل موفق نبودن برند‎هاي ايراني در سطح بين‎المللي و حتي جهاني بايد به پديده مرگ برند‎هاي ايراني در بازار اشاره کرد. درحالي‎که برند‎هاي ايراني مي‎توانستند هر کدام به‎عنوان سفيران ايران در اقصي نقاط دنيا به اعتبار بين‎المللي کشور بيافزايند، به‎صورت متوالي با نزول رتبه مواجه شده و در نهايت جز نام و خاطره‎اي در آلبوم صنعت و توليد کشور، چيز ديگري از آن‌ها باقي نخواهد ماند. اميد است با بهره‎گيري از علم نوين برندسازي در کشور شاهد رونق محصولات ايراني در سطح جهاني باشيم


برند‎هایی که به‎خاطرات سپرده شدند


کفش ملي
کفش ملي به منظور رفع ديوني که بر گردنش بود به سازمان بازنشستگي کشور واگذار و پس از تغيير مديريتي، مسير روبه انزواي آن آغاز شد. در زمان فعال بودن اين کارخانه، صنعت چرم ايران بسيار پر رونق بود؛ تا جايي که چرم ايران زبانزد خاص و عام شد. پس از فروخته شدن ماشين‌آلات اين کارخانه و تبديل آن به انبار شرکت سايپا، عملا صنعت چرم ايران جاي خود را به رقيب پاکستاني خود دنيا داد.


نساجي مازندران
نساجي مازندران از جمله برند‎هايي بود که فروشگاه‎‎هاي آن در دورافتاده‎ترين نقاط کشور نيز نمايندگي داشت. استفاده نکردن از فناوري‎‎هاي جديد و ماشين‌آلات نو، اين کارخانه را به مرور زمان موجب فرسودگي کرد. نساجي مازندران در حال حاضر به‎جز فروشگاهي خيابان ساري در شهر قائمشهر، شعبه ديگري در کشور ندارد.

ارج
در برهه‎اي از تاريخ کشور، نام ارج به‎عنوان بزرگ‎ترين و معتبرترين برند لوازم خانگي ايراني در ذهن همه مردم نقش بسته بود. اين برند ايراني در بالاترين سطح توليد مي‎شد و هم پا با محصولات مشابه خارجي به رقابت مي‎پرداخت. وقتي پرونده اختلاس مديران اين شرکت در دهه 70 رسانه‎اي شد، اين برند مطرح با حاشيه‎‎هاي فراواني روبه‎رو شد و به مرور زمان جايگاه خود را در بازار کشور از دست داد. محصولات ارج هنوز با همان کيفيت سابق در بازار عرضه مي‌شود، اما از استقبال بسيار پاييني برخوردار است، به نحوي که ديگر کسي نام ارج برايش آشنا نيست.


پارس الکتريک
برند پارس الکتريک يکي از مطرح‎ترين برند‎ها در دهه 70 بود، به نحوي که پس از استقبال مردم از تلويزيون‎‎هاي ال سي دي شرکت پارس الکتريک، اين شرکت قصد ورود به حوزه لب تاپ و کامپيوتر را داشت. در صورت ورود برند پارس الکتريک به حوزه توليد لب تاپ، مي‎توانست به‎عنوان اولين برند ايراني مطرح در حوزه فن‌آوري، خود را در دل خانواده‎‎هاي ايراني محبوب سازد. به دليل بي‎ثباتي در بخش مديريت، اين برند به مرور زمان از حافظه تاريخي مردم خارج شد. در حال حاضر اين برند جايگاهي در بازار ايراني ندارد و محصولاتش با فروش بسيار پاييني روبه‎رو است.

منبع:هفته نامه پنجره

۱۳۹۵/۳/۱۴

اخبار مرتبط