زوایای تاریک و روشن دید سیاسی به موضوعاتی که با مسائل فرهنگی در ارتباط هستند، بسیار دشوار است، این دید گاهی آنچنان تخریبگرانه به موضوع مینگرد که تشخیص راست یا دروغ محتوا را غیرممکن میکند، درست در روزهایی که موضوعات درجه اول سیاسی و اقتصادی در رسانهها مطرح است، به قول اهالی منطق قیاسی معالفارق در یکی روزنامهها سبب بررسی دیدگاهی شد که خود را مدعی اسلامی موسوم به اسلام رحمانی میدانند؛ در این قیاس با مقایسه دو موضوع فرهنگی بدون ارتباط در دو کشوری که هر یک آداب، رسوم و عقاید متفاوتی از دیگری دارد تلاش نموده تا در نهایت حاکمیت را متهم به نوعی اجبارزدگی کند.
در یک سوی این ماجرا فرانسه و منع پوشش بورکینی یا لباس شنای زنان مسلمان در سواحل این کشور مطرح شده و در سوی دیگر داستان لغو کنسرتها در ایران مورد نقد جدی قرار گرفته است، بررسی چرایی تقابل حاکمیت سکولاریزه فرانسه با حجاب موضوع نو و تازهای نیست، درست بعد از روزهای حادثه 11سپتامبر و اوجگرفتن اسلامستیزی در غرب و سپس پس از سربرآوردن آتش خودساخته داعش در منطقه غرب آسیا و فعالیت ماشین تروریسم در این محدوده جغرافیایی و تسری آن به اروپا، حذف نمادهای اسلامی یکی از اصلیترین دغدغه حاکمیتهایی بود که داعش ساخته و پرداخته آنها بود. بنابراین در نگاهی گذرا در میتوان گفت حاکمیتهای سکولار برای ایجاد وحشت بیشتر و عدم انتشار اسلام ناب محمدی میخواهند اصلیترین نماد؛ یعنی حجاب در جامعهشان وجود خارجی نداشته باشد. از همین رو حکومت سکولار فرانسه را مقابلهگرترین حکومت در برابر بنیادگرایی دینی مینامند، بنیادگرایی که خطر داعشیسم را هرچند در ظاهر بالاترین خطر میداند اما در باطن به سادگی با صرف هزینه سعی در حمایت از داعش برای ناآرامی و بیثباتی منطقه غرب آسیا دارد.
در بخش دیگر نویسنده مطلب به لغو کنسرتها با عنوان مقابله عدهای از بنیادگرایان دینی برای جلوگیری و رخنه سکولاریسم در کشور اشاره میکند، این درحالی است که دور بودن وی از فضای عمومی جامعه سبب چنین تناقضگویی فاحشی شدهاست، لغو کنسرتها در شهرهایی نظیر مشهد مقدس اتفاقا به دلیل رخنه عمیق سکولاریسم و تفکر لیبرالیسم در حوزه فرهنگ خواست و مطالبهای منطقی است؛ طبیعی است که این مخالفت به معنای مخالفت ماهوی با مسئله کنسرت در کشور نیست؛ چراکه در طی سالهای گذشته تا کنون ما شاهد برگزاری این مراسمها با عناوین گوناگون بودهایم به طور نمونه سمفونی ایثار و مقاومت یکی از برجستهترین آثار فاخر هنری در حوزه موسیقی و اجرای زنده بود که هنر متعالی و متعهد را نشان میدهد، هنری که در خدمت دین و دیانت قرار دارد و از همین رو میتواند سبب رشد و بالندگی شود.
حال با نگاه به این دو طرف قیاس به راحتی میتوان دریافت که هدف سیاهنمایی و سیاسیکاری فرهنگی است تا از این طریق علاوه بر آنکه به شکلی غیرمستقیم قانونگرایی در حوزه رعایت حجاب و عفاف را به چالش بکشد و اینطور در ذهن مخاطب و بهویژه نسل جوان ایجاد کند که حجاب در ایران یک اجباری است که با قید قانونگرایی الزامآور شده است، تفکر دینی حاکم بر جامعه را دچار چالش کند.
اما آنچه در این بین مهم به نظر میرسد این است که چه خوشایندمان باشد و چه نه؛ جامعه ایرانی، جامعهای با فرهنگی اسلامی است؛ جامعهای که حجاب در اجزاء آن به عنوان یک قانون متعالی شرع، نهادینه شدهاست و خواست و مطالبه عمومی افراد به عنوان عناصر فعال این جامعه به دلیل سبقه فرهنگی و دینی جاری شدن احکام اسلامی است و هرچند عدهای جاهلانه در دام غرضورزیهای عامدان میافتند اما در نهایت در کنه وجودشان سازگاری عمیقی با اعتقادات اسلام ناب محمدی دارند، اسلامی که در تمام حوزهها فعالانه حضور داشته و نسبت به موضوعات گوناگون بیتفاوت نیست.