ديروز رهبر معظم انقلاب در ديدار مسئولان نظام به مناسبت فرخنده سالروز ولادت پيامبر اسلام (ص) و امام صادق (ع)، ضمن بيان محنتهاي بزرگ دنياي اسلام و ارائه راه حل آن يعني وحدت اسلامي، به چند نكته اساسي اشاره فرمودند كه شايد بتوان مهمترين آنها را در ضرورت متحد شدن براي غلبه بر امريكا و شبكه خبيث صهيونيستي و نقش انگليس در ايجاد تفرقه در جهان اسلام دانست. ايشان در تشريح خباثتهاي دولت انگليس فرمودند: « انگليس از دو قرن پيش، هميشه منبع شر و نكبت براي ملتها در منطقه ما بوده است. ضربه هايي كه اينها به حيات ملتها زدند نظير ندارد. در هند، پاكستان، ايران و عراق، در فلسطين هم آن حركت خباثت آلود را انجام دادند و يك ملت را از خانه خود دور كردند. آن وقت آن مسئول انگليسي بيشرمانه ميگويد ايران تهديد منطقه است». واكنش معظم له به رفتارهاي كينهتوزانه دولت خبيث انگليس ناشي از اظهارات شرمآوري است كه هفته گذشته «ترزا مي» نخستوزير انگليس در سفر به كشورهاي حوزه خليج فارس، به خصوص مواضع سخيف و نامتعارف او در گفتوگو با العربيه سعودي و به دنبال آن ياوهگويي «جانسون» وزير خارجه اين كشور و معاونش در رابطه با ايران صورت گرفته بود. آنچه توسط دولت انگليس آن هم در آستانه ميلاد مسعود بزرگ منادي وحدت پيامبر عظيمالشأن اسلام و همچنين در شرايطي كه مردم مظلوم منطقه طعم شيرين پيروزي در حلب و سرافكندگي از شكست دول غربي از جمله انگليس را شاهد هستند، جاي بسي تأمل دارد كه چرا در اين شرايط، مقامات انگليسي با طرح مباحث تفرقهافكنانه، چنين اظهارات سخيف و تفرقه افكنانه را مطرح ميكنند. مواضع دولتمردان انگليسي در واقع تكرار چندين باره موضعگيري سران اين دولت خبيثه طي دو سده اخير است كه براي مردم ما كه زخمهاي عميقي از خباثتها و كينه توزيهاي اين نظام استعماري را در سينه دارند، چندان دور از انتظار نبوده و نيست.
برخلاف پيچيدگيهايي كه معمولاً سياست خارجي انگليس از گذشته در روابط مسائل منطقه داشته است، درك چرايي مواضع نخستوزير هتاك و بيتعهد انگليس و وزير خارجه آن، عليه ايران اسلامي چندان دشوار نيست، چراكه در چرايي اين اظهارات ميتوان چند علت را باز شمرد:
1- سفر نخستوزير انگليس در اين شرايط به منطقه آن هم در آستانه هفته وحدت و همچنين پيروزيهاي حاصل شده در عراق و سوريه و شكستهاي پيدرپي غرب در منطقه را بايد زمينه ساز دور جديدي از فتنه در منطقه دانست كه اين بار شايد خليج فارس كانون چنين فتنهاي در نظر گرفته شده باشد. از اين منظر، هوشياري بيشتر نظام جمهوري اسلامي به ويژه نيروهاي مسلح ضروري به نظر ميرسد.
2- دولت انگليس بعد از رفراندومي كه چند ماه پيش مردم رأي به خروج از اتحاديه اروپا دادند، با مشكلهاي اساسي اقتصادي مواجه شده است و اين استعمارگر كهنهكار كه امروز شگردهاي نويني را براي استعمار كشورهاي وابسته انتخاب كرده است، براي رفع نيازهاي اقتصادي خود در صورت جدايي از اتحاديه اروپا، به دنبال بازارهايي براي فروش محصولات خود است كه شايد خليج فارس و درآمدهاي بادآورده نفتي شيخنشينهاي بيمصرف اين منطقه به عنوان مهمترين بازار براي انگليس باشد.
3- مواضع خصمانه و كينهتوزانه ترزامي، نخستوزير انگليس را بايد همسطح مواضعي از جنس فلان كشور عقبافتاده آفريقايي جيبوتي دانست كه بعد از دريافت مشتي دلار و رشوه از سعوديها، مواضع سخيفي را عليه ايران اسلامي اتخاذ ميكردند. به جرئت ميتوان گفت كه نخستوزير انگليس بعد از اين خوشرقصي براي سعوديها، بزرگترين رشوه تاريخ سياسي دولت را از دولت تروريستپرور عربستان دريافت كرده است و حمايت از يك دولت خودكامه و كودككش همچون بحرين كه حداقلهاي حقوق شهروندي را رعايت نميكند نيز در همين راستا تعريف ميشود.
4- انگليس نقش اساسي در فروش تجهيزات نظامي به عربستان براي سركوب مردم يمن دارد. عمق اين جنايات آنچنان است كه اين كشور در داخل با مخالفتهاي جدي براي فروش تجهيزات به عربستان جهت كشتار بيرحمانه مردم يمن مواجه است و از آنجا كه اين فروش تجهيزات دهها ميليارد دلاري امريكا و انگليس تأثيري در اراده مردم مقاوم يمن نگذاشته است، به نظر ميرسد اين اظهارات غيرمسئولانه و سخيف، فرار به جلو براي توجيه فروش تجهيزات و القاي هدفي است كه در رابطه با ايران دنبال ميكنند.
تهديد معرفي كردن ايران با اين هدف كه فضا براي انگليس و نزديكي با رژيمهاي مرتجع عرب چون بحرين، امارات و عربستان آن هم در شرايطي كه اين زن تازهكار تصور ميكند با انتقال قدرت از اوباما به ترامپ، بستر لازم براي حضور او در خليج فارس فراهمتر از گذشته شده است، صوت گرفت. غافل از آنكه دوره سلطه استعمار با حضور قدرتمندانه ايران در خليج فارس امروز ديگر سپري شده و خواب آشفته تسلط هژموني استعمار پير براي بار ديگر در منطقه خليج فارس هيچگاه تعبير نخواهد شد.
5- در نهايت بايد گفت كه ترزامي با وجود اهداف اقتصادي و نظامي دست به يك بازي در منطقه زده است كه قطعاً نميتوان دولت اين زن بيخرد انگليسي را برنده اين بازي دانست، چراكه شرايط فعلي منطقه، وضعيت بازار نفت و چشمانداز دولت آينده امريكا در اين عرصه از جمله دلايلي است كه بازي ترزامي را تحت تأثير قرار ميدهد. تغيير اساسي در صحنه جنگ در سوريه و عراق و بسياري از تحولاتي كه در روزها و ماههاي آينده رقم خواهد خورد، معادله آرزوهاي ديرينه خانم نخستوزير را تغيير داده است تا آنجا كه حتي كشورهاي همراه ديروز همچون مصر نيز متوجه آن شدهاند و همكاري نظامي با سوريه را بر بودن در اردوگاه شريك ديرينه خود يعني عربستان سعودي ترجيح دادهاند.
رهبر معظم انقلاب در ديدار روز گذشته خود با مسئولان و كارگزاران نظام به دو نكته اساسي ديگر اشاره كردند و فرمودند: امروز دو اراده در منطقه در تعارض هم قرار دارند. يكي اراده وحدت و ديگري اراده تفرقه. طبيعي است كه اين اردوگاه نمايندگاني دارد. اردوگاه وحدت كه خواهان بازگشت عزت مسلمانان، بازگشت آرامش به منطقه و رفع وابستگي سياسي و اقتصادي ملتهاي مسلمان است، نماينده اراده تحقق وحدت در جهان اسلام به ويژه در منطقه پرتلاطم غرب آسياست كه اين اردوگاه را ايران، عراق، سوريه و همه كشورهايي كه در مقابل نظام سلطه ايستادهاند، نمايندگي ميكنند و نماينده اردوگاه تفرقه، قدرتهاي سلطهگري همچون امريكا، انگليس، رژيم صهيونيستي و دول غربي و مرتجعين منطقهاي آنها يعني عربستان، امارات، تركيه و بسياري از كشورهايي هستند كه همواره براي ذلت مسلمانان و سرشكستگي جهان اسلام تلاش ميكنند. در اين اردوگاه، گروههاي تروريستي داعش، جبهه النصره، فتح شام، بوكوحرام و... همه پياده نظام جريان تفرقهانگيز قدرتهاي سلطه و مرتجعين منطقهاي آنها صف كشيدهاند و در مقابل آنها حزبالله، انصارالله، حشدالشعبي و فرزندان جان بركف خميني و خامنهاي عزيز و لشكري از فاطميون و زينبيون قرار دارند.