به گزارش نما به نقل ازفارس، «ایوان الاند» تحلیلگر و نویسنده آمریکایی، طی مقالهای در «آنتی وار» نوشت: دولت اسرائیل از طریق نقش خود در انتخابات آمریکا، خواستار رسیدن به اهداف خود است همانگونه که از طریق واشنگتن، درصدد رسیدن به سایر منافع خود است. هدف نهایی اسرائیل، ضمانت آمریکا مبنی بر حمله به تاسیسات هستهای ایران است.
اسرائیلیها اخیراً ایران را به حمله نظامی تهدید کردهاند. برخی متحدان اسرائیل در ایالات متحده معتقدند که اسرائیل باید حمله به ایران را پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا انجام دهد؛ زیرا باراک اوباما که از رای و حمایتهای مالی یهودیان آمریکایی در انتخابات آتی ناامید شده است، ناچاراً مجبور به حمایت از این اقدام اسرائیل خواهد شد.
* اسرائیل درصدد جلب رضایت آمریکا برای حمله به ایران است
یک مقام سابق اسرائیل اظهار داشت که اگر ایالات متحده، تحریمهای اقتصادی شدیدتری علیه ایران اعمال کند و حمله نظامی به ایران را، در صورت عدم موافقت این کشور با مذاکرات درباره برنامه هستهای تضمین کند، اسرائیل به احتمال زیاد از برنامه خود مبنی بر حمله به ایران منصرف خواهد شد. باوجود این که باراک اوباما در مورد جلوگیری از دستیابی ایران به سلاحهای هستهای، سروصدای زیادی به راه انداخته است اما وی از ضمانت حمله به ایران در صورت عدم توقف برنامه هستهای این کشور، امتناع میکند.
* تهدیدات توخالی اسرائیل باعث تسریع برنامه های هسته ای ایران میشود
تهدید اسرائیل مبنی بر حمله به ایران، بیشتر یک بلوف است؛ زیرا مقامات اسرائیلی باید بدانند که حتی سلاحهای ضداستحکامات آنها که تا عمق زمین نیز نفوذ میکند، قادر به نابودی تاسیسات مستحکم هستهای ایران که در عمق زمین قرار دارند، نیست. ایرانیها از حملات هوایی اسرائیل به تاسیسات هستهای عراق و سوریه که به ترتیب در سال های 1981 و 2007 اتفاق افتاد، تجربیات فراوانی کسب کردهاند. حمله اسرائیل نه تنها برنامه هستهای ایران را متوقف نمیکند بلکه ایرانیها را در این مسیر مصممتر خواهد کرد. این درحالی است که سرویس اطلاعاتی ایالات متحده معتقد است ایران قصد ساختن سلاح هستهای ندارد. حتی در مورد توانایی سلاحهای ضداستحکامات ایالات متحده در نابودی تمام تاسیسات هستهای ایران نیز شک و تردید وجود دارد. این اقدام باعث تحریک ایران برای سرعت بخشیدن به برنامههای هستهای خود خواهد شد. با این حال، مقامات اسرائیل بر این عقیدهاند که سلاحهای مجهزتر آمریکا، شانس بیشتری را در از بین بردن تاسیسات هستهای ایران خواهد داشت و ترجیح میدهند که ایالات متحده، بجای اسرائیل حمله به ایران را آغاز کند؛ زیرا اسرائیل میترسد که آغاز حمله توسط او، به شعلهور شدن آتش جنگ در کل خاورمیانه منجر شود. علاوه بر این، ایالات متحده برخلاف تصور جامعه و مقامات این کشور، از منافع حیاتی اندکی در خاورمیانه برخوردار است که توسط حمله اسرائیل به ایران تهدید شود.
* جنگ بر سر نفت در خاورمیانه
همانطور که در کتاب خود، «جنگ نه برای نفت: وابستگی ایالات متحده و خاورمیانه» اشاره کردم؛ حتی با وجود بهای بالای نفت، خرید آن، از حفظ و تامین آن توسط نیروی نظامی ارزانتر تمام میشود. بازار جهانی نفت، قطعاً نفت را به پایینترین قیمت ممکن عرضه میکند؛ زیرا تولیدکنندگان نفت از جمله ایران، با فروش بیشتر نفت خود در بازارهای جهانی، سود بیشتری نیز به دست می آورند. به عبارت دیگر، نفت یک محصول «استراتژیک» است؛ چراکه دولتها اینگونه فکر میکنند. در واقع، این محصول نیز مانند سایر محصولات است. دولت ایران به تهدیدات خود مبنی بر بستن تنگه هرمز ادامه میدهد، تنگهای که بیشتر نفت خلیج فارس از آنجا عبور میکند اما آنها حتی در زمان جنگ سرنوشت ساز ایران و عراق، هنگامی که بقای ملی ایران در گرو بود، این کار را انجام ندادند. در واقع ایران با این کار، صادرات نفت خود را متوقف خواهد کرد.
* شروع جنگ، برابر با شروع مشکلات اسرائیل است
بنابراین، ایالات متحده باید از تلاشهای اسرائیل برای گرفتن حقالسکوت در قبال انتخابات آتی در آمریکا جلوگیری کرده و از وعده دادن برای حمله به ایران خودداری کند. این کار آمریکا، تلویحاً حمله اسرائیل به ایران را بلوف جلوه میدهد و درباره هرگونه حمله تهدید آمیز، به اسرائیلیها میگوید «بفرما! مهمان من باش!».
اگر اسرائیل آنقدر احمق باشد که جنگ را آغاز کند، باید خود را برای رویارویی با احتمال ناکارآمدی نظامی در هر حمله، تسریع فعالیت هستهای ایران، انتقام ایرانیان، تجدید قوای ایران و آشفتگی کشورهای مجاور خاورمیانه آماده کند.