امروز در تقویم کشورمان یادآور حادثه تلخ حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایرباس بر فراز خلیج همیشه فارس است. این هواپیما که در ۱۲ تیر ۱۳۶۷ از بندرعباس به مقصد دبی در حرکت بود، با شلیک موشک هدایتشونده از ناو «یواساس وینسنس» متعلق به نیروی دریایی آمریکا بر فراز خلیج فارس سرنگون شد. در اثر این حمله، تمامی ۲۹۰ سرنشین هواپیما، از جمله ۴۶ مسافر غیرایرانی و ۶۶ کودک جان باختند. «رونالد ريگان» رئيسجمهور وقت آمريكا، به طرز وقیحانهای اقدام ناو وينسنس را يك عمل دفاعي و قابل درك اعلام كرد! و آمریکا هرگز و هیچوقت نهتنها عذرخواهی نکرد و هیچکدام از خدمه ناو وینسنس را تحت پیگرد قرار نداد، بلکه «ویل راجرز» فرمانده ناو جنگی آمریکا، در پایان خدمت خود مدال شجاعت گرفت.
این حادثه فرصتی برای بازخوانی جنایات آمریکا علیه ایران است؛ حادثهای که پس از آن، آمریکا تحریمهای غیرقانونی علیه ایران در قالب قانون داماتو وضع کرد، غائله ۱۸ تیر ۷۸ و فتنه ۸۸ را سازماندهی کرد و با ترور دانشمندان هستهای کشورمان و روی آوردن به تحریمهای غیرانسانیِ به اصطلاح فلجکننده، به دنبال اختلال برنامه صلحآمیز هستهای ما بود.
با این نظریه نکته مهم در این میان این است که قرارگرفتن در مقابل دشمنی که از یکسو خوی استکباری دارد، خودبرتربین است و حقی برای طرف مقابل خود به رسمیت نمیشناسد و همچنین در کاربرد خشونت و جنایت علیه بشریت نیز مانعی مقابل خود نمیبیند و از سوی دیگر، سابقه عملکردش نیز مؤید ویژگیهای ذاتی آن است، افزایش بیاعتمادی و ضرورت هوشیاری مضاعف ما را در مقابل آن گوشزد میکند. در واقع، در اوضاع کنونی نیز که آمریکاییها به بهانه برجام، درصددند سایر توانمندیهای راهبردی کشورمان را نیز هدف قرار دهند، با حفظ حساسیت و بیاعتمادی به آنها و اتخاذ راهبرد تفکیک، یعنی تفکیک قائل شدن میان اجرای برجام با سایر موضوعات، باید ضمن رصد اقدامات آمریکا در اجرای برجام، مراقب مصون ماندن سایر حوزهها از دستاندازی شیطان بزرگ که مدعی حقوق بشر است، بود.