اگرچه سروسامان یافتن اوضاع اقتصادی، فرهنگی و سیاسی برای همه ما بسیار اهمیت دارد، اما واقعیت این است که موضوعاتی، چون رکود عمیق در اقتصاد، وضع نامناسب تولید، افزایش آمار بیکاری، دمیدن رسانههای بیگانه و ضد انقلاب در دوقطبیهای غیر ضرور و مشکلات دیگری از این دست زمانی به تهدیدی جدی بدل خواهند شد که تفکر حاکم بر مسئولان و دستگاههای مختلف به جای همدلی با مردم و تلاش برای حل این اشکالات و نواقص با برنامهریزی دقیق و تلاش بیشائبه، نگاهشان این باشد که مردم و مشکلاتشان دردسر و معضلاتی بر سر راه مدیریت کردن آنان هستند. بحران واقعی زمانی آغاز میشود که یک مدیر فراموش کند با حمایت مردم و به منظور رسیدگی به مشکلاتشان بر سر کار آمده است! فراموشی که نمونه بارز آن را میتوان در گفتار و رفتار مسئولان دولت یازدهم درباره مسکن مهر به روشنی مشاهده کرد. در حالی که پروژه مسکن مهر با همه کاستیهایش بسیاری از مردم را برای خانهدار شدن امیدوار کرده بود و بسیاری از هموطنانمان به سختی مبالغی را برای دریافت این خانهها واریز کردند؛ اما به ناگاه با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید طرح مسکن مهر متوقف شد و آخوندی، وزیر مسکن دولت تدبیر و امید به عنوان بالاترین مقام تصمیمگیر در این باره طرح مسکن مهر را «مزخرف»، «پوپولیستی» و «سیب گندیده» خواند و در عین حال هیچ طرحی را جایگزین آن نکرد! اما جالبتر اینکه در ماههای پایانی دولت حسن روحانی وقتی رسانهها از احمد اصغری مهرآبادی، قائممقام وزیر مسکن درباره چرایی تحویل ندادن این پروژهها به مردم میپرسند، میگوید: «وزارت راه و شهرسازی تنها مانده است؛ سایر دستگاهها به دلیل نیاز به اعتبار با ما همکاری نمیکنند! ما محدودیت منابع داریم. مردم یکی از معضلات ما هستند!» درست خواندید، قائم مقام وزیر دولتی که با رأی مردم بر سر کار آمده، مردم را معضل خود میداند. این در حالی است که اگر اراده جدی در دولت برای حل مشکل مسکن جامعه وجود داشت، چهار سال برای تکمیل و تحویل بسیاری از خانههای ناتمام زمان کمی نبود تا امروز برای فرافکنی، مردم با چنین تعابیری توصیف نشوند.