برگ برنده‌ی بشار اسد در قمار تركیه

در حالی که بحران سوریه وارد حساسترین روز‌ها و پیچیده‌ترین ابعاد خود شده است، بازیگران مختلف منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای دخیل در دو سوی این بحران هر یک سعی می‌کنند تا با تأثیرگذاری بیشتر بر آن از یک‌سو بر منافع احتمالی آیندهٔ خود بیفزایند و از سوی دیگر از تعداد ترکش‌های ناشی از این بحران برضد خود بکاهند. دولت ترکیه، همسایهٔ شمالی سوریه، یکی از مهم‌ترین و فعال‌ترین کشورهای دخیل در این بحران طی ماه‌های اخیر بوده که تلاش وافری داشته و دارد تا با انجام تغییر نظام سیاسی در این کشور از یک‌سو بر قدرت منطقه‌ای خود بیفزاید و از سوی دیگر موازنهٔ قدرت موجود را برضد رقبای منطقه‌ایش همچون ایران تغییر دهد.

اما پیچیدگی‌های وضعیت سوریه به‌خصوص از نظر بافت قومی و مذهبی از یک طرف و ارتباط این پیچیدگی‌های قومی با وضعیت سیاسی در داخل ترکیه (مسئلهٔ کرد‌ها و علوی‌ها) و شمال عراق باعث شده است تا سناریوی تغییر در سوریه برای ترکیه همچون شمشیری دو لبه عمل کند که لبهٔ تیز و بران دیگر آنکه مسئلهٔ کُرد‌ها در شمال سوریه است، می‌تواند خوش‌بینی‌های ترک‌ها را با مخاطره‌های جدّی مواجه سازد.

افزایش تلفات نیروهای ترکیه در مبارزه با گروه شورشی «پ. ک. ک» و انفجار مجدد خط لولهٔ نفتی کرکوک –جیحان نیز مؤید این مسئله است. نوشتار پیش رو در پاسخ به این سؤال اصلی به رشتهٔ نگارش در آمده است که: «روند تحولات موجود در شمال سوریه (کُردهای این کشور) چه تأثیری بر تحولات داخلی و امنیت ملی ترکیه خواهد داشت؟»

بر اساس آمار مختلف ارائه شده، کرد‌ها جمعیتی در حدود حداقل ۱۰ تا حداکثر ۱۵ درصد جمعیت سوریه را تشکیل داده و عمدتاً در مرزهای شمالی و همجوار با مرزهای ترکیه در شمال و عراق در شمال شرقی سوریه مستقر بوده‌اند که البته به مرور زمان از سوی دولت مرکزی با سیاست‌هایی از جمله تعریب (عرب‌سازی مناطق کُردنشین) و ترحیل (کوچاندن و پراکنده کردن کُرد‌ها در مناطق مرکزی و جنوبی کشور) شده‌اند.

وضعیت سیاسی و فعالیت گروه‌های کُرد در سوریه بسیار اندک و ضعیف‌تر نسبت به این وضعیت در ۳ کشور دیگرِ دارای جمعیت کردنشین بوده است و همچنین وضعیت و حقوق عمومی و اختصاصی آن‌ها در سوریه وضع بغرنجی داشته است به طوری که تا پیش از بحران اخیر سوریه بسیاری از آن‌ها فاقد هرگونه اوراق هویتی و شناسایی بودند و تنها در سایهٔ اعتراض‌های ماه‌های اخیر و در چارچوب اصلاحات سیاسی مورد حمایت «بشار اسد» از این موهبت برخوردار گشته‌اند!

از هنگام آغاز بحران سیاسی در سوریه که از شهرهایی همچون «درعا» و «حماه» در سوریه شروع شد، برخی ناآرامی‌ها در مناطق کردنشین این کشور نیز رخ داد. اما با می‌انجی‌گری افرادی همچون «جلال طالبانی»، رئیس جمهوری عراق که سابقهٔ دوستی دیرینه با دولت سوریه و روابط حسنه با کُردهای این کشور دارد و البته تحت تأثیر دیدگاه‌های به نسبت پان عربیستی شورای مخالفین در نادیده گرفتن مسئلهٔ کُرد‌ها در این کشور، این ناآرامی‌ها فروکش کرد.

اما طی چند هفتهٔ اخیر با افزایش ناامنی در مرکز و شهرهای مهم سوریه از جمله «دمشق» و «حلب»، شاهد آن بوده‌ایم که دولت این کشور نوعی خودمختاری نانوشته و آزادی عمل به کردهای این کشور که در جوار ترکیه ساکن هستند داده است. از این رو اینک در ۴ شهر کردنشین گروه‌های کردی همچون اتحادیهٔ دموکراتیک وجود دارد که قدرت را در دست گرفته‌اند، گروه‌هایی که بیشتر از آنکه سر ستیز با دولت سوریه داشته باشند، نگران دخالت‌ها و تهدیدهای دولت ترکیه هستند.

تأثیر تحولات شمال سوریه بر تحولات داخلی ترکیه
ترکیه که وارث اصلی امپراتوری تجزیه شدهٔ عثمانی است، یکی دیگر از کشورهای خاورمیانه است که دارای جمعیت قابل توجه کرد است. ترک‌ها به دلیل تأکید بر اندیشه‌های پان‌ترکیستی «کمال مصطفی» و انکار هویت سایر اقوام و گروه‌های مذهبی –قومی از جمله کُرد‌ها از‌‌ همان آغاز تشکیل جمهوری لاییک ترکیه در دههٔ ۱۹۲۰م. دچار بحران‌های امنیتی دامنه‌دار و پایان ناپذیر با کُرد‌ها بوده‌اند.

این کشمکش و بحران از سال ۱۹۸۴م. که حزب چپ‌گرای کارگران ترکیه (پ. ک. ک) به رهبری «عبدالله اوجالان» مشی نظامی برای تحقق خواسته‌های قومی و ملی خود برداشتند، تبدیل به یک نبرد تمام عیار در این کشور و به‌خصوص در استان‌های ۱۹گانهٔ کردنشین در جنوب شرق این کشور و مرزهای مجاور با کردستان عراق شد. کشته شدن بیش از ۳۰ هزار نفر از دو طرف طی ۳دههٔ اخیر یکی از نتایج این جنگ داخلی بوده است و امروزه و به رغم برخی سیاست‌های اصلاحی در پیش گرفته شده توسط حزب «عدالت و توسعه»، شاهد آن هستیم که این کشور همچنان نتوانسته است مسئلهٔ کُرد و حقوق شهروندان کُرد خود را حل و فصل کند.

دو کشور سوریه و ترکیه از‌‌ همان بدو تأسیس بر سر کیفیت تعیین مرزهای خود، همواره دارای روابط تنش آلودی بوده‌اند. بودن سرچشمه‌های ۲ رود مهم و حیاتی برای سوریه یعنی دجله و فرات در ترکیه نیز یکی دیگر از مسائل تنش‌زای بین ۲ کشور بوده است. به همین دلیل همواره ۲ کشور خواسته‌اند تا از عوامل و ابزارهای مختلف جهت تعدیل سیاست تحدید کننده و یا خصمانهٔ طرف مقابل استفاده کنند. کرد‌ها یکی از این ابزارهای فشار بوده که دولت سوریه سعی داشته است در طول دهه‌های اخیر از آن به عنوان یک برگ برنده برضد ترکیه استفاده کند.

از این رو مشاهده می‌کنیم در برهه‌هایی از زمان که تنش میان ترکیه و سوریه به اوج می‌رسید، دولت سوریه پایگاه‌ها و امکانات نظامی و حمایتی قابل توجه‌تری را در اختیار شورشیان «پ. ک. ک» قرار می‌داد و عبدالله اوجالان تا پیش از دستگیری‌اش سال‌ها در سوریه زندگی می‌کرده است. از این رو منطقهٔ کردنشین سوریه به طور طبیعی به حوزهٔ نفوذ و تأثیرگذاری «پ. ک. ک» تبدیل گردید. وضعیتی که تا به امروز نیز همچنان ادامه دارد و اینک بزرگ‌ترین حزب کردنشین آن در اصل یک شاخه از «پ. ک. ک» محسوب می‌شود.

از این رو در برههٔ کنونی که دولت سوریه نوعی آزادی عمل در مناطق کردنشین به کردهای خود داده است در اصل به احزاب نزدیک به «پ. ک. ک» اجازهٔ فعالیت گسترده‌تری داده تا در مناطقی که حائل میان سوریه و ترکیه محسوب می‌شود، قدرت محلی را در دست گیرند.

تبعات قدرت گیری محلی کُردهای سوریه بر ترکیه
قدرت‌گیری محلی کردهای سوریه و افزایش حضور «پ. ک. ک» در شمال این کشور برای ترکیه تبعات و پیامدهای مختلفی خواهد داشت که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱. افزایش توان عملیاتی «پ. ک. ک»؛
ترکیه به موازات سیاست خارجی مداخله‌جویانهٔ خود در سوریه بر افزایش درگیری‌های نظامی و امنیتی با «پ. ک. ک» در جنوب شرق این کشور افزوده و سعی داشته است تا با اهرم قدرت از هرگونه ناآرامی داخلی در حین ماجراجویی خارجی‌اش بکاهد. این مسئله باعث احیای روابط گرم و حسنهٔ پیشین میان «پ. ک. ک» و سوریه شده است و اینک این حزب شورشی هم فضای عملیاتی گسترده‌تری برای ضربه زدن به ترکیه به دست آورده است و هم حمایت‌های سیاسی و لجستیکی خارجی بیشتری کسب کرده است.

در همین راستا شاهد آن هستیم که تلفات نیروهای ارتش و ژاندارمری ترکیه در برخورد با پیکار جویان کُرد این کشور افزایش چشم‌گیری داشته و حتی عملیات ۱۹ روزهٔ اخیر نیز که توسط ارتش ترکیه انجام پذیرفت بدون هیچ دستاورد روشنی به پایان رسید.

۲. گسترش گرایش خودمختاری طلبانهٔ کرد‌ها در ترکیه؛
روند تحولات سوریه منجر به آن شده است که کردهای سوریه به موقعیت قابل توجهی که پیش از این از آن برخوردار نبودند، دست یابند و گرایش‌های خودمختاری خواهانه به مانند آنچه که در شمال عراق عملی شده است را در رأس اهداف خود در آینده پس از پایان سوریه قرار دهند. با توجه به پیوند دیرینه میان مناطق کردنشین ترکیه و سوریه به نظر می‌رسد این روند موجود در سوریه در کنار وجود واقعیتی به نام دولت محلی (اقلیم) کردستان در عراق باعث افزایش خواست‌های خودمختاری طلبانه و حتی تجزیه طلبانه در ترکیه خواهد شد و امنیت ملی و حتی تمامیت ارضی این کشور را با خطر جدّی روبه‌رو خواهد ساخت و مسئلهٔ کُرد در این کشور را یک‌بار دیگر به بحرانی جدّی‌تر تبدیل خواهد کرد.

۳. تضعیف موقعیت دولت ترکیه در نزد افکار عمومی؛
تضعیف قدرت حزب حاکم عدالت و توسعه در نزد افکار عمومی ترکیه به نظر می‌رسد از هم‌اکنون کلید خورده است. ماجراجویی‌های ترکیه در سوریه برضد دولت علوی‌تبار بشار اسد و نیز مواضع سرسختانه برضد تحولات کردستان سوریه باعث شده است تا وجههٔ دولت این کشور در نزد ۲ گروه حامی عمده‌اش در ۳ انتخابات اخیر یعنی کُرد‌ها و علوی‌ها به شدت مخدوش شود. همچنین احتمال قدرت‌گیری کرد‌ها در سوریه و سرایت آن در ترکیه باعث افزایش تحرک‌های ناسیونالیست‌های افراطی و لاییک و مخالف این کشور برضد حزب عدالت و توسعه شود.

۴. تقویت احتمال دخالت دوبارهٔ ارتش در عرصهٔ سیاسی ترکیه؛
عرصهٔ سیاسی ترکیه همواره شکننده و سیال و دموکراسی در این کشور همواره نیم بند و لرزان بوده است و نظامیان وفادار به لاییسم آتاترکی هر از گاهی که روند کشور را بر خلاف منافع خود و نیز وصایای آتاترک دیده‌اند بسیار راحت دست به کودتا زده و قدرت را در دستان خود قبضه کرده‌اند.

هر چند از زمان روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در این کشور، نظامیان جایگاه پیشین در عرصهٔ قدرت را از دست داده و بسیاری از ژنرال‌ها و افسران بلندپایه به اتهام کودتا روانهٔ زندان و یا بازنشستهٔ اجباری شده‌اند؛ اما همچنان ارتش در این کشور دارای قدرت و نفوذ چشم‌گیری است و به نظر می‌رسد در خطر قرار گرفتن موقعیت سیاسی ترکیه در سوریه و تبعاتی ناشی از آن احتمال دخالت دوبارهٔ ژنرال‌های منتقد دولت ترکیه در این کشور را افزایش خواهد داد.

۵. تحت الشعاع قرار گرفتن دستاوردهای آیندهٔ ترکیه در بحران سوریه
ترکیه که با وقوع بیداری اسلامی، رؤیای احیای سلطهٔ پیشین در غالب تعابیری همچون نوعثمانیسم را به واقعیت نزدیک تعبیر می‌کرد در مورد سوریه سیاست‌های جدیدی اتخاذ کرد که باعث شد استراتژی به نسبت موفق «تنش صفر با همسایگان» را نیز کناری بگذارد. تحلیل ترک‌ها مبنی بر اینکه تغییر نظام سوریه باعث کاهش قدرت و نفوذ منطقه‌ای رقبای منطقهٔ ایشان (به‌خصوص جمهوری اسلامی ایران) می‌شود، باعث شد تا به صورت آشکارتری به بحران سوریه دامن بزنند و کمک‌های قابل توجهی را به سوی مخالفین مسلح سرازیر کنند؛ اما اینک تحولات شمال سوریه ترک‌ها را با این واقعیت مواجه ساخته است که روند تحولات آن گونه که می‌خواسته‌اند به نفع آن‌ها تماماً و کاملاً جلو نرفته و خطرهای جدّی‌ای آن‌ها را تهدید می‌کند.

چشم‌انداز پیش رو
دخالت ترکیه در سوریه و کشیدن شمشمیر از روبه‌رو توسط «اردوغان» برضد دوست پیشینش «بشار اسد» را می‌توان به قماری تشبیه کرد که بر خلاف برداشت اولیهٔ ترکیه هنوز کارت‌هایی از آن خوانده نشده و باقی مانده است. کارت‌هایی که می‌تواند سرنوشت قمار را تغییر داده و یا بخش قابل توجهی از دست آورد‌ها را به باد دهد. یکی از مهم‌ترین این کارت‌ها که از ابتدا برای ترک‌ها به‌طور دقیقی رو و پیش‌بینی نشده بود؛ توانایی بازی گرفتن بشار اسد از کارت کُرد‌ها در سوریه و ترکیه برضد ترکیه بوده است.

بدین ترتیب پیش‌بینی می‌شود حتی اگر روند بحران سوریه به گونه‌ای که ترک‌ها آرزویش را می‌کنند و آن سرنگونی نظام فعلی اسد است پیش برود، اما این دخالت در سوریه به مثابه پاشیدن نفت بر آتش کم فروغ پیشین مسئلهٔ کُرد‌ها در سوریه و ترکیه بوده است که حتی ژست‌ها و تاکتیک‌های موقت و گذرای اعلام اتحاد با «مسعود بارزانی» رهبر حکومت اقلیم کردستان عراق هم نخواهد توانست جلوی آتشی که خود بر افروخته‌اش کرده‌اند را بگیرد و یکی از کمترین هزینه‌های آن می‌تواند منجر به تغییر چهرهٔ سیاسی داخلی ترکیه در نخستین انتخابات آیندهٔ این کشور یا حتی تغییر آرایش سیاسی بدون استفاده از صندوق‌های رأی شود. از این رو شمشیری که اردوغان برضد اسد برکشیده است در حقیقت دارای دو لبه است و لبهٔ تیز و برّانی به نام کُرد‌ها دارد که منجر به انداختن زخم‌های کاری به بدن ترکیه خواهد شد

۱۳۹۱/۵/۲۵

اخبار مرتبط