به گزارش نما؛ روزنامه «جوان» در یادداشتی از «سیدرحیم نعمتی» نوشت:
جنگندههای ائتلاف نظامی به رهبری عربستان سعودی روز شنبه مدرسهای را واقع در یکی از روستاهای اطراف حیدان در شمال استان صعده یمن بمباران کردند. کودکان برای شرکت در یک کلاس مذهبی هنگام تعطیلات تابستانی در این مدرسه حاضر شده بودند که در نتیجه بمباران دستکم 10 کودک کشته و 28 کودک دیگر زخمی شدند. کودککشی آلسعود در این حمله آنقدر مسلم و روشن بود که حتی خود دولت عربستان هم نتوانست آن را انکار کند و برای توجیه عمل خود مدعی شد که مکان مورد حمله، یک اردوگاه آموزش کودکان توسط نظامیان حوثی بوده است و نه مدرسه! این نوع اعتراف به کودککشی اوج درماندگی آلسعود در تجاوز نظامی به یمن را نشان میدهد که حتی رعایت ظواهر امور را نمیکند و عصبانیت و خشم خود را به این صورت نشان میدهد. دلیل این درماندگی بیشتر از هر چیز ناشی از دو وجه است؛ نخست شکست مذاکرات صلح کویت و دوم تشکیل جلسه پارلمان یمن و تصویب شورای عالی سیاسی توسط نمایندگان پارلمان.
آلسعود بعد از یک سال حملات بیوقفه به یمن انتظار داشت مذاکرات صلح کویت به نتیجه مورد نظرش ختم بشود و آنچه را که در میدان جنگ به دست نیاورده بود، تحت پوشش سازمان ملل به نمایندگی اسماعیل ولد شیخ کسب کند. آنچه آلسعود انتظارش را نداشت مقاومت هیئت صنعا در برابر خواستههایش و قبول دولت عبدربه منصورهادی به عنوان پیششرط هر تغییر سیاسی بود، چرا که هیئت صنعا دولت انتقالی را تنها راه حل سیاسی در بحران فعلی میدانست و نمیتوانست منصورهادی را بپذیرد که در نظر مردم یمن عامل مستقیم آلسعود در یمن است و نه رئیسجمهور منتخب و مورد حمایت مردم این کشور. در هر صورت، مذاکرات صلح در کویت بعد 99روز و کش و قوسهای زیاد بدون نتیجه پایان یافت و سعودیها از شکست آنچنان سرخورده شدهاند که بعد یک هفته از اتمام آن هنوز اجازه بازگشت هیئت صنعا به صنعا را ندادهاند تا بتواند در جلسه مشورتی پارلمان مشارکت داشته باشد. تشکیل شورای عالی سیاسی و توافق بین انصارالله و متحدانش با کنگره ملی یمن و متحدانش چیزی بود که آلسعود انتظارش را نداشت، تا چه برسد به اینکه پارلمان بعد از یک سال و نیم تعطیلی، تشکیل جلسه بدهد و نمایندگان پارلمان بدون توجه به خطرات ناشی از حملات هوایی آلسعود در صنعا جمع بشوند و شورای عالی سیاسی را تصویب کنند. به نظر میرسد که این اتفاقات به طور کامل خارج از حساب و کتاب آلسعود بوده که منجر به آن نوع حمله و کودککشی شده است. اما باید توجه داشت که این اتفاقات چنان محوری هستند که آلسعود را به اوج درماندگی در یمن رساندهاند.
قابل توجهترین نکته این اتفاقات در بعد سیاسی آن است. انصارالله و کنگره ملی یمن از قبل رابطه نزدیکی با یکدیگر داشتهاند اما جنگ و شروع تجاوز نظامی آلسعود به یمن باعث نزدیکتر شدن روابط این دو شد. با وجود این، آلسعود با توجه به رابطه قدیمیاش با کنگره ملی هنوز امیدی به تفرقه انداختن بین این دو متحد را داشت که توافق بین این دو برای تشکیل شورای عالی سیاسی امید تفرقهافکنی را از آلسعود گرفت تا امکان رخنه دشمن در صفوف مقاومت یمنی گرفته شود. از طرف دیگر، انصارالله و کنگره ملی با وجود استعفای منصورهادی از ریاستجمهوری چندان تلاشی برای یک سازوکار سیاسی و در جهت تشکیل دولت انجام ندادند و همین نیز به آلسعود فرصت میداد تا با بهرهبرداری از قطعنامه 2216 شورای امنیت بر ریاستجمهوری منصورهادی انگشت بگذارد. حالا با تصویب شورای عالی سیاسی وضعیت تغییر قابل توجهی کرده و باید گفت که دو متحد انصارالله و کنگره ملی فرآیند سیاسی برای تعیین جایگزین منصورهادی و تشکیل دولت را کلید زدهاند. این فرآیند جدای از اینکه نظم تشکیلاتی بین صفوف مقاومت یمنی را تشدید میکند که البته در جنگ با متجاوزان مورد حمایت آلسعود تأثیرگذار خواهد بود، یک نتیجه قابل توجه سیاسی دارد که به تشکیل دولت و احتمال به رسمیت شناخته شدن آن در سطح منطقه ختم میشود. در واقع، آلسعود تجاوز خود را با ادعای حمله به یک گروه شورشی توجیه میکرد اما تشکیل دولتی با پشتوانه رأی نمایندگان پارلمان زمین بازی را تغییر میدهد و آلسعود دیگر نمیتواند ادعای قبل را توجیه کند، چراکه دیگر در حال جنگ با یک دولت مشروع و تأیید شده توسط پارلمان است. به دلیل این وجوه است که آلسعود با باختن قاعده بازی خود را در اوج درماندگی میبیند و با حمله به یک مدرسه و کودککشی تنها خشم خود را از این وضعیت بروز میدهد.