رأی ۵۲ درصدی مردم انگلیس به خروج این کشور از اتحادیه اروپا، زلزلهای سیاسی است که از آن به منزله وارد شدن شوک به اقتصاد جهانی و اتحادیه اروپا نام میبرند. در واقع، در میان پیامدهای این قضیه، از جمله استعفای دیوید کامرون، نخستوزیر انگلیس، تأثیر بر بازارهای مالی جهان و...، این موضوع بر کشور ما نیز تأثیراتی خواهد داشت. فارغ از تأثیرات سیاسی و اقتصادی این موضوع، یک مسئله مهم در این زمینه، زیرسؤال رفتن مفروضات دیدگاههای کسانی است که در ایران فرایندهای جهانی شدن را یکسره به منزله فرصت ارزیابی کرده و خواهان ادغام ایران در این فرایندها هستند. به عبارت دیگر، اتحادیه اروپا که به مثابه یکی از مهمترین تابلوهای موفق تجارت آزاد، برداشته شدن مرزها، کمرنگ شدن استقلال و حاکمیت ملی و برجسته شدن الگوهای فدرالی اداره امور و... نماد و الگویی برای جهانی شدن فرض میشود و نظریهپردازان این حوزه پیشبینی میکنند که آینده جهان در اثر گسترش امواج جهانی شدن به احتمال زیاد چیزی شبیه اتحادیه اروپا خواهد بود، اکنون با خروج انگلیس از آن ناکارآمدی خود را نشان داده است. سخنان تونی بلر، نخستوزیر سابق انگلیس، در حمایت از جدایی از اتحادیه مبنی بر اینکه با انبوهی از مسائل در حوزه سیاست، اقتصاد، امنیت، توسعه و.. روبهرو بودیم و چارهای جز خروج از اتحادیه نداشتیم، گواهی بر این مدعاست.
بنابراین، یک درس مهم این موضوع برای کشورمان این است که به جای اندیشیدن برای ادغام شدن در فرایندهای جهانی، باید از هماکنون به فکر تقویت بنیانهای قدرت درونی کشور بود. بیشک الگوهایی چون اقتصاد مقاومتی، مقولاتی چون استحکامبخشی ساخت درونی قدرت یا تأکید بر ضرورت حفظ استقلال کشور که رهبر معظم انقلاب مطرح کردهاند، با نظر به این موضوع و برای مصونیتسازی کشور از تبعات این پدیده ارائه شده است. بنابراین، اگرچه جهانی شدن به مثابه یک واقعیت ما را احاطه کرده است، اما برای رویارویی با این پدیده، چاره کار ادغام صرف در آن نبوده، بلکه تنها در صورت تقویت درون میتوان از فرصتهای نهفته در آن بهره برد و از تهدیداتش برحذر ماند.