بیش از 50 سال از عمر جنبش عدم تعهد میگذرد و این جنبش طی 50 سال گذشته نه تنها هیچ روند نزولی نداشته، بلکه دائماً بر نقش و جایگاه آن در محافل داخلی و بینالمللی افزوده شده است. جنبش در حال حاضر به بازیگری موثر در سازمان ملل و همچنین اکثر سازمانها و نهادها تبدیل شده است. آنچه که برای تکمیل نقش آفرینی جنبش لازم وضروری به نظر میرسد، تکمیل ساختارهای داخلی آن و تدوین سازوکارهای مقبول و کارشناسیشده دردل آن میباشد. اعضای جنبش نسبت به دهههای گذشته که تصور میکردند به تنهایی نیز قادر به سیر منطقی و موفق مراحل توسعه هستند، امروزه بر این باورند که تنها راه رهایی آنها از پیامدهای استعمار و تقویت بنیانهای اقتصادی آنها تغییر در سیستمهای کلان بین المللی و این مهم بدون همگرایی تمامی اعضا و کشورهای در حال توسعه میسر نخواهد شد. به همین دلیل است که در حال حاضر گفتمان جنبش به یکی از سناریوهای بدیل برای سیستم دوقطبی تبدیل شده است .
با توجه به تداوم مشکلات کشورهای در حال توسعه اعم از بحران بدهیها و پیامدهای استعمار و مداخله قدرتهای بزرگ در مسائل داخلی و بیتوجهی کشورهای توسعه یافته به خواست و نظر کشورهای در حال توسعه، به نظر نمیرسد نه تنها جنبش عدم تعهد در دل سازمان ملل ادغام و یا منحل گردد بلکه این سناریو بیشتر محتمل است که جنبش عدم تعهد قدرتمندانه به اصلاح سازمان ملل و رفتارهای قدرتهای بزرگ خواهد پرداخت. از این روی، آن دسته از کشورها که قادر به نقش آفرینی موثرتر در درون آن متناسب با خواست و رأی اغلب اعضا گردند، بهتر خواهند توانست از مقدورات آن بهرهمند شوند.