محكومیت كودكانی كه مادرشان زندانی است!

جامعه‌شناس در روزنامه «شهروند» نوشت: «عكس صفحه نخست روزنامه شهروند در روز شنبه، مرا میخكوب ‌كرد؛ عكسی از زندان زنان در قرچك. چهار زن، یكی نوزادی به بغل، پشت به دوربین، روبه‌روی مهد كودك داخل زندان.

به گزارش نما - جامعه‌شناس در روزنامه «شهروند» نوشت: «عکس صفحه نخست روزنامه شهروند در روز شنبه، مرا میخکوب ‌کرد؛ عکسی از زندان زنان در قرچک. چهار زن، یکی نوزادی به بغل، پشت به دوربین، روبه‌روی مهد کودک داخل زندان.

این مهد که مادران جلوی آن ایستاده‌اند، با میله‌هایی شبیه درهای زندان از راهرو تفکیک شده است و بر میله‌ها دو عروسک آویزان‌اند؛ عروسک‌هایی که گویا به صلابه کشیده‌ شده‌اند و گل‌های مصنوعی پلاستیکی در حاشیه‌ میله‌ها که نتوانسته‌اند از خشونت تند فضا بکاهند.»

تصویری که از این مهد به نمایش گذاشته شده است، حکایت از آن دارد که در زندان‌هایمان نه تنها نتوانسته‌ایم حق کودکانی را که فقط به بهای مجرم بودن مادرانشان یکی از مهم‌ترین سال‌های زندگی‌شان را پشت میله‌های زندان سپری می‌کنند در سطحی حداقلی به جا آوریم، بلکه با نوع مهدی که برایشان مهیا کرده‌ایم، تصویر زندانی‌بودن آنان را نیز بر ذهن و روانشان حک می‌کنیم.

روز دوشنبه آقای عبدی در یادداشتی به بهانه انتشار گزارش مربوط به آن عکس از وضعیت زنان بی‌پناه زندانی یاد کردند و به برخی نکات مهم در این‌باره اشاره داشتند. آنچه در این یادداشت به آن اشاره می‌کنم وضعیت کودکانی است که به همراه مادران خود در زندان به سر می‌برند.

در آن گزارش اشاره شده بود که تعدادی از زنان، دارای کودکان شیرخواری بودند که تا دو سالگی در زندان کنار مادران خود و در میان زندانیان هستند و چون بدون سرپرست یا فردی هستند که از کودکان آنها نگاهداری کند، پس از پایان دو سال، کودک را از مادر جدا می‌کنند و به مراکز نگاهداری بهزیستی می‌سپارند؛ دو اقدامی که برای تخریب و آسیب‌دیدن روانی و اجتماعی کودک کافی است. به عبارتی، ما در مجازات چنین زنانی، فقط و فقط به خودشان و جرمی که مرتکب شده‌اند و ساز و کار سلبی قانون می‌نگریم و وجوه اخلاقی و انسانی لازم برای برخورد با آنان را در نظر نمی‌گیریم. این در صورتی است که آن کودکان سهمی در جرم مادر نداشته‌اند که اکنون دو سال ابتدایی زندگی خود را در زندان و بقیه را در مراکز بهزیستی و بدون مراقبت‌های مادر به سر برند؛ در صورتی که همه می‌دانند، مهم‌ترین زمان شکل‌گیری شخصیت کودک تا شش سالگی است و کودکان این مادران در این شش ‌سال یا در زندان به‌سر می‌برند یا به دور از مادر در مراکز بهزیستی. به عبارت دیگر، ما به جز این مادران، کودک را نیز محکوم به ماندن در فضاها و روابطی می‌کنیم که به هیچ‌وجه مستحق ماندن در آنها نیست. علاوه بر این، بر این کودکان برچسب مادرمجرم یا کودکان زندان هم می‌خورد و این برچسب می‌‌تواند برای جامعه هزینه‌های بسیاری به همراه داشته باشد.

از این منظر، جامعه از دو سو در حال هزینه‌کردن است؛ یکی اینکه هزینه نگاهداری این کودکان را در زندان و بهزیستی به عهده می‌گیرد و دوم هزینه خسارتی را که بر شخصیت این کودکان وارد می‌کند، در سنین نوجوانی، جوانی و بزرگسالی بیش از آن پرداخت خواهد کرد. این در صورتی است که به راحتی می‌توان در این‌باره اندیشید و ساز و کاری را در نظر گرفت تا هم مادران دوران محکومیت خود را در فضایی سالم‌تر بگذرانند و هم کودک از آثار منفی زندان و دور ماندن از مادر در دوران زندگی در بهزیستی، در امان باشد. به‌ویژه آنکه با در نظر گرفتن برنامه‌هایی به خوبی می‌توان فضای بازآفرینی و توانمندسازی این مادران برای ورود به زندگی متفاوتی را مهیا کرد تا بتوان سهمی اندک در ایجاد محیطی سالم‌تر و کاستن از افرادی با برچسب‌های منفی درونی ـ آن‌گونه که فرد بر خود می‌خواند و سرزنش‌هایی که از درون می‌شنود ـ و برچسب‌های بیرونی ـ آن‌گونه که دیگران به او می‌نگرند ـ ایفا کرد.

برای این منظور چاره‌ای نداریم به جز نگهداری این قبیل زندانیان در خارج از زندان. در این‌باره به دو طریق می‌توان اقدام کرد:

اول، گذراندن دوران محکومیت در خانه خود با در نظر گرفتن مجموعه‌ای از محدودیت‌ها و نظارت کافی بر آن. به نظر می‌رسد این روش به جهت فقدان یا کمبود نیروی نظارتی متخصص به سهولت قابل اجرا نباشد. دوم، گذراندن دوران محکومیت در مجموعه‌ خانه‌هایی که هم از محیط بیرونی تفکیک شده است و هم در درون خود دارای آزادی عملی است که امکان شکل‌گیری برخی از ارتباطات اجتماعی سالم را برای زندانیان و فضای باز شبیه به محله را برای کودکان فراهم کند.

در چنین فضایی می‌توان امکان حضور سازمان‌های رسمی و نیز سازمان‌های مردم‌نهاد را برای رسیدگی به وضع زنان و فرزندان آنان مهیا کرد تا از طریق برنامه‌ها و فعالیت‌های آنان هم این زنان بتوانند در دوران محکومیت خود با آموزش‌هایی که می‌بینند، از سبک زندگی پیشین خود فاصله بگیرند و هم کودکان آنان بتوانند به راحتی و با آسیب کمتر جذب جامعه شوند. در این‌باره به ظرافت‌های عملکردی نیاز است که در صورت پذیرفتن کلیات آن ـ که البته هم ضروری است و هم شدنی - با حضور سازمان‌های داوطلبانه‌ای که تجربه‌ کار با زنان آسیب‌دیده را دارند، می‌توان سازو کارهای اجرایی آن را طراحی کرد.

۱۳۹۵/۹/۱۷

اخبار مرتبط