به گزارش نما - اعتماد نوشت: انتشار کلیپ چند ثانیهای از سیلی به زنی دستفروش به دست مامور سد معبر شهرداری فومن در چند روز گذشته با واکنش گستردهای همراه بوده است.
دايره اين واكنشها در فضاي واقعي از «اعلام به تعليق درآمدن مامور خاطي از سوي شهردار فومن» تا «ديدار امام جمعه اين شهر از زن دستفروش» و در فضاي مجازي از «اعتراض به رفتار مامور شهرداري» تا «طراحی لوگوهاي هشداردهنده مبني بر خطر وجود ماموران سد معبر» را دربرميگيرد.
ماجرای اين حادثه از كليپي ٢٦ ثانيهاي شروع شده است. در ابتداي اين كليپ، زني دستفروش كه به رسم زنان گيلاني، چادري دور كمرش پيچانده ديده ميشود كه سعي دارد با وجود مخالفت مامور سد معبر و از ميان چند مرد ديگر وسايل خود را از وانت شهرداري بيرون بياورد. در حالي كه همهمه در فضا پيچيده و الفاظ گاه ركيك به تدريج به درگيری فيزيكی كشيده شده، ناگهان مامور سد معبر با سيلي به گوش زن ميزند تا ثانيههای پاياني كليپ در بهت اين حركت او باقی بماند.
اكنون كه چند روز از انتشار گسترده اين كليپ در فضاي مجازي ميگذرد، مشخص شده كه زن دستفروش پسري ١٣ ساله دارد و به خاطر مسائلی كه براي همسرش به وجود آمده، خرج خانوادهاش را از طريق فروش سبزی و ترشيهای ساخت خود در كنار خيابان تامين ميكند.
او در حالي كه تمايل چنداني به يادآوري روز حادثه نداشت، درباره جزييات آن به «اعتماد» گفت: «آن روز دو نفر از ماموران سد معبر شهرداری فومن از من خواستند كه سبزيها و ترشي هايم را جمع كنم. من هم وسايلم را كنار درختی كه در پيادهرو بود، چيدم اما آنها چند دقيقه بعد دوباره به شكل شخصی برگشتند و شروع به فحاشي كردند و به وسايلم لگد زدند. (ظروف) ترشیهايم را شكستند و سبزيهايم را در وانتشان انداختند. وقتي داشتم مقاومت ميكردم، يكي از آنها با سيلي به صورتم زد. البته مامور ديگري كه در فيلم مشخص نيست به او دستور داد كه مرا بزند.»
«آغاز درگيري با فحاشي مامور شهرداري» در حالي از زبان اين زن بيان ميشود كه مامور خاطي نيز با انتشار كليپ، اين ادعا را در قبال زن مطرح كرده و با وجود عذرخواهي گفته است كه پس از آن كه زن به پدر مرحوم او فحش داده است، كنترل خود را از دست داده و به او سيلي زده است. زن دستفروش اما با رد اين موضوع گفت: «من هفت سال است كه در خيابان محل حادثه سبزی و ترشی ميفروشم. من و پسرم آن روز هيچ فحشي به مامور نداديم. اين حرفها دروغ است و همه چيز در فيلم معلوم است. آنهايي هم كه در محل بودند شهادت دادند كه درگيري را خود ماموران سد معبر شروع كردند.»
او با بيان اين كه آن روز «شخصيتش زير سوال رفت»، ادامه داد: «آنها من را كتك زدند و وسايلم را شكستند و با خودشان بردند. من شكايت كردم اما از نتيجهاش خبر ندارم. اما اينها برای من كمتر اهميت دارد. آن روز شخصيت من با آن سيلی ضربه خورد. چند روز پيش تعدادی هنرمند آمدند خانه من، گفتند: اگر اجازه بدهيد، دكانی برای شما بگيريم كه بتوانيد همان جا كاسبي كنيد اما من قبول نكردم و گفتم كه با اين كارها آبروی من برنميگردد.»
«سد معبر و مزاحمت براي شهروندان» موضوع ديگري است كه برخي از مسئولان شهری فومن از آن به عنوان ريشه درگيري ياد كردهاند. اين زن اما با رد آن گفت: «من كنار خيابان بساط ميكنم و پيادهرو هم از آن جداست. جلوی مردم را نگرفتم و هيچ مزاحمتي هم براي آنها نداشتم.»
او همچنين بازاري كه در فومن براي ساماندهي دستفروشها ساخته شده را براي خود نامناسب خواند و افزود: «مسئولان بازاري درست كردهاند كه خيلي از محل كاسبي من دور است. اگر زني بخواهد به آنجا برود نميتواند شب به راحتي برگردد و كلا نميتواند كاسبي كند.»
اكنون چند روز از اين حادثه ميگذرد. زن دستفروش دوباره به همان محل رفته و فروش محصولاتش را پي گرفته است. ميگويد: «حتي اگر من را بكشند هم جاي ديگري نميتوانم بروم. پس از آن اتفاق، باز هم رفتم و براي چند ساعت، وسايلم را همانجا فروختم و برگشتم. پس از حادثه مريض شدهام و بيشتر در خانه ميمانم اما دوباره به محل كارم برميگردم. نان من آنجاست و من بايد همانجا كاسبی كنم.»