جواد اسلامي- در دنیای پر تنش امروز همه ساکنان کشور در یک کشتی سوار هستند ،اگر نقطه از کشتی سوراخ شود همگی غرق خواهیم شد.
با مروری به اخبار و رسانه های عمومی ؛ هر روزه شاهد انتقاداتی از مسئولانی که اکنون در رده مدیریتی کشور هستند و یا در گذشته بوده اند هستیم ، که گروه دیگر را به باد انتقاد گرفته و فضایی تیره و تار در پیش روی مردم ترسیم میکنند. تا جائیکه هموطنان نگران احساس می کنند هیچ روزنه امیدی وجود ندارد. القاء فرهنگ جدا پنداری خود از دیگران به حدی است که هنگام مکالمه با مردم عادی نیز بگونه ای صحبت میشود که انگار سرنوشت هر یک از ما کاملا جدای از دیگران است و نابودی دیگران هیچ تاثیری بر زندگی ما ندارد!
اگر اقتصاد و یا فروش کالای داخلی دچار مشکل شد به من ربطی ندارد! اگر تولید کننده بخش خصوصی و یا کارخانه دولتی نابود شد برای من مهم نیست ! من که حقوقم را دریافت میکنم ! اگر دولت منابع مالی ندارد به من چه مربوط ، باید خدمات ما را تامین کند. صدها شاهد مثال برای مطالب فوق هست . راستی مشکل اقتصاد کشور از کجاست ؟ کارمندان با حقوق آنچنانی مانع رشد و سامان یافتن بخش خصوصی هستند یا زیاده خواهی های بخش خصوصی ؟ اگر مشکل نقدینگی در حدی است که امکان پرداخت هزینه های دولتی وجود ندارد؛ تامین وجوه اختلاسهای آنچنانی از کجاست؟ امروز براستی جای امثال مرحومان سعید امانی و عسگراولادی در اقتصاد کشور خالی است که بدون چشم داشت به منافع شخصی در پی حل مشکل اقتصاد کشور باشند. در سیستم های دولتی نیز مدیرانی مردمی چون شهید رجایی و مرحوم پرورش سخت مورد نیاز است . اگر جمعی از مسئولان و دلسوزان کشور گردهم نشسته و نقشه راه آینده اقتصاد کشور را برای دراز مدت تهیه کنند می شود انتظار داشت که اقتصاد مقاومتی شکل گیرد. در حال حاضر هرچند امکانات و مزایای کشور بسیار بیشتر از اقتصاد های چون ژاپن و چین است ( که در اکثر مواد خام وارد کننده هستند) ؛ اما چون در بکار گیری آن دقت نمی شود ، وضعیتی نا بسامان به کشور تحمیل می شود. بقول آن ضرب المثل که استخوان را جلوی گاو و یونجه را برای سگ گذاشته اند ! شاید دستهایی خارج از کشور در کار است؛ اگر متهم به توهم توطئه نشوم.