مهدی ده مرده- زمانی که صبح دیروز رئیس دولت یازدهم برای معرفی و دفاع از وزرای پیشنهادی به صحن علنی مجلس آمد حتی خوشبینانه ترین طرفداران دولت هم گمان نمی کردند هر سه وزیر پیشنهادی موفق شوند از مجلس دهم رای اعتماد بگیرند، این مهم زمانی بیشتر نمود کرد که موافقان و مخالفان به بیان سخنانشان پرداختند.
هرچه که می گذشت امید طرفداران دولت کمرنگ تر می شد. از یک سو مخالفان مستدل و منطقی به بیان مخالفت می پرداختند و از سوی دیگر طرفداران در فضایی احساسی فقط از نمایندگان می خواستند که برای کمک به دولت به افراد پیشنهادی رای بدهند.
به برخی از نکاتی که توسط مخالفان مطرح شده توجه کنید:
*نقوی حسینی در مخالفت با دانش آشتیانی: وزیر پیشنهادی برای تصدی وزارت آموزش و پرورش با توجه به سوابقش کاملا یک بازیگر سیاسی است. وی اولین مدیر مدرسهای است که بین سه هزار نفر مدیر مدرسه در تهران به جرم فعالیت در فتنه بازداشت میشود
* فلاحتپیشه در مخالفت با دانش آشتیانی : وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش دارای سوابق اجرایی غیرآموزشی است، در برنامه پیشنهادی آقای دانش جای آموزش و پرورش خالی است.
*ذوالنوری در مخالفت با صالحی امیری: نامه سال ۸۸ صالحیامیری به وزیر اطلاعات رهبری را هدف قرار داده و نظام را متهم به بیتدبیری میکند.
نماینده تالش در مخالفت با سلطانی فر: در فتنه مجلس ششم، آقای سلطانیفر نامهای برای وزیر کشور نوشتند و گفتند ما انتخابات را تحریم میکنیم و انتخابات مجلس هفتم را برگزار نمیکنیم.
حال آنها را مقایسه کنید با دلایلی که موافقان مطرح کرده اند:
*سیدمهدی مقدسی در موافقت با سلطانیفر: آقای سلطانیفر از اصالت خانوادگی برخوردار است و پدرش از معتمدان محل زندگیاش بوده است.
* پروانه سلحشوری در موافقت با سلطانیفر: یکی از دوستان بنده به من گفت به خاطر خدمات آقای سلطانیفر در استانداری گیلان نذر کردهام به هر زیارتی که میروم دو رکعت نماز برای ایشان بخوانم، آیا این برای شما(نمایندگان) کافی نیست؟
* مهدی شیخ در موافقت با دانش آشتیانی: احساساتی شدن به خاطر عقدهای بود که در دلم جمع شده بود
* قاسم احمدی لاشکی در موافقت با صالحی امیری: ایشان 37 مقاله داشته که از این میان 26 تای آن در حوزه مسائل فرهنگی بوده است.
نکته جالب اینجاست که وزرای پیشنهادی هم نتوانستند آن چنان که باید و شاید از خود دفاع معقولی نمایند و تنها با بیان کلیات، به وعده دادن و شعاری سخن گفتن اکتفا کردند. رئیس جمهور هم در سخنانش به جای آن که از وزرا دفاع کند، بیشتر وقتش را صرف مسائل اقتصادی کرد و از مخالفان دولت گلایه کرد.
حال سئوال این است با این شرایط چرا مجلس به آنها اعتماد کرد؟
گروهی این را ارفاق مجلس به دولت دانستند تا در فرصت کوتاه باقی مانده از دولت، کارها بر زمین نماند و دولت بتواند کارها و برنامه هایش را پیش ببرد.
گروهی دیگر عقیده داشتند که طرفداران دولت در مجلس دارای وزن بیشتری بودند، لذا وزرا رای آوردند که بطلان این دیدگاه در انتخاب رئیس مجلس و روسای کمیسیون ها مشخص شد، جائی که اکثر منتخبین از اصولگرایان بودند.
اما گروهی دیگر معتقد بودند رای دیروز مجلس به وزرای پیشنهادی نتیجه لابی گسترده دولتی ها در صحن مجلس بود. به نظر می رسد آنچه که نتیجه رای گیری را برخلاف انتظارات طرفداران دولت رقم زد همین لابی گری دولتی ها است.
لابي (Lobby) لغت انگليسي به معناي سرسرا يا را هرو است. این واژه به معنای عام یعنی درخواست از کسی یا تحت فشار گذاشتن او برای انجام کاری و در معنای خاص و سیاسی یعنی تلاش برای تأثیرگذاری بر تصمیمگیریها و تأمین منافع گروههای ذینفوذ. (کتاب لابی و لابی گری-تالیف بهزاد احمدی)
بلافاصله پس از معرفی؛ سه وزیر پیشنهادی با کمک سایر وزرا و مشاوران و معاونان دولت رایزنی هایشان را در مجلس آغاز کردند.
ابتدا؛ هر سه وزیر پیشنهادی در جمع نمایندگان اعتدال و توسعه حضور یافتند، محمود واعظی وزیر ارتباطات و مرتضی بانک معاون نهاد ریاست جمهوری نیز آنها را همراهی می کردند.
روز بعد صالحی امیری و سلطانی فر به فراکسیون مستقلان رفتند.
سپس هر سه وزیر پیشنهادی در فراکسیون های ورزش و جوانان، زنان و خانواده و امید حضور یافتند.
روز رای گیری هم برخی اخبار حکایت از رایزنی های دولت در مجلس داشت، البته لابی گری آن هم در صحن مجلس مسئله غریبی نیست اما باید دقت داشت که منافع کشور در این بین فدا نشود، امری که نتیجه آن در آینده مشخص خواهد شد، هر چند برخی سوابق نشان می دهد که امکان دارد خدای نکرده نتیجه لابی گری امروز، فدا کردن منفعت کشور باشد.