دکتر ابراهیم رزاقی در گفتگو با پايگاه اطلاع رساني نما در خصوص اقتصاد مقاومتي گفت: رهبر معظم انقلاب اسلامی قبل از اینکه بحث اقتصاد مقاومتی را مطرح کنند در سالهای قبل از آن هم بر روی اقتصاد تاکید داشتند مانند سالهایی که سال اصلاح الگوی مصرف و یا تولید ملی بود هدف از این نامگذاری ها هم نشان دادن راه به حوزه های مختلف جامعه بود تا برنامه ریزی ها بر روی این مسائل صورت بگيرد این 4-5 سال اخیر تاکید موکد ایشان بر روی اقتصاد مقاومتی بود و تا امروز هم دست از این تاکید برنداشتند ولی متاسفانه مسئولین ما با بی اعتمادی که به مبانی اقتصاد کشور داشتند، اقتصاد سرمایه داری نولیبرال آمریکایی صندوق بین المللی پول را پیاده کردند.
وی ادامه داد: این اقتصاد هم در حدود 40 ساله پیش به دلیل آخرین بحران گسترده ای که به وجود آمد ابداع شد تا بتوانند به وسیله این ایده بحران را رد کنند و آثار صنایع شعاری را از بین ببرند. صنایع شعاری صنایعی بودند که با دخالت برخی دولت ها در اقتصاد ایجاد شده بودند، این صنایع تحت عنوان صنایع جایگزین واردات به کار می رفتند این نوع صنایع نیاز کشورها را به کشور های صنعتی کم کرده بود مثل تبدیل محصولات کشاورزی به صنایع تبدیلی و اوضاع طوری شده بود که این کشور ها به خودکفایی نسبی رسیده بودند و از کشور های صنعتی دیگر کالایی نمی خریدند چون خودشان به تولید رسیده بودند از طرف دیگر هم مواد اولیه را در دست داشتند پس به مشکلی نمی خوردند این مواد برای خودشان می ماند و دیگر صادرات این مواد هم متوقف شده بود. این دو عنصر مواد اولیه و خرید از عناصر حیاتی برای شکوفایی اقتصادی و سرمایه داری است که از ابتدای همان 200 سال پیش که نظام سرمایه داری متناسب با رشد تولیدات صنعتی و ماشینی افزایش پیدا کرد. طی این افزایش تولیدات مواد اولیه مورد نیاز کم شد و با بالا رفتن تولیدات، مصرف کننده هم کم شد و چون تراکم ثروت در دست تعداد اندکی بود مردم نمی توانند آنطور که باید خرید کنند پس مصرف زندگی را پایین می آوردند در اینجا بود که بحران سرمایه داری و فروپاشی این نظام رخ داد.
رزاقي با اشاره به استعمار کشور های غربی گفت: از آن به بعد کشورهای سرمایه داری همیشه در تلاش بودند که کشورهای دیگر را از خود اتکایی دور کنند تا به این دسته همیشه نیازمند باشند و مواد اولیه این کشورها را هم به طرق مختلف مال خود و خالی کنند تا بتوانند تولیدات خود را داشته باشند و همیشه بازار مصرفی هم وجود داشته باشد. این کشور ها با روش های مختلفی مثل ایجاد کودتا،تهاجم های نظامی و اخیرا هم انقلاب های مخملی دولت هایی را به وجود آوردند که مردم با آنها مشکل داشته باشند در عوض توقعات خودشان را از این دولت های تامین کنند. در دوره ای از زمان های دور به دنبال استعمار بودند وانگلستان و برخی دیگر از کشورها هم وارد این زمینه شدند، اما دیدند این روش با مقاومت روبرو می شود و پر هزینه است به همین دلیل تصمیم برآن گرفتند که دولت های سرسپرده را ایجاد کنند به شکل های مختلف بهره برداری بهتری ببرند و هزینه های خودشان را هم پایین تر بیاورند.
وی اضافه کرد: این نوع نظریه های سرمایه داران در کشور ما هم پیاده شده بود مثل حکومت رضا شاه و یا ایجاد کودتا در دوره محمدرضا شاه یا حمله به ایران در دوره صدام به وسیله تمام کشور های صنعتی تا ایران الگوی خود را ارائه ندهد و مردم دیگر کشورها این الگو را قبول نکنند. این خواسته و عملیاتشان تا به حال اجرا شده است اما آن چیز که در حدود این 40 سال انقلاب خیلی مهم است این است که ایران پس از پایان جنگ تحمیلی و فوت امام (ره) زمانی که آقای رفسنجانی رئیس جمهور شدند و روی کار آمدند این نظریه سیاسی لیبرالی اقتصادی را در کشور پیاده کردند و نامش را سیاست تعدیل گذاشتند و خود صندوق بین المللی پول اسم آن را تغییر ساختاری گذاشت. این تغییر ساختاری هم یعنی هر گونه تولیدی که با پشتوانه دولت سر می گرفته اعم از محصولات کشاورزی، نساجی و ... همه به بخش خصوصی تحویل داده شود زمانی هم که این تولیدی ها به بخش خصوصی تحویل داده شود دیگر سرمایه گذار به حداقل سود راضی نیست بلکه حداکثر سود را خواهان می شود. در چنین شرایطی و در کشور دلال پروری مثل ایران این سود به دست آمده به دست دلالان می افتد و همه بخش خصوصی ترجیح می دهند وارد دلالی شوند و تولید را کنار بگذارند، بانکها هم خودشان را وارد این زمینه می کنند و شروع به پارو کردن پول می کنند! آن وقت نتیجه این نوع اجراي بد این می شود كه هیچ تولید کننده ای نمی تواند با این واردات رقابت کند پس تولید از بین می رود و ما به کشوری ریزه خوار نظام سرمایه داری جهانی تبدیل می شویم.