سید هادی افقهی در گفتگو با نما:

نبرد سرنوشت‌ساز در حلب/سوریه عمق استراتژیك مقاومت اسلامی است

عکس خبري -نبرد سرنوشت‌ساز در حلب/سوريه عمق استراتژيک مقاومت اسلامي است

سوریه عمق استراتژیك مقاومت اسلامی است، مقاومتی كه مانع تحقق خاور میانه بزرگ به نفع رژیم صهیونیستی می شود

منطقه خاورمیانه و شمال افریقا در پنج سال گذشته شاهد تحولاتی بوده است که از منظرهای مختلفی قابل بحث و بررسی می‌باشد. اما فارغ از چیستی و ماهیت این رخدادها و نیز چرایی و چگونگی آن، یکی از مسائل قابل بحث در این خصوص نقشی است که رسانه‌های جمعی و به طور خاص رسانه‌های دیداری (با توجه به تاثیرگذاری بالایی که دارند) در این تحولات ایفا کرده‌اند. با توجه به اینکه سرآغاز تحولات از کشورهایی (مانند تونس و مصر) بود که در جزو محور میانه‌روی تحت رهبری عربستان سعودی و مورد حمایت غرب و ایالات متحده امریکا بودند، نقشی که رسانه‌‌های وابسته به این محور (مانند العربیه عربستان و الجزیره قطر) در این تحولات داشتند قابل توجه است، به ویژه پس از آنکه تلاش شد تا بحران سوریه نیز در قالب همان تحولات موسوم به بهار عربی معرفی شود.
جناب آقای دکتر سيد هادي افقهي کارشناس مسائل غرب آسیا در گفتگو با پايگاه اطلاع رساني نما، به ارائه تحلیلی از تحولات مربوط به بحران سوریه پرداخته‌اند.
 
 تحلیل شما از زمینه‌ها و ریشه‌های بحران سوریه چیست؟ آیا واقعا زمینه‌هایی داخلی برای این بحران وجود داشته است؟
صحبت از زمینه های داخلی در سوریه یک صحبت بهانه جویانه برای حمله به کشور سوریه تحت عنوان دفاع از دموکراسی و آزادی است. درست است که به هر جهت حکومت سوریه یک زمانی دست یک حزب واحد بوده و همین سیستم تک حزبی یکسری محدودیت های رفتاری را برای افراد و دیگر جناح های سیاسی این کشور ایجاد کرده بود ولیکن این تنها یک بهانه برای دست یازی به این کشور بود زیرا بعد از اینکه آقای بشار اسد به قدرت رسید اصلاحات خوبی را انجام داد من جمله تغییر برخی از مواد قانون اساسی و همچنین بحث آزادی احزاب و بالا بردن فعالیت احزابی که اجازه فعالیت نداشتند و ورود چند تن از مخالفان حزب حاکم به کابینه و همچنین ورود نمایندگان احزاب مخالف به پارلمان برای آزادی بیان بیشتر به این مخالفان همه از اين دست بود. حتی آقای بشار اسد یکی از مخالفین به نام ریاض حجاب را نیز نخست وزیر خود کرد که این حرکت یک میدان دهی عظیم به مخالفان بود که بعد از واقعه بحران سوریه هم این نخست وزیر به مخالفان پیوست. آقای بشار اسد در حال باز کردن این راه های بسته با شیب ملایم بود. اما بعد ها با یکسری تهدیدها و تمام گمانه زنی ها مشخص شد تحولات و حوادث سوریه از بیرون هدایت می شود و آزادی و دموکراسی و فضای سیاسی بهانه است بعد از مدتی هم با ورود آمریکا عربستان صعودی ترکیه قطر و امارات ثابت شد که این حدس های آقای اسد درست بوده است و بعد از آمدن تکفیری ها که در حال حاضر در حال آتش افروزی و ترور و آدم کشی در سوریه هستند هم ثابت شد که آن ادعاهای آزادی دموکراسی تنها بهانه است و امروز کسانی که مدعی آوردن دموکراسی بودند همان ها در حال ترور و قتل عام مردم هستند .
مقام معظم رهبری در همان روز های اول بحران سوریه فرمودند: "ما به وضوح سرانگشتان آمریکا و غرب و برخی از کشورهای مرتجع هم پیمان آمریکا را در بحران سوریه می توانیم ببینیم ." بعد از این سخن آقا کاشف به عمل آمد که این ادعا درست و از روی شواهد و قرائن بوده است. بنابراین مشکلات و مسائل داخلی نمی تواند موجب یک بحران 5 ساله شود به طوریکه این کشور را تقریبا تبدیل به ویرانه کند. کسانی که ادعای آزادی و دموکراسی دارند و خواهان اجرای این ها در کشور هستند که نمی آیند آثار باستانی دانشگاه ها زیر ساخت های خدماتی و نهاد های دولت را تخریب کنند بلکه دوست دارند کشور را سالم تحویل بگیرند تا با حداقل تلفات و خسارات جانی و مالی شروع به کار خود کنند اما می بینیم که اینها با زمین و زمان دشمنی دارند وفقط به دنبال شخم زنی این کشور هستند تا این کشور را تحویل آمریکا دهند.


 چرا قصد دارند سوریه را تحویل آمریکا و اسرائیل دهند؟
یکی از علت های مهم این است که سوریه عمق استراتژیک مقاومت اسلامی است، مقاومتی که مانع تحقق خاور میانه بزرگ به نفع رژیم صهیونیستی می شود. مقاومتی که شرف و آبرو برای ملت مسلمان و ملت عرب می آورد, مقاومتی که امروز آمریکایی ها را به ترس وا داشته است و رژیم صهیونیستی را در خانه خودش محبوس کرده است. دیگر این رژیم جرئت نمی کند به جنوب لبنان آمده و از خود حرکتی نشان دهد و حتی جرئت نمی کند وارد جنگ با سوریه شود چون می داند مانند جنگ 33 روزه دوباره متحمل شکست خواهد شد و می داند 100 هزار موشک آمده شلیک به شهرک های صهیونیستی است.
هدف این است که سوریه به دلیل اینکه مصر اردن قرار داد صلح با اسرائیل را امضا نکرده است باید چوب بخورد تا رام اسرائیل شود، سوریه روابط استراتژیک با جمهوری اسلامی ایران دارد، حامی و کمک کننده سازمان های جهادی لبنانی و فلسطینی است پس طبیعی است که این مشی را آمریکا تحمل نمی کند چون برخلاف مسائل و منافع اوست به همین خاطر به دنبال در دست گیری سوریه است. کشورهایی مانند عربستان و دوبی امروزه با سرعت و پرشور در حال رفتن به طرف رژیم صهیونیستی هستند اینها علت های اصلی حمله به سوریه است.


به نظر شما این بحران توطئه‌ای برای ضربه زدن به محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران است؟
 هدف همین است که جبهه مقاومت را از ایران و حزب الله لبنان و سوریه و سازمان های جهادی فلسطینی کنار بگذارند. اگر انشاءالله عراق و یمن و بحرین هم به ما بپوندند و ما پیگیر این همکاری استراتژیک باشیم می توانیم یک جبهه و خط آتش بسیار قوی علیه این تروریست ها و حامیان تروریست ها ایجاد کنیم. تا کنون هم خوشبختانه اقدامات ما موفقیت آمیز بوده است همین تلاش ها و همین جان فشانی های مدافعان حرم خود نشان از این دارد همینطور ایستادگی مردم سوریه و ارتش سوریه که توانسته اند جلوی این طرح را گرفته و خداروشکر به پیروزی های خوبی دست پیدا کنند. به طوریکه تفکر شش ماهه انحلال دولت سوریه را سرنگون کردند و در این سالها هر روز قوی تر از دیروز در حال دفاع از کشورشان هستند و توانستند ضربات مهلکی به این آدم خواران متوحش داعشی و عربستانی و جبهه النصرئی و غیره بزنند.

 در حال حاضر مهمترین نبرد سوریه چیست؟
 مهم ترین نبرد و تعیین کننده ترین نبرد در حال حاضر در حلب و اطراف حلب در حال وقوع است به دلیل اینکه حلب پایگاه اقتصادی سوریه است و حلب دومین شهر بزرگ این کشور هم به لحاظ مسافتی و م به لحاظ جمعیتی است. حلب نقطه استراتژیک مرزی سوریه با ترکیه است و بیشترین سرمایه گذاری از طرف آمریکا و عربستان و ترکیه و غیره برای به دست آوردن این شهر صورت گرفته است. بنابراین هر کس بر شهر حلب چیره شود 70 درصد ابتکار عمل را در دستان خودش گرفته است. وقتی حلب آزاد شود دیگر این کشورها نمی توانند شرط و شروط رنگارنگ بگذارند و ابتکار عمل را از دولت آقای بشار اسد بگیرند, مجبورمی شوند بنشینند و با این دولت کنار بیایند و با تفاهم و بر زمین گذاشتن اسلحه هایشان و به مصالحه و مذاکره بنشینند. اگر هم مردم آقای بشار اسد را نخواستند رای گیری و صندوق های رای هستند, مردم به پای صندوق ها بیایند و در انتخابات شرکت کنند و به هر که خواستند رای دهند هر کس رای بیشتری آورد بر مسند بنشیند و حکومت کند و حق بیشتر پارمان را برای خود کند. امروز بحث سوریه تنها یک بحث قلمرو جغرافیایی نیست یک حلقه طلایی در دل خاور میانه است بنابراین ما باید از این مسئله آگاهانه دفاع کنیم و اجازه ندهیم که نقشه شوم دشمنان خدایی نکرده عملی شود و زحمت ما رابیشتر کند.
 
افکار عمومی چطور می توانند تشخیص دهند که موضوع سوریه با بیداری اسلامی یا بهار عربی تفاوت دارد؟

امروزه در کشورهایی هم که به قول خودشان بهار عربی رخ داده است در حال حاضر نتیجه معکوس را برداشت کردند. در مصر زمانی که آقای حسنی مبارک سرنگون شد مردم یک رئیس جمهور از حزب اخوان المسلمین انتخاب کردند به نام محمد مرسی اما طولی نکشید که کودتا شد و محمد مرسی را آمریکایی ها, اسرائیلی ها, اماراتی ها و مخصوصا عربستانی ها سرنگون کردند و یک دولت سکولار و نظامی را بر سر کار آوردند که تابع آمریکا و اسرائیل است. مردمی که امید داشتند با یک حکومت منتخب و با پیروزی و سرنگونی فرعون خودشان می توانند طعم آزادی حقیقی و دموکراسی را بچشند به وسیله این کشورها آرزوهایشان بر باد رفت و حکومت منتخب مردم سرنگون شد.
در تونس هم اتفاقی شبیه این رخ داد, درست است که حزب النهضة روی کار آمد اما اینقدر برای اینها بحران های امنیتی ایجاد کرد که متاسفانه موفق نشدند و مجبور به عقب نشینی شدند. در لیبی هم بعد از سرنگونی آقای قذافی و تیر باران کردنش. اکنون شاهد یک هرج و مرج عجیب در لیبی هستیم که کشور مانند حکومت ملوک الطوایفی شده است. و امروز به جای اینکه مردم احساس آرامش و امنیت کنند و رو به سعادت بروند می بینیم که اوضاعشان بدتر شده و دائم ترس بر جان دارند. اکنون القاعده و داعش در آنجا مستقرند و احزاب مختلف دیگر و احزاب محلی هم مسلح هستند. انسان وقتی وارد لیبی می شود انگار وارد جنگلی شده است که هیچ امنیتی احساس نمی شود. مردم لیبی خواستار این زندگی نبودند این ناتو و آمریکا بودند که سوار بر موج انقلاب مردم شدند و این انقلاب مردمی را به سوی درگیری های قومی و نزاع داخلی پیش بردند تا سر مسائل سیاسی دائم باهم درگیر باشند .
در یمن هم آقای علی عبدالله صالح سرنگون شد ولی به محض اینکه عربستان صعودی احساس کرد که مردم در خواست آزادی هسته ایی خودشان را دارند و مزدوران عربستانی را از کشورشان اخراج کردند, خودش مستقیم وارد یمن شد و شروع به بمباران و قتل عام هر روزه مردم یمن کرد. در سوریه هم اینها خواهان پیاده سازی همین الگوی مصر و بودند اما نتوانستند این خواسته ها خواسته های مردمی نبود بلکه خواسته های اسرائیلی بود. مردم اگر آقای بشار اسد را نمی خواستند که آقای بشار اسد نمی توانست 5 سال دوام بیاورد. اگر این انقلاب مردمی است پس چرا مورد حمایت اسرائیل است و آمریکا و حکومت های مرتحع عربی طرفدارش هستند؟ عرب ها ترسیدند که امواج این انقلاب بیدار به پایتختشان برسد و به حوزه های امیر نشین ها و کاخ نشین ها سرایت کند و به آل صعود و آل خلیفه و غیره برسد.
بنابراین پدیده بهار عربی و یا به ظن ما بیداری اسلامی را متاسفانه به ظلم کردن یا با نفوذ و هرج و مرج و جنگ تخریب کردند اما من مطمئن هستم به این سخن مقام معظم رهبری که می فرمایند: "بیداری اسلامی گرچه تحریف شد اما جوانه ایی در دل مردم کاشته است که از نو خواهد روئید و سبز خواهد شد و دوباره امیدی در پیش است که ثابت شود آمریکا و اسرائیل شکست پذیر هستند." بر بیداری اسلامی همین بس که مردم سوریه از دولت و نظام خود دفاع می کنند و بر علیه تکفیری ها و بر علیه مزدوران آمریکا و اسرائیل دارند مبارزه می کنند و نتایج خوبی هم دارند به دست می آورند . بنده تصور می کنم که وضع سوریه با جاهای دیگر خیلی فرق می کند و انشاءالله که پیروز می شود.

۱۳۹۵/۵/۳۰

اخبار مرتبط