تبعات خروج استعمار پیر از اتحادیه اروپا

اقتصاد انگلستان طی دو سال آینده با نوساناتی روبه‌رو خواهد گردید چراكه باوجود عدم عضویت این كشور در واحد پولی اروپا (یورو)، روابط تجاری این كشور با دیگر كشورهای این قاره محدود خواهد گردید.

به گزارش نما، «جواد منصوری» در روزنامه«حمایت»نوشت:

موضوع خروج انگلستان از اتحادیه اروپا، جدیدترین و البته مهم‌ترین تحول قاره سبز است که تبعاتی به لحاظ داخلی و خارجی بر آن مترتب است. طی دهه گذشته، روابط راهبردی آمریکا و انگلستان، موضوعات متضادی را به وجود آورده است که بر رابطه انگلیس با اروپا و آمریکا تأثیرگذار بود. از یک‌سو منافع آمریکا در غرب آسیا، مستلزم سیاست‌های جدیدی بود که با اشغال افغانستان و عراق، نمود پیدا کرد و با همکاری انگلیس همراه شد و از سوی دیگر حمایت کاخ سفید از رژیم صهیونیستی باعث شد تا اعتراضات نسبتاً گسترده‌ای در میان اقشار مختلف مردم این کشور شکل بگیرد و سیاستمداران انگلیسی برای ادامه رابطه با رژیم کودک‌کش تحت‌فشار باشند. آمریکا مایل بود که با پیروی انگلیس به‌عنوان یکی از قدرت‌های اروپایی، دیگر کشورهای اروپایی را هم به تبعیت از خود وادارد و برخی هزینه‌های سیاست‌های منطقه‌ای خود را در کشورهای این اتحادیه سرشکن کند. این نکته را هم باید افزود که انگلستان، گرچه عضوی از اعضای 28 گانه اتحادیه اروپا به شمار می‌آمد اما عملاً به «شنگن» و «یورو» نپیوسته بود تا بتواند خود را از بحران‌های مالی این اتحادیه دور نگه دارد. فشار افکار عمومی برای حل مشکلات و ناتوانی دولت برای سامان دادن به اوضاع قیمت‌ها، مسکن، بیکاری، نقض حقوق کودکان و مهاجران را هم باید به دلایلی که باعث فشار برای برگزاری رفراندوم گردید، افزود.
با این وصف، حفظ استقلال این کشور و خروج از مدار تصمیمات آمریکا که تبعات مالی و سیاسی به همراه داشت، یکی از مهم‌ترین دلایل انگلیس برای خارج شدن از اتحادیه اروپا به شمار می‌رود.
دولت‌ انگلستان تلاش می‌کرد با تبلیغات، آینده بهتری را با ادامه حضور در اتحادیه اروپا برای مردم به تصویر بکشد و عواقب ناشی از خروج از این اتحادیه را بزرگ جلوه دهد. حتی موضوع فشار بر ایران، یکی از دستمایه‌های دولتمردان انگلیسی برای ترغیب مردم به رأی منفی در رفراندوم بود. وزیر امور خارجه انگلیس هم در اظهاراتی پس از مسجل شدن رأی مردم، فشار بر ایران در جریان مذاکرات هسته‌ای را نتیجه عضویت انگلیس در اتحادیه اروپا و همراهی با آمریکا ذکر کرد. تصور مسئولین انگلیسی این بود که با تحریک افکار عمومی و فرافکنی می‌توانند نتیجه رفراندوم را به نفع خود تغییر دهند اما حجم مشکلاتی که به دلیل عملکرد بد دولتمردان ایجادشده بود – حتی باوجود برخی نقاط مثبت و وعده‌های به‌ظاهر عملی – مردم را متقاعد نساخت و می‌توان گفت که رأی منفی آن‌ها، رنگ و بوی تقابل با دولت داشت.
هنوز تبعات رأی مردم انگلیس برای جدایی از اتحادیه اروپا ظاهرنشده اما مواردی را می‌توان پیش‌بینی کرد:
1- اقتصاد انگلستان طی دو سال آینده با نوساناتی روبه‌رو خواهد گردید چراکه باوجود عدم عضویت این کشور در واحد پولی اروپا (یورو)، روابط تجاری این کشور با دیگر کشورهای این قاره محدود خواهد گردید. اتحادیه اروپا، هم به جهت تقویت اتحاد خود و هم به لحاظ سازوکارهای تجاری منحصر به کشورهای عضو این اتحادیه، موانعی را بر سر راه تجارت با انگلیس ایجاد خواهد کرد. گمانه‌هایی مبنی بر کاهش 20 تا 30 درصدی ارزش پوند و سهام در انگلستان و 8 تا 10 درصدی در شرق آسیا، اولین نشانه این نوسانات است.
2- تضعیف موقعیت بین‌المللی و نفوذ جهانی انگلیس پس از خروج از اتحادیه اروپا، نتیجه دیگر این تصمیم خواهد بود. همراهی با 27 کشور دیگر در کنار آمریکا، این امکان را به لندن داده بود که با پشتوانه اجماع عمومی، از قدرت بالاتری برای چانه‌زنی در عرصه‌های مختلف برخوردار باشد.
3- تحت‌الشعاع قرار گرفتن رابطه سنتی آمریکا و انگلیس از دیگر تبعات این اقدام است زیرا توجه آمریکا به انگلیس به جهت جایگاه رهبری این کشور در اتحادیه اروپا بود و روشن است که مقامات واشنگتن به دولتی ضعیف و نه‌چندان تأثیرگذار، توجه شایانی نخواهند داشت. به‌عبارت‌دیگر، نفوذ دادن دیدگاه‌های آمریکا در اتحادیه اروپا، مهم‌ترین کارکرد انگلیس بود و با روشن شدن نتیجه رأی مردم، به نظر می‌رسد اوباما باید به دنبال جایگزین مناسب‌تری باشد.
4- انگلستان در طول چهار دهه گذشته، از منافع قابل‌توجهی به نام رابطه با رژیم صهیونیستی و روابط راهبردی با برخی کشورهای مرتجع به‌خصوص در جریان جنگ عراق و سوریه بهره‌برداری کرد تا قدرت منطقه‌ای ایران را کمرنگ جلوه دهد و درنتیجه با خروج از اتحادیه اروپا، مانند گذشته قادر نخواهد بود تا از کیسه اتحادیه اروپا و رابطه استراتژیک با آمریکا در منطقه هزینه کند.
5- سقوط دولت کامرون به‌طورمعمول، زمینه‌ساز پیروزی حزب رقیب خواهد شد و مواضع حزب مخالف با توجه به شرایط جدید، قطعاً‌ باسیاست‌های نخست‌وزیر فعلی تفاوت خواهد داشت. به همین دلیل به نظر می‌رسد موقعیت و نفوذ انگلستان در آمریکای لاتین و آفریقا به جهت عدم برخورداری از جایگاه سابق، به شکل قابل‌توجهی کاهش یابد. همچنین این احتمال وجود دارد که کشورهای آسیایی و آفریقایی در روابط خود با انگلیس تجدیدنظر نمایند چراکه این کشور دیگر قادر به تأمین حمایت‌های مالی و سیاسی از آن‌ها نیست. علاوه بر این، حذف نام انگلیس از اتحادیه اروپا به نفع کشور ما نیز خواهد بود که شرح آن نیازمند بحث مفصلی است.
6- به دلیل فشار اتحادیه اروپا، اسکاتلند و ایرلند در مقابل موضوع جدایی‌طلبی خود از انگلیس سکوت کرده بودند اما این خروج، فضایی را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد تا موضوع استقلال خود را با جدیت بیشتری پیگیری کنند و بدین ترتیب از قدرت تاریخی و سنتی به‌اصطلاح بریتانیای کبیر کاسته خواهد شد.
7- تبدیل‌شدن انگلیس به الگویی برای دیگر کشورهای ناخشنود اتحادیه اروپا هم از تبعات مهم خروج لندن از اتحادیه اروپاست. اروپا که خود را به لحاظ تاریخی وامدار آمریکا می‌داند، ناچار به دنباله‌روی از سیاست‌های این کشور سلطه‌گر است و بحران‌های داخلی موجب شده تا برخی از اعضای اتحادیه اروپا از عضویت در آن ناراضی بوده و برای خروج از آن تلاش کنند. کشورهایی نظیر یونان، رومانی، دانمارک، سوئد، مجارستان و هلند عقیده دارند که حضورشان در اتحادیه اروپا، گرفتاری‌های داخلی برای آن‌ها به وجود آورده و حتی در فرانسه و ایتالیا، احزاب ناراضی ازجمله حزب راست‌گرای فرانسه و ملی‌گرایان ایتالیایی، طرحی مشابه رفراندوم انگلیس را در دست دارند و تلاش می‌کنند افکار عمومی را برای استقلال کشورشان از اتحادیه اروپا متقاعد نمایند.
در یک‌کلام، خروج انگلیس از اتحادیه اروپا باعث ضعف این کشور و در نگاه کلان، موجب تضعیف جبهه سلطه‌گران و مستکبرین بین‌الملل خواهد شد؛ به‌گونه‌ای که این روند بر دیگر کشورهای حوزه یورو نیز تأثیرگذار بوده و معادلات جهان را به سمت تقویت جبهه حق‌طلبان سوق خواهد داد.

۱۳۹۵/۴/۶

اخبار مرتبط