قطعنامه 598 را باید ماحصل زحمات و تلاشهای دیپلماتیک دکتر محمدجواد لاریجانی در زمان خدمتگزاری در وزارت خارجه عنوان نمود. پیگیری قطعنامه صلح ایران و عراق زمانی انجام میشد که هر دو کشور در نبرد رو در رو باهم به پیروزی نهایی میاندیشیدند، اما آنچه ایران را پیروز نهایی این میدان کرد، اخلاص و فداکاری مردمی بود که با خون شهدا از انقلاب و آرمانهایش دربرابر متجاوزان بیگانه دفاع میکردند. بیشک پیروزی ایران در جنگ تحمیلی ماحصل پایبندی مردم به شعار «جنگ، جنگ تا پیروزی» بود؛ بهنحویکه در حالیکه دستگاه دیپلماسی کشور در حال رایزنی برای صلح بود، مردم و رزمندگان به پیروزی نهایی بر دشمن میاندیشیدند. از اینرو میتوان گفت گفتوگوهای صلح درواقع زمانی پیش رفت که شرایط کاملاً بهنفع ایران بود. پذیرش قطعنامه 598 موجب شد عراق مجبور به بازگشت به مرزهای بینالمللی شود و مجازات کشور متخاصم نیز در قطعنامه پیشبینی شد. بنابراین عراق در جنگی هشتساله نهتنها دستاوردی نداشت، بلکه بهعنوان عروسک خیمهشببازی غرب از صحنه نمایشی که به راه انداخته بود، کنار گذاشته شد.
اگر بخواهیم شرایطی را که جمهوری اسلامی ایران قطعنامه را پذیرفت به تصویر بکشیم، اینگونه مینماید که تمامی دنیا که عبارت بودند از غربیها و حامیان منطقهای و اعرابی که از صدام حمایت میکردند، یکسر طنابی را در دست گرفته بودند که خواهان صلح ایران و عراق بودند، اما در آنسوی طناب، جمهوری اسلامی مقتدری قرار داشت که تا بیرونرفتن کلیه نیروهای عراقی از مرز کشورش و پیگیرهای حقوقی تجاوز به کشورش تمایلی به برقراری صلح نداشت. بنابراین این طناب در دست دو طرف کشیده میشد تا اینکه ایران یکسر طناب را با پذیرش قطعنامه 598 رها کرد و موجب شد حامیان صدام در آنسوی طناب بهیکباره رویهم افتاده و سقوط کنند.
بیشک یکی از مهمترین دلایل پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران آگاهی به شرایط منطقه و اختلاف بهوجودآمده درون اعراب بود. کشورهای حوزه خلیجفارس با صدام اختلافنظرهای جدی و عمیقی داشتند و کشورهای غربی که تاکنون از صدام بهعنوان یک ابزار برای پیشبرد اهداف خود درراستای سرنگونی جمهوری اسلامی استفاده کرده و به نتیجهای نرسیده بودند، دیگر تمایلی به باقیماندن صدام در عرصه قدرت نداشتند. از اینرو هنگامیکه صدام متوجه عدمپشتیبانی و حمایت دوستان سابق خود شد، بعد از پذیرش قطعنامه 598 با حمله به کویت و نزدیکشدن به مرزهای عربستان سعودی، پرونده جنایتهای خود را کامل کرد که مورد غضب غرب و حکام عربی قرارگرفت.
ساقطشدن صدام در دو جنگ خلیجفارس و هوشمندی حضرت امام در مناسبدیدن زمان برای پذیرش قطعنامه از جمله مسایل مهمی است که پذیرش قطعنامه 598 را به یک موفقیت بینظیر برای جمهوری اسلامی تبدیل کرد. امامخمینی(ره) زمانی راضی به پذیرش قطعنامه شدند که عملاً صدام هیچ دستاوردی از جنگ نداشت و دیگر موردتوجه هیچیک از حامیانش نبود.
از آنسو صدام با همکاری با منافقین که گمان میکردند حکومت در جمهوری اسلامی متزلزل است، با عملیات فروغ جاویدان آخرین برگ برنده خود و دوستان منافق خود را از دست داد. آمار بالای کشتهشدگان منافقین در عملیات مرصاد و دفاع جانانه رزمندگان اسلام که متشکل از نیروهای سپاه، ارتش، بسیج و مردم دلاور بود نشان داد هیچکس جرأت جسارت به این مرزوبوم را ندارد و مردم شهیدپرور ایران برای دفاع از میهن اسلامیشان همواره بیدار و آگاه هستند.
یقیناً ایران بدون دادن امتیازی به عراق، دستاوردها و امتیازات زیادی در پذیرش قطعنامه به دست آورد که از آن جمله میتوان به نابودی صدام و تشکیل دولت اسلامی در عراق اشاره کرد که تمایل زیادی به برقراری ارتباط با جمهوری اسلامی ایران دارند، و این در حالی است که اگر ما بغداد را فتح میکردیم، بهعنوان متجاوز در ذهن مردم عراق ثبت میشدیم، درحالیکه با پذیرش قطعنامه 598 حزب بعث ازهم پاشیده شد و تمامی جنایتکارانی که خون مردم بیگناه را در ایران و عراق ریخته بودند، به اشدّ مجازات رسیدند و سرانجام صدام نیز در نهایتِ پستی و خواری دربرابر همه دیدگان آگاه دنیا با تحقیر اعدام شد.
اکنون مردم عراق با بیش از شصتدرصد جمعیت شیعه، مشعوف از دوستی و تعمیق پیوند با ایرانیان هستند. بیشک پیروزی ایران بر صدام و پذیرش قطعنامه، ماحصل اخلاص حضرت امام(ره) بود؛ امامیکه در زمان جنگ و صلح، فقط رضای خداوند متعال را دنبال کرده و غیر از اخلاص در عمل و گفتار، زیر بار زور هیچ ابرقدرتی نرفتند. بنابراین از اینرو میتوان گفت قاطعیت و اخلاص حضرت امام(ره) و فتوحات بعد از پذیرش قطعنامه 598 مهمترین دستاورد ایران در پذیرش قطعنامه بود.