به گزارش نما - شبکه آفتاب نوشت: ساعت آستان حضرت عبدالعظیم شهرری، که هدیهی ملکه ویکتوریا به ناصرالدینشاه بود، اسقاطی شد. این ساعت تاریخی، که شاید نمونهی دیگری از آن تنها در شمسالعماره باشد، قدمتی حدود دویست سال دارد. هرچند این ساعت هیچگاه در فهرست اشیای منقول میراث فرهنگی ثبت نشد و چندان مورد توجه قرار نگرفت، سالهای طولانی زمان را دقیق اعلام میکرد.
ماجرای ساعت ویکتوریا از آنجا آغاز میشود که برحسب اتفاق یکی از دوستداران میراث فرهنگی که به آستان حضرت عبدالعظیم برای زیارت رفته بوده، متوجه نبودِ این ساعت بر جایگاه همیشگیاش میشود. جستوجوها اما نتیجهی خوشی در بر ندارد، ساعت گویا در انبار اسقاطیهای آستان انداخته شده است. بعد از چندی پیگیریهای مداوم این ساعت به موزهی آستان منتقل میشود.
به همین دلیل با علیرضا اودران، مسؤول موزهی آستان حضرت عبدالعظیم، تماس گرفتیم و جویای وضعیت این ساعت شدیم. اودران دربارهی این ساعت گفت: «این ساعت در حال حاضر جزو ذخایر موزه است.»
او به همین گفته اکتفا کرد اما بازدید از این موزه و این ساعت نشان از وضعیت نامناسب آن دارد، بهطوریکه نمیتوان نام ساعت روی آن گذاشت و حتی ممکن است برای خیلیها این سؤال پیش بیاید که این فلزهای قراضه چه هستند.
محمدحسن طالبیان، معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، بعد از شنیدن این ماجرا قول میدهد که وضعیت این ساعت قدیمی را پیگیری کند. محمد محیط طباطبایی، تهرانشناس و مشاور باستانشناسی پژوهشکدهی میراث فرهنگی، هم متقابلاً همین وعده را میدهد؛ وعدهای که باید دید تا چه اندازه قابلیت اجرایی شدن است.
اگر خرد هم شده باشد، من آن را درست میکنم
اما این فلزهای اسقاطی کنونی ساعتی دستساز و متعلق به نسل اول ساعتهای کوکی در جهان است؛ جزو اولین ساعتهای مکانیکی که با چرخدندههای برنج کار میکند. کوک میشود و با پاندول کنترلش میکنند.
محمد ساعتچی، از قدیمیترین ساعتسازهای ایران، افسوس میخورد از شرایطی که این ساعت قدیمی دارد: «این ساعتهای قدیمی دستساز هستند. اینها ارزش جهانی دارند و جزو عتیقههای جهان به شمار میروند. قدمت این ساعتها بالاتر از صد سال است و در تمام جهان جایگاه ویژهای دارند.»
او وعده میدهد که حتی اگر این ساعت خرد شده و شرایط اسفناکی هم داشته باشد آن را دوباره درست کند.
ساعت بیگ بن بریتانیا، که در همان دوران ساخته شده، هنوز جزو یکی از مهمترین عتیقههای دنیاست که در لندن نگهداری میشود. در سوییس هم ساعتهای قدیمی به بهترین شکل نگهداری و استفاده میشوند.
ساعتچی میگوید: «یک بار به سوییس رفته بودم و دیدم گروهی دارند ساعتی قدیمی را که در سطح شهر بود کوک میکنند. گفتم من در ایران ساعتساز هستم و از وضعیت نگهداری این ساعتها در سوییس پرسوجو کردم. آنجا بود که متوجه شدم اصلاً یک گروه مجهز برای ساماندهی، کوک کردن و رسیدگی به ساعتهای قدیمی در سوییس وجود دارد. درحالیکه در ایران کمترین توجهی به این ساعتها ندارند و حالا هم که این بیتوجهیها ساعت آستان را به انبار کشانده است.»
او از ساعت یکصدوشصتسالهی شمسالعماره میگوید که چند سال پیش تعمیر شد. بازسازی این ساعت یکی از جذابترین ویژگیهای گردشگری کاخ گلستان بهشمار میرفت که تا مدتها ساعت دوازده ظهر زنگ میزد و اشتیاقی در میان کاسبهای بازار و گردشگران ایجاد کرده بود. اما بار دیگر بیتوجهی مدیران این کاخ این ساعت را به سکوت کشاند.
ساعتچی از وضعیت بد ساعت مسجد مشیرالسلطنه در مسجد خیابان مولوی، مابین وحدت اسلامی و ولیعصر، هم خبر میدهد: «این ساعت بهراستی بینظیر است و میلیاردها تومان ارزش معنوی دارد اما آن را به گوشهای انداختهاند و آنقدر شرایط ناراحتکنندهای دارد که یک بار من، روزگارش را که دیدم، گریستم.»
او از ساعت سپهسالار هم یاد میکند که پنجاه سال کار نمیکرد و او با اصرار موفق شد که مدیران سپهسالار را راضی به احیای آن کند: «مسؤولان میراث فرهنگی که هیچ کاری نمیکنند. هر بار وعده میدهند و بعد آن وعده فراموش میشود. دربارهی ساعت سهپسالار با مدیران خودشان وارد گفتوگو شدیم و ساعت اکنون بعد از پنجاه سال کار میکند. اما مسأله این است که این ساعتها مدام باید مراقبت شوند. هفتهای دو بار کوک و سه ماه یک بار شستوشو شوند.»
ساعتچی میگوید: «مگر چند تا از این ساعتها در ایران هستند؟ این ساعتها را بهراحتی میتوان تعمیر و با مراقبتهای لازم احیا کرد تا بهصورت جاذبهی گردشگری مورد توجه قرار بگیرند اما متأسفانه مسؤولان اصلاً توجهی به این امر ندارند. من به خاطر دلم و به خاطر مردمی که به من زنگ میزنند، به خیلی از این ساعتها سرکشی میکنم. اینها گنجینههای مردم است.»
حال باید دید که مسؤولان آستان حضرت عبدالعظیم و میراث فرهنگی ایران چه تصمیمی برای نجات این ساعت قدیمی در وضعیت اسقاطی میگیرند.