شهیدی كه همشهریان او برای استقبال از پیكرش 50 كیلومتر پیاده روی كردند

عکس خبري -شهيدي که همشهريان او براي استقبال از پيکرش 50 کيلومتر پياده روي کردند

امروز سالگرد شهید علی غیوری زاده ، شهید شاخص بسیج عشایری كشور است. سایت سازمان امور عشایر كشور، بخشی از زندگینامه این دلاور ایلامی را منتشر كرده است. روزی كه پیكر پاكش بعد از 12 سال پیدا شد،مردم شهرش ملكشاهی در استان ایلام، 50 كیلومتر با پای پیاده به استقبالش رفتند.

به گزارش نما به نقل از خبرآنلاین،سردار شهید علی غیوری زاده در سال 1332 در بخش «ملکشاهی» در استان «ایلام» به دنیا آمد. پدرش او را «علی» نام نهاد. دوران کودکی، نوجوانی و جوانی مانند تمام مردم آن دیار با فقر و محرومیت همراه بود. با آغاز انقلاب اسلامی امید و جان تازه ای در جسم سختی کشیده علی دمیده شد. با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی وارد مرحله ای جدیدی از زندگی شد و به عنوان یکی از چهره های شاخص استان ایلام درآمد. اوایل جنگ به عنوان عضوی از بسیج راهی جبهه شد و در سا ل 1359 به عضویت رسمی سپاه پاسداران درآمد. در دیار ایلام، غیوری را به غیرت، جوانمردی، شجاعت و غریبی می شناسند.


زندگی هشت ساله او در دفاع مقدس سراسر ماجراهای تلخ و شیرین و خواندنی است. هر روزش حماسه است. شجاعت و جسارتش به حدی بود که او را معیار شناخت شجاعان و اوج ایثارگری می دانند. روزی به همراه جمعی از رزمندگان به جبهه عراقی ها در میمک حمله می کند. علی حاتمیان، یکی از همرزمان او در این عملیات، می گوید: شهید غیوری با این که فرماندهی این عملیات را به عهده داشت، به جای دیگر رزمندگان می گشت که شاید گلوله ای پیدا کند و به سمت عراقی ها شلیک کند. او از اینکه کارهای پیش و پا افتاده و خارج از حیطه فرماندهی را انجام دهد، ابایی نداشت؛ خصلتی که تمام فرماندهان ایرانی در طول دفاع مقدس از آن برخوردار بودند.

بارها مجروح شد اما در والفجر 9 در دره لری مریوان شدت مجروحیتش به حدی بود که همه می گفتند او شهید شده است. هر جا عملیاتی بود علی حضور داشت. او یا در کسوت فرمانده بود یا همراه قناسه اش دشمنان را شکار می کرد. در عملیات کربلای 10 روی ارتفاع بالو کاوه رفته بود. شهید بسطامی و فرمانده (سابق) لشکر 11 امیرالمومنین(ع)، سردار کرمی، هم حضور داشتند. آن روز جنگ غیوری با هلیکوپترهای عراقی با آرپی جی 7 دیدنی بود.

در عملیات ماووت عراق فرمانده گردان بود. او قله سوق الجیشی دو قلو را تحویل گرفت. علی در آن عملیات شش نماز واجب را با یک وضو یعنی از صبح تا صبح روز بعد با یک وضو خواند که در این باره زبانزد دوستان است؛ آن هم در عملیات و لحظات بحرانی که اضطراب انسان با است. علی با قرآن و نماز خیلی مانوس بود.
او در مسئولیت های فرمانده گردان، جانشین گردان، نیروی اطلاعات و عملیات مشغول خدمت بود. در عملیات والفجر 3، والفجر 5، والفجر 9، والفجر 10 ،کربلای 1، کربلای 4، کربلای 10، نصر 4 و نصر 8 با مسئولیت های مختلف حضوری فعال داشت. هر جا که علی بود آرامش خاطر فرماندهان فراهم بود.

در 29 خرداد 1367، ارتش متجاوز عراق حمله شدیدی را در جبهه مهران آغاز کرد. برای دفع این حمله دشمن، مهمترین معبر را که برای حفاظت از مهران پیش بینی شده بود به علی و گردان تحت امر او دادند. یکی از همرزمانش از آن شب این گونه می گوید:

«شب قبل از عملیات ساعت 12 شب ما به گردان علی سر زدیم. گفت: مگر تانکهای عراقی از روی جسد من رد شوند تا این معبر سقوط کند. کاملا مهیای شهادت بود. در جواب شوخی یکی از دوستان گفت: من هم می دانم این بار کار خیلی سخت شده است. عملیات دشمن در مهران آغاز شد تا ساعت 4 صبح صدای یا حسین(ع) و لا حول و لا قوه الا بالله علی برای فرمانده لشگر امیدوارکننده بود. ساعت 9 صبح روز بعد، بی سیم چی شهید غیوری گفت: علی در روی معبر بهرام آباد مورد اصابت گلوله های تیربار تانک عراقی ها قرار گرفت. آخرین پیام علی مقاومت بود.

وقتی بعد از 12 سال و 4 ماه و 20 روز مردم خبر پیدا شدن پیکر مطهر علی را شنیدند به استقبالش رفتند. مردان و زنان ملکشاهی، 50 کیلومتر پیاده حرکت کردند تا به محلی که پیکر مقدس علی پیدا شده بود رسیدند. جنازه علی با کارت شناسایی و لباس های تیر و ترکش خورده اش شهر به شهر گردانده شد و در زادگاهش به خاک سپرده شد تا برای همیشه ی تاریخ سندی باشد بر افتخار سربلندی غرور ایرانیان.

امروز سنگر شهید غیوری در قرارگاه امیرالمومنین(ع) در مناطق عملیاتی غرب کشور، ماوا و مامن همرزمان و زیارتگاه عاشقان و آزادگان است.
خاطرات :
شجاعت شهید غیوری زاده در مواجه با دشمن زبانزد بود و گواه این ادعا منطقه «میمک» است که وقتی با چند نفر از دوستانش برای شناسایی می روند، دشمن چون از پیش متوجه موضوع شده بود در چند نقطه آنها را محاصره می کند. آنها در بیش از 16 ساعت در محاصره زیر آتش انواع سلاح های عراقی ها قرار می گیرند اما با شجاعت مثال زدنی غیوری زاده و در حالی که یکی دو نفر از نیروهای همراهش به شهادت می رسند و یکی دو نفر نیز از معرکه جان سالم به در می برند و به نیروهای خودی می رسند، غیوری زاده همچنان در محاصره بوده اما با استفاده از تاریکی شب و نقاط کور، ضمن وارد آوردن ضربات سنگین به دشمن از محاصره خارج می شود.


*****

«عملیات نصر4» در سال 1366 در کردستان انجام شد. در این عملیات وقتی عمده نیروهای «گردان 507 امام رضا(ع)» در محاصره قرار گرفته و با کمبود شدید نیرو و مهمات مواجه می شوند، علی غیوری زاده به کمک آنها می شتابد. وقتی بالای «ارتفاعات دوکوهه» قرار می گیرد تا صبح به کمک دیگر رزمنده ها به مبارزه تن به تن با نیروهای گارد ریاست جمهوری عراق می پردازد و عراقی ها بعد از تحمل تلفات سنگین فرار را بر قرار ترجیح می دهند.


*****

در حالی که جنگ به ماه های آخر خود رسیده بود عراقی ها به کمک گروهک تروریستی نفاق، بار دیگر قصد تصرف مهران را می کند و وقتی که شهید غیوری زاده و همرزمانش در محاصره دشمن قرار می گیرند، غیوری زاده در آخرین مکالمه ای که از پشت بی سیم با فرمانده لشکر انجامی می دهد، می گوید که تا من زنده ام نخواهم گذاشت دشمن از این نقطه به سمت مهران عبور کند؛ و بر اساس همان قولی که داده بود می ماند و تا آخرین فشنگ با دشمن می جنگد تا این که به شهادت می رسد.

۱۳۹۵/۳/۲۹

اخبار مرتبط