به گزارش نما به نقل از ایرنا، در این مطلب به قلم ' دیوید بروکز' آمده است: انتخابات 2016 را می توان از ابعادی یک انقلاب اجتماعی، یک هشدار اخلاقی و یک احضاریه سیاسی تعریف کرد .
از منظر اجتماعی؛ این رقابت انتخاباتی جنبه آموزشی دارد و به خوبی ریشه یابی می کند که چگونه یک جامعه دستخوش تفرقه می شود.
اردوگاه ' دونالد ترامپ' همچو سیلی برق آسا آمد و زنگار را از چهره واقعی جامعه زدود و تفرقه و شکاف و ترکی را که در جامعه ایجاد شده است را عیان کرد.
آمریکا امروز جامعه ای است دستخوش تفرقه، خیلی بیشتر از آنچه که تصور می شود.
آحاد مختلف مردم نگرششان به هستی متفاوت است. قشر تحصیل کرده و تحصیل نکرده جهان بینی شان کاملا با هم تعارض دارد، همچنین در مورد مردان با زنان، سیاه پوستان با سفید پوستان، بومیان آمریکا با غیربومیان و مهاجران، جوانان با کهنسالاان، روستایان با شهرنشینان این تعارض وجود دارد .
ما همواره دوست داشته ایم دمکراسی را تقابل اندیشه ها و پروسه مشورت فردی بدانیم . اما آمار نفوس و مسکن امسال نشان داد که چنین نیست.
رقابتهای انتخاباتی ما را به خاکریزهای قبیله ای مان بازگردانده است . مردم آمریکا امروز بیش از همیشه ایام متعصب به تعصبات قبیله ای شان هستند.
امسال یک قیام اجتماعی مشروع، در خدمت ابزارهای مخرب نامشروع قرار گرفت .
در طول 50 سال گذشته فمینیسم (عقیده برابری زنان و مردان ) به خوبی در جامعه آمریکا جا افتاده است. همچنین است جایگاه جنبش های حقوق مدنی، مهاجرت دسته جمعی و عصر اطلاعات .
اما یک گروه توسط هریک از این جریانها به دست بایگانی سپرده شده است: کارگران سفید پوست.
این قشر روزگاری در کانون ایده آمریکایی قرار داشت، اما امروز خود را در جامعه سرخورده و تمام استعداد و مهارت هایش را به تحلیل رفته می یابد .
کانونهای حرفه ای آن تغییر شکل داده است؛ قدرت جسمی مردانگی اش نامشروع شمرده می شود؛ ساختار خانوادگی اش نابوده شده است و منزلت و شایستگی های بنیادین اش هم زیر سوال رفته، این قشر از جامعه خود را به حاشیه رانده شده احساس می کند و نسبت به همه چیز بدبین است.
حال در واکنش به این سرخوردگی، جامعه طبقه کارگری سفید پوست آمریکا با سرنگون ساختن کارفرمایان خود، به سمت حزب جمهوریخواه گرایش پیدا کرد و بر آن تسلط یافت .
امسال میلیونها آمریکایی در پیچ و خم التهاب انتخابات، از درک این موضوع عاجز ماندند که اخلاقا به آنها توهین شده است و کرامت نفس جای خود را به هواخواهی و جانبداری سپرده است.
انتخابات 2016 یک بار دیگر به ما گوشزد می کند که بیائیم در سیاست جور دیگری عمل کنیم .
امروز کشور آمریکا بیشتر از هر زمان دیگری نیازمند تشکیل یک حزب سوم است، ولو آنکه موانعی جدی بر سر این راه وجود دارد.
دو حزب اصلی موجود کشور شامل ' جمهوریخواه ' و ' دمکرات' اصول و مانیفست ثابت خود را دارند .
حزب 'جمهوریخواه' همچنان بر اصول اعتقادی خود که به 'حزب کارگران سفید پوست' مشهور است، پایبند خواهد ماند، موافق تجارت بسته ، مرزهای بسته ؛ و عقب نشینی آمریکا از لشکرکشی های برون مرزی است.
حزب 'دمکرات' هم به تدریج زیر سلطه 'جناح چپ / سندرز' می رود که پوپولیسم (عوامفریبی) چپ خود را دارد.
با این حساب؛ امروز کشور نیاز به آن دارد که حزبی هم برای حمایت از طبقه بی خانمان ها تشکیل شود.
سزاوار است حزبی تاسیس شود که محکم و قاطع مقابل پوپولیسم بایستد، چون خود پوپولیستها این را می خواهند.
بایستی یک حزب دلسوز با رویکرد جهانی روی کار آید، حزبی که موافق تجارت آزاد باشد و در عین حال مراقب کسانی که از قبل تجارت متحمل خسران شده اند، باشد.
حزبی که از تداوم سیل ورود مهاجران واجد مهارت استقبال می کند، ضمن آنکه به صدای کسانی هم که از مهاجرت صدمه دیده اند نیز شنواست.
حزبی که پذیرای تنوع قومیتی است، ضمن آنکه متوجه این واقعیت هم هست که تنوع بالقوه می تواند اعتماد اجتماعی را تضعیف کند.
باید حزبی میهنی تشکیل شود و در عین حال این واقعیت را هم درک کند، هرگاه آمریکا در مقام رهبری جهان و یک ابر قدرت فعال و انرژی بخش عمل می کند، جهان هم از این نقش آمریکا منتفع می شود.
باید حزبی تاسیس شود که بی هیچ و اهمه ای بر شکل دهی خصلت های عمومی پای بفشرد.
معلوم نیست آیا فرهنگ سیاسی آمریکا افرادی را تولید می کند که قادر باشند آزادی را با عقلانیت بکار بندند.
شهروندی مهارتی است که فقط حزابی می تواند آن را تغذیه کند که تاکیدش بر روی شایسته سالاری نامزدش است.
این حزب، حزبی است که سیاست را به شیوه ای فروتنانه، شرافتمندانه بکار می بندد , اعتماد را و نهادها را تقویت می کنند و این مهم را با بازی کردن با قوانین و تایید منصوبینش و امثالهم به اجرا می گذارد.
اما در جایی که نرخ بیکاری و تهدید 'داعش ' هم مطرح است، کار مشکل تر هم می شود.
واقعیت این است که بنیانهای اساسی اجتماعی و اخلاقی ملت آمریکا تضعیف شده است .
امروز فصلی فاسد به پایان می رسد. سزاوار است فردا را با زمینی تازه و حزبی جدید آغاز کنیم .