تریبون مستضعفین- «در زمانی که همواره صحبت جنگ است و ارعاب و تجاوز در میان سیاست مداران رد و بدل می شود، از ایران به عنوان کشوری با فرهنگی باشکوه یاد می شود، فرهنگی غنی و کهن که در زیر گرد و غبار سنگین سیاست پنهان شده است. من با افتخار این جایزه را به مردم کشورم تقدیم می کنم، مردمی که به تمامی فرهنگ ها و تمدن ها احترام گذاشته و خشونت و کینه را حقیر می شمارند.» این ها سخنانی است که فرهادی پس از دریافت نخستین جایزه اسکار سینمای ایران به زبان آورد. سخنانی که شاید در نگاه اول بدون جهت گیری و حتی مثبت به نظر آید.
اما ایجاد چنین ترکیبی از تقابل سیاست، فرهنگ و صلح، به همراه رقابت «یک جدایی» با رقیب اسرائیلی اش خواه یا نا خواه تداعی کننده تقابل ایران و رژیم اشغالگر قدس است.
در گزارش خبرگزاری رویترز از این مراسم به مهمانی دوشب قبل از مراسم اسکار اشاره شده و آمده است: در این مراسم هنرمندان ایرانی و اسراییلی در نمایشی از صلح در کنار هم حاضر شدند. لیور اشکنازی ستاره فیلم اسرائیلی حاضر در اسکار در این باره به رادیوی ارتش اسرائیل گفت:« در مهمانی آکادمی که به افتخار فیلم های خارجی برگزار شد، ما در کنار هم نشستیم و صحبت کردیم و تمامی حجاب ها کنار رفت» .وی همچنین ادامه داد: «آنها مردم خون گرمی هستند، ما آنها را به تل آویو دعوت کردیم و آن ها هم ما به تهران دعوت کردند»، هر چند گفتگوی اشکنازی را در خلاف واقع در نظر بگیریم اما صحبت های فرهادی به نحوی این سخنان را تایید می کند.
خواه یا ناخواه این صحبت ها شباهت زیادی به مصاحبه تهمیه میلانی درباره همراهی اش با داور اسرائیلی در جشنواره فیلم هند دارد: ما سیاستمدار نیستیم و هیچ مشکلی در کار با یکدیگر نداریم . در سینما خط کشی های عالم سیاست معنا ندارد.
هر چند فشار های رسانه ای باعث شد تا میلانی از حضور در کنار این داور انصراف داده و به ایران بازگردد تا شاید این خاطره ناخوش آیند را در ذهن مخاطب کمرنگ کند.
سندرم صلح دوستی هنرمندان هم گویی تا به رژیم صهیونیستی می رسد عود می کند، البته این خواسته آن ها نیست بلکه اجباریست که سیاست حاکم بر فضای رسانه ای جامعه جهانی بر آن ها تحمیل می کند و متاسفانه اراده سست هنرمندان ما توان مقابله با آن را ندارد.
حضور «یک جدایی» در مراسم اسکار توفیقی بود که با عنایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نصیب فرهادی و همراهان وی شد. فرهادی به عنوان یک هنرمند مستقل در آنجا حاضر نشد و نمی توانست بشود. اما حضور وی و همراهانش در این مراسم هیج نشانی از جمهوری اسلامی ایران به همراه نداشت و حتی حداقل های پوششی نیز رعایت نشد.
امید واریم شیرینی بردن این اسکار برای وزارت ارشاد همراه با شیرینی درسی فراموش نشدنی باشد که نمی توان در دنیایی که سیاست جزء لاینفک محافل هنری آن شده است، داعیهی روشنفکری و هنرمداری داشت.
عملکرد منفلانه رسانه ها نیز قابل توجه است تا جایی که برخی خبرگزاری ها به جای پرداختن به واقعیت به خبرسازی روی می آورند! هر چند حذف این اخبار نیز نشانی از انفعال رسانه های مذکور است.
در نهایت باید پرسید آیا این اسکار متعلق به ایران یا به قول برخی مسئولین محترم که «یک جدایی» را فیلمی حکومتی می دانستند، متعلق به حکومت است؟ آیا اکنون دیگر مشکل عناد جهان غرب با جمهوری اسلامی حل شد؟