شاید زمانی که بارقههای نخستین مذاکرات به چشم میخورد؛ هردو طرف مذاکره کننده به دنبال کسب منافع بیشتر و دستاوردهای انبوهتر نسبت به طرف مقابل بودند تا بتوانند سهم بیشتری از امتیازات را نصیب خود نمایند اما زمانی که یک طرف مذاکرهکننده به ناحق، به دلیل ایستادگی و مقاومت برای حفظ آرمانها و ارزشهایش حقوق اولیه خود را پایمال شده میبیند ناگزیر است برای کسب امتیازات بیشتر و دریافت حق تضعیف شده خود تلاش مضاعف کند.
با این پیش فرض توافقنامه ژنو بر سر مسائل هستهای و رفع تحریمهای ظالمانه طرف غربی به ویژه آمریکا درحالی شکل گرفت که دیپلماتهای ایرانی درپی استحقاق حقوق تضعیف شده ملت در برابر این ظلم و به اثبات رسانیدن حق فعالیتهای صلحآمیز هستهای به پای میز مذاکره با طرف بدعهد خود نشستند حاصل این نشستها سندی موسوم به برجام بود که طرفین بر مبنای آن متعهد شدند تا برنامه جامع اقدامات مشترکی را در دستور کار قرار دهند.
هرچند این سند در زمان توافق به دلیل عدم انطباق امتیازات داده شده توسط ایران به غربیها و دستاوردی که مطابق نظر رهبر انقلاب خسارت محض بود مورد نقد کارشناسان بسیاری قرار گفت اما موافقان این سند در دوران پسابرجام همچنان بر موضع خویش اصرار وافر داشتند.
مطابق نظر موافقان برجام؛ این سند باعث گشایشهای اقتصادی و رفع برخی تحریم ها در سطح بینالملل شده است و از طرفی در ادعای جدیدی بر همان مشی ذکره شده اینگونه القا گردید که برجام سایه جنگ را از سر کشور کم کرده است.
این اتفاقات درحالی ادامه مییابد که موافقان برجام با سیاه نمایی و تاختن به عملکرد دولت نهم و دهم و معرفی کردن تمام ریشه مشکلات به مواضع و عملکرد دولت قبل و حتی با بیان سخنانی چون تایید مذاکرات توسط رهبری با رویکرد فرار رو به جلو قصد دارند همچنان برجام را فتح الفتوح دولت یازدهم بیان کنند .
این در حالی است که با گذشت ۷ ماه از نمودهای عینی اجرایی شدن برجام، به وضوح مشخص میشود که در عمل دستاوردی عاید ما نشده است تاجایی که بازخوانی جراحتهای حاصل از برجام را در بیانات رهبر انقلاب و حتی افراد تیم مذاکره کننده و علیاکبر صالحی رئیس سازمان اتمی و همچنین ولیالله سیف رئیس بانک مرکزی می بینیم.
بررسی نمونههایی از بدعهدی طرف غربی که دستاورد هیچ و خسران را برای ما به همراه آورده است خالی از لطف نیست به طور نمونه با توجه به ادعای موافقان سند جامع اقدام مشترک در پسابرجام، نفت کشور به سهولت فروش میرسد درحالی که پول آن به دلیل عدم همکاری آمریکاییها و بانک مرکزی این کشور، بلوکه میشود و در واقع ما نمیتوانیم غیر از کالا چیز دیگری را دریافت کنیم.
موافقان برجام معتقدند برای گشایش فضای اقتصادی باید فرصت و زمان داد تا سرمایه گذاران خارجی و داخلی بتوانند در کشور سرمایه گذاری کنند این درحالی است که آمریکاییها با تصویب ابطال و تمدید گذرنامه آمریکایی افرادی که به ایران سفر میکنند؛ در حقیقت این امکان را نیز به صفر رسانیده و به بنا به لفظی مصطلح چوب لای چرخ ارز آوری سرمایهداران و سرمایهگذاران کردهاند.
در این بین برخی نیز مدعی شدند که برخی تحریم ها برداشته شده است اما بنا به سخن وزیر امور خارجه کشور و معاون وی برخی تحریم ها تنها بر روی کاغذ لغو شده و در عین حا ایران با 12 تحریم جدید از روز آغاز پسابرجام مواجه گردیده است.
اما ادعای دیگر اصلاح طلبان، دولتمردان و مدافعان برجام این است که، رفع سایه جنگ توسط برجام و توافقنامه برای کشور مقدر شده است؛ ارتباط کاملا متناقض این داستان با بررسی رویکرد آمریکا نسبت به جنگافروزی در منطقه خاورمیانخ مشخص میشود، چرا که آمریکایی ها از سال ۲۰۱۱ به بعد با تغییر رویکرد خود معتقد بودند که به جای حضور مستقیم در کشورها و جلوگیری از هزینه های اجتماعی، وارد جنگهای نیابتی شوند تا دچار آسیبها و عواقب جنگ مستقیم نگردند.
اما با تمام این حرف و حدیثها در سالگرد امضای توافق نامه و اتمام مذاکرات هسته ای باید یاد آور شد که ایران مذاکرات را مشروط پذیرفته است ضمن آنکه در اجرای فرامین برجام پیش پرداختهای سنگینی را متقبل شده است؛ این درحالی است که بنا بر متنی که وزارت خارجه با عنوان برجام به جامعه ارائه داد
بنا بود که سایه همه تحریم ها از کشور برداشته شود اما متاسفانه آمریکایی ها با بد عهدی و عهد شکنی نه تنها تحریمی را برنداشتند بلکه تحریم های جدیدی را به تصویب رسانیدند . این درحالی بود که ما در گذشته اگر مذاکره ای را انجام می دادیم به نوعی با مدیریت زمان به توانمندی های خود می افزودیم نه اینکه آنچه را که داشتیم با دوستی و لبخند بر چهره گرگها از دست بدهیم.