به گزارش نما، این بازیگر در بخشهای دیگری از گفتگوی خود با سوره سینما گفت:
- میشود به من بگویید که زیبایی آقای انتظامی کجاست؟ آل پاچینو واقعا زیباست؟ مارلون براندو با آن دماغ عقابی و چشمهای ته؟ یا داستین هافمن با آن قد کوتاه و یا مورگان فریمن سیاه پوست و تام هنکس. همه اینها اصلا زیبایی چهره ندارند، این ها درون زیبایی دارند، هنرمند سایه روحش به چهره اش میافتد، به گفته استاد بیضایی هر بازیگری که خوب بازی کند زیبا میشود، زیبایی بسیاری از بازیگران را در زیبایی بازیگریشان می بینید که این سایه بر روی صورتشان می افتد و شما آن را زیبا می بینید از همین مارلون براندویی که در مورد چهره اش گفتیم حالا وقتی بازیگری اش را می بینیم چه می گوییم؟ وقتی آتش فشان بازیاش فوران میکند بدون اینکه کوچکترین حرکت اضافی بکند تمام جهان را سرشار از انرژی میکند، چون با انرژی بازی میکند، با ادا و اصول بازی نمیکند!
- هنر ولنگاری و بی بند و باری نیست، هنر بیمنطقی نیست، هنر نفس منطق است، هنر نفس بند و بار است، هنر بی تعهدی و هر چه بادا باد نیست، هنر نفس تعهد است، نفس مسئولیت است، بار سنگینی بر روی دوش هنرمند است. چه در نفس و چه در نماد بیرونی خودش، به این خاطر که در آگاهی ها ارزش جاسوسی خداوند را پیدا کنی و در نفس بیرونی این است که کسانی که تو را می بینند تو سرمشق وعبرتی برای آن ها باشی. چه در شکل ظاهر، چه در رفتار، چه در آموزههای رفتاری، چه در سواد و شناخت و اعتقاد و ایمان.
- آن کسانی که می گویند بازیگر سینما باید بازیگر سینما باشد به این خاطر هست که نمی توانند بازیگر تئاتر باشند، اتفاق هم افتاده، از گنده لات های بازیگر سینما روی صحنه تئاتر نتوانسته بگویند: ماست! تا همین نوجوان های مدعی که هستند و آمدند نیمه کاره رها کردند، بازیگری بازیگری است، در تجربه ای که من از کار با این دوستان داشتم آن هایی که از تئاتر آمده اند من با آن ها راحت تر بودم، هرگز مجبور نبودم صبر کنم تا بازیگر تئاتری متنش را حفظ کند یا اینکه پشت دوربین کسی ایستاده است و از پشت دیالوگ ها را به او برساند و مثل طوطی تکرار کند، البته این موضوعات در مورد سینما اتفاق میافتد و برای بازیگران سینمایی بیشتر، ممکن است شدنی باشد اما منی که پارتنر آن بازیگر هستم از آن لحظات رنج میبرم ، کسی که از تئاتر آمده است انضباط تئاتری دارد که خود انضباط زندگی است.
- شما وقتی سینمای آمریکا را میبینید آن ها با 4-5 تا هفت تیر کش و سرخپوست پیشینه و فرهنگ برای خود درست کردند آن وقت ما ده هزار سال تاریخ داریم که سراغش نرفتیم. قادر به ساخت فیلم های معاصر خودمان هم نیستیم برای اینکه نگاه به شدت سیاسی به فرهنگ داریم؛ آن چیزی را که در فرهنگ ما با سیاست امروز ما نمیخواند حذف می کنیم، تا کی می توانیم حذف کنیم؟ سیاست یک پدیده مواج است، یک تخته روی امواج است، نگاه ما با بالا و پایین رفتن دلار تغییر میکند اما حافط و فردوسی ما نه، اصل فرهنگ ما ریشه اش در این خاک است و ثابت است ما پدیده های عمیق فرهنگی را نمی توانیم با مسائل سیاسی امروزمان متر بزنیم و بعد بعضیهایش را دور بریزیم، باید بپذیریم که آن ها پدیده های ثابتی هستند، ریشه عمیقی که این فرهنگ دارد و در خاک ماست نمیشود این را من با سیاست امروز بالا، پایینش کنم.