تجمل‌گرایی؛ فروپاشی از داخل

وحید حاجی‌پور

علي كاردر مديرعامل شركت ملي نفت مي‌گويد همه چيز تغيير يافته است، ارزش‌هاي گذشته حالا به فراموشي سپرده شده و دوره تحول در دهه 70 شكل گرفته است. او روز گذشته در گفت و گو با شانا بخشي از منويات خود را بروز داد و بيشتر گلايه كرد از زمانه‌اي كه همه ارزش‌ها را زير پا گذاشته است.

كاردر معتقد است بايد به نيات نگاه كرد، اگر مديري خطايي كرد و نيتش خير بود بايد دستش را گرفت و نه آن را هل داد. حرف مديرعامل شركت ملي نفت انصافاً سخني صحيح است و پيشتر نيز دكتر عاصي‌پور در يادداشتي ارسالي براي عصر نفت به واكاوي چرايي اين دگرديسي‌ها پرداخته بود.

به معناي واقعي كلمه همه چيز عوض شده است، ارزش‌هاي ديروز به يك «ضدارزش» تبديل شده‌اند كه واقع‌بينانه‌اش به تغيير وسيع بخشي از مديران كشور باز‌مي‌گردد. روزگاري مديران كشور هر چه ساده زيست‌تر بودند محبوب‌تر و كاراتر بودند و مهم‌ترين ويژگي مديران كشور ساده‌زيستي و دوري از تجمل‌گرايي بود. آنها كه دهه 60 را به ياد دارند به خوبي مي‌دانند اوج همكاري و معنويت در سازمان‌هاي دولتي به ويژه در نفت خودنمايي مي‌كرد ولي امروز تقريباً جز معدود نفراتي به آن پايبند نيستند.

چند سال پيش علي فلاحيان وزير اطلاعات دولت هاشمي‌رفسنجاني در يك برنامه تلويزيوني رسماً از تجمل‌گرايي مديران دولتي حمايت كرد و گفت كه چه اشكالي دارد وزرا و مديران ارشد در خانه‌هاي بزرگ در مناطق شمالي تهران زندگي كنند؟ او تجمل‌گرايي را محكوم نكرد در حالي كه مقام معظم رهبري بارها و بارها از تجمل‌گرايي به عنوان يك آفت ياد و توصيه اكيد كردند كه مديران كشور از آن دوري كنند.
واقعاً چه شده است كه تعداد بسياري از مديران كشور و به ويژه مديران نفتي كه در دهه 60 از «السابقون» بودند به يكباره به نمادي از تجمل‌گرايي تبديل شدند؟ آنها همان افرادي بودند كه دست دادن با اتباع اروپا و امريكا را حرام مي‌دانستند اما امروز خانواده‌هاي خود را در همان كشورها سكني داده‌اند و خود نيز به آن كشورها رفت و آمد مي‌كنند.

مديران دهه 60 كشور نماد بودند؛ نمادي از انقلاب اسلامي كه مردم به آنها نگاه مي‌كردند و اگر مي‌ديدند آنچه را كه مي‌پسنديدند پشتيباني مي‌كردند. انقلاب اسلامي دشمن ديرينه و بزرگي دارد كه براي ريشه كردن ارزش‌هاي آن در آحاد مردم دست به هر اقدامي مي‌زند. آنها به‌خوبي فهميدند براي ريشه‌كن كردن درخت انقلاب بايد بر بدنه مديريت كشور دست گذاشته و آنها را از مردم جدا كنند. مزه سفرهاي خارجي و امكان اقامت فرزندانشان اگر زير زبانشان شيرين مي‌شد كار تمام شده بود و الحق كه موفق هم بودند. در همين صنعت نفت چه بسيارند مديراني كه خانواده‌هاي خود را در كانادا، امريكا و انگلستان و. . . نشانده‌اند و خود نيز هر از چندگاهي به ايران مي‌آيند آن هم براي كاسبي.

ظريفي تعريف مي‌كرد يكي از مديران بسيار ارزشي در نفت داراي تفكرات مطلوب انقلابي بود و به قدري در بيت‌المال حساس بود كه حتي اضافه كاري يك ساعته نيز زير ذره‌بينش قرار داشت. سال‌ها بعد به سبب مسئوليتي كه پذيرفت به انگلستان رفت و آمد كرد و بعد از چندماه فرزندان خود را براي تحصيل به لندن فرستاد. وقتي ايران در ميدان آبردين درياي شمال با شركت بي‌پي انگلستان به اختلاف خورد حاضر نشد عليه اين شركت بريتانيايي وارد شود و ترجيح داد سكوت كند و حتي به مسئولان ديگر شركت ملي نفت هشدار داد به اين اختلاف و گرفتن حق مردم ايران اصرار نورزند.

چنين گردش‌هايي در بخش عمده‌اي از بدنه مديران صنعت نفت ديده مي‌شود كه براي پذيرش هر حكمي ابتدا بر ميزان حقوق و دستمزدشان معامله مي‌كنند و اگر چرتكه‌هايشان «جور» درآمد قبول مي‌كنند. آقاي كاردر درست مي‌گويند همه چيز عوض شده است و خط قرمزي به‌نام سكونت در بالاي ميدان انقلاب كاملاً برعكس و برج‌هاي نياوران و ويلاهاي فرمانيه، جولانگاه برخي مديران نفت شده است.

زمانه عوض نشده است، مديران عوض شده‌اند، ديگر خبري از خدمت به كشور نيست كه اگر بود در دوران تحريم‌ها به كشور مي‌آمدند و نه آنكه در اوج تحريم‌ها خانواده خود را از سوئيس به امريكا مهاجرت داده و حالا كه وضعيت سفيد شده است صاحب منصب و كرسي‌هاي معاملاتي مي‌شوند. اين مديران همان‌هايي هستند كه براي استخدام هر فردي، پاسپورت وي را چك مي‌كردند كه آيا سفر خارجي رفته است يا خير ولي امروز دوتابعيتي شده‌اند.

آقاي كاردر درست مي‌گويد همه چيز عوض شده است، دشمن براي ريشه ‌کن كردن انقلاب اسلامي پاشنه آشيل را ديد و برخي مديران تراز اول را جذب كرد كه از درون آن جاسوسي اقتصادي در جريان مذاكرات 5+1 بيرون مي‌زند؛ مديري كه به‌جاي خدمت به كشور به زمین طرف مقابل مي‌رود و مشكلات بانكي براي كشور را جاودانه مي‌كند. رهبري بارها و بارها بر ضرورت پرهيز از تجمل‌گرايي تأكيد كرده‌اند ولي در مقابل تجمل‌گرايي‌ها تشديد مي‌شود، كعبه آمال زندگي در كاخ‌ها و ويلاهايي مي‌شود كه روی شانه‌های مستضعفان ساخته شده است و متأسفانه برخي مديران با صعود از شانه مردم، به آب‌تني در استخرها مشغولند.

۱۳۹۵/۷/۱۲

اخبار مرتبط