در روزهاي اخير نيروهاي يمني اعم از ارتش اين كشور و انصارالله بر گستره پيشرويهاي خود در استانهاي جيزان، عسير و نجران افزودهاند به گونهاي كه اكنون گفته ميشود استان جيزان از نظر نظامي كاملاً سقوط كرده است و همه شهرها و مناطق اين استان تحت كنترل نيروهاي يمني در آمدهاند. چند عامل موجب شده است كه نيروهاي يمني راهبرد پيشروي نظامي در خاك عربستان و بهخصوص در استانهاي مرزي را در دستور كار خود قرار دهند.
نخست اينكه عربستان بعد از به شكست كشاندن مذاكرات سياسي در كويت، حملات هوايي خود را به يمن از سرگرفتهاند و با توجه به اينكه اكنون ديگر هيچ هدف نظامي را براي خود پيدا نميكنند، بنابراين حملات خود را روي اهداف و مراكز غيرنظامي متمركز كردهاند به گونهاي كه اكنون ديگر هيچ مدرسه و بيمارستاني از حملات هوايي عربستان مصون نميماند. در چنين وضعيتي با وجود اينكه نيروهاي يمني به راحتي ميتوانند همه مناطق غيرنظامي عربستان را مورد حملات موشكي قرار دهند و از اين طريق حملات هوايي عربستان به اهداف غيرنظامي را تلافي كنند، اما با خويشتنداري كماكان پايبندي خود را به اصول و قوانين بينالملل از جمله قوانين جنگ حفظ كردهاند، اما براي ايجاد بازدارندگي در برابر حملات هوايي عربستان يا به حملات موشكي به اهداف نظامي دست ميزنند يا اينكه به پيشروي نظامي دست ميزنند و از اين طريق برتري خود را در ميدان به اثبات ميرسانند.
دوم اينكه استانهاي نجران، جيزان و عسير كه به صحنه پيشروي نيروهاي يمني تبديل شده در اصل متعلق به يمن بوده اما در سال 1934 ميلادي در پي شكست در جنگ، به مدت 60 سال تحت الحمايه نظام نوپاي سعودي در آمد و اكنون بيش از دو دهه است كه دوره تحتالحمايگي به اتمام رسيده، اما اين استانها همچنان تحت كنترل عربستان باقي مانده است. تا پيش از حمله نظامي عربستان به يمن، سعوديها با لطايفالحيل از جمله پرداخت پول به برخي از مسئولان وقت يمن يا سران قبايل آنها توانسته بودند اين استانها را كماكان در كنترل خود حفظ كنند اما اكنون كه عربستان با حملات كوركورانه خود تقريباً نفرت و خصومت اكثر قريب به اتفاق يمنيها را عليه خود برانگيخته است، ديگر كسي در يمن حاضر نيست اين استانها را در اختيار عربستان قرار دهد. سقوط نظامي استان نجران و استمرار پيشروي يمنيها در ديگر استانهاي مرزي نشان ميدهد كه ظاهراً ساكنان اين استانها نيز دلخوشي از عربستان ندارند و حاضر نيستند به روال گذشته تحت سيطره اين كشور باقي بمانند.
سوم اينكه تشكيل شوراي عالي سياسي با مشاركت انصارالله و علي عبدالله صالح و متحدان محلي آنها و تأييد سريع آن از سوي پارلمان و مردم كه با برگزاري تظاهرات مردمي در مناطق مختلف اين كشور نيز همراه بود، وابستگي انقلابيون را به مذاكرات برونمرزي كه با ابتكار عربستان صورت ميگرفت، از بين برده و آزادي عمل آنها را در عمليات ميداني نيز افزايش داده است.
از آنچه گفته شد مشخص ميشود كه در پشت پيشروي يمنيها در استانهاي مرزي با عربستان دلايل و انگيزههاي قوي وجود دارد و بر اين اساس اتخاذ سياست وقت كشي از سوي عربستان ميتواند آثار پيشبيني نشده براي اين كشور در پي داشته باشد.