به گزارش نما به نقل از قانون، بله ! درست متوجه شدید ؛ غول ترامپ! آنچه در این مطلب نوشته ام ، بر این فرض استوار است که دونالد ترامپ چونان غولی وحشی از در نزاع با ایران وارد خواهد شد. این فرض، تمام واقعیت نیست بلکه بخشی از واقعیتی است که در اطراف ريیس جمهوری آمریکا در حال وقوع است. از واشنگتن، سیگنالهای مختلفی به گوش می رسد،برخی از آنها نشانه احتمال افزایش تنش و نزاع بین آمریکا و چین است . بخشی دیگر از همسویی ريیس جمهور ترامپ با سیاستهای منطقه ای جمهوری اسلامی ایران در مقابله با تروریسم تکفیری است و بخشی دیگر نیز از احتمال همکاری بیشتر روسیه و آمریکا حکایت دارد. اگر حتی بخشی از این موارد از سوی دولت جدید آمریکا به اجرا گذاشته شود ، می توان امیدوار بود که تنش بین ایران و ایالات متحده از مرز تنش دیپلماتیک و اقتصادی فراتر نرفته و میدان جدیدي برای رویارویی نظامی در منطقه گشوده نخواهد شد. اما اگر دولت جدید آمریکا را صرفا در ترامپ خلاصه نکنیم و سیاستها و برنامههای آتی این کشور را برآمده از تصمیمات اعضای کابینه و مردان و زنان موثر در کاخ سفید و کنگره بپنداریم ، آنگاه می توانیم بر این فرض که با غولی جدید از غرب مواجه شده ایم ، تكيه کنیم. عمده مساله، انتخاب افرادی است که سکاندار نهادها و سازمانهای امنیتی و نظامی ایالات متحده خواهند بود. نگاهی کوتاه به اظهارات و دیدگاههای ضدایرانی برخی از این افراد، اهمیت موضوع را به وضوح روشن می کند:
مایک پومپئو، فرد انتخاب شده برای ریاست سازمان سیا بر این باور است: «رژیم ایران به دنبال نابودی کشور ماست. نمیفهمم که چرا ريیسجمهور (باراک اوباما) این موضوع را درک نمی کند».ژنرال جیمز ماتیس، ريیس آتی پنتاگون درباره ایران می گوید: «رژیم ایران در نظر من، تنها تهدید ادامهدار برای صلح و ثبات در خاورمیانه است. ایران دشمن داعش نیست. ایران از آشوب و بلوایی که داعش در خاورمیانه ایجاد کرده است نهایت استفاده را می برد».مایکل فلین، مشاور ارشد امنیت ملی ترامپ نیز می گوید: «من معتقدم که ایران تهدیدی جدی و شفاف برای منطقه خاورمیانه و در نهایت، کل جهان است و تغییر رژیم در ایران بهترین راهکار برای پایان دادن به برنامه تولید سلاح اتمی ایران است».در زمان اتخاذ تصمیمهای مهم درباره ایران ، افرادی اینچنین، ترامپ را دوره خواهند کرد و نمی توان تاثیر نظرات آنها بر تصمیم نهایی ريیس جمهوری آمریکا را کتمان کرد.در چنین وضعیتی برای مدیریت بحران پیشرو چه باید کرد؟ تدبیر ملی برای عبور از چالش های احتمالی چه خواهدبود؟مواجه ایران با ایالات متحده را می توان بهطور کلی در دو سطح دستهبندی کرد. نخست، تاثیر رویکرد جدید آمریکا بر اقتصاد ایران و دوم تاثیر متقابل رویکرد کاخ سفید بر مواجه و یا احتمالا رويارویی نظامی و امنیتی . این دو سطح بهطور مستقیم بر یکدیگر تاثیر دارند ، اما راههای مقابله و یا مدیریت هر سطح می تواند از یکدیگر جدا باشد. به این معنا که شاید بتوان تاثیرات منفی ناشی از تحریمهای اقتصادی آمریکا بر ایران را با ارتباط بیشتر با اروپا و همچنین چین تا حدودی خنثی کرد. اما باید اذعان کرد که با بالاگرفتن سطح تنش نظامی و امنیتی بین ایران و آمریکا ، دایره شرکای اقتصادی ما نیز در سطح جهان کمتر خواهد شد. در این میان، مناسبات سیاسی و دیپلماتیک ، نقش تسهیل کننده مناسبات با دوستان و به تاخیرانداختن تاثیر سنگاندازیهای دشمنان بر روابط اقتصادی را بازی می کنند. از سوی دیگر ، با مذاکرات هسته ای و تدوین برجام، آنچه اکنون بهانه تحریمهای جدید و اعمال فشارهای بیشتر به ایران شده است به دو حوزه حقوق بشر و آزمایشهاي موشکی محدود شده است . هرچند که دولت جدید آمریکا از ناکارآمد کردن برجام دست نخواهد کشید و مناقشه بر سر این مساله نیز همچنان بر جای خود باقی است.با این تفاسیر آنچه حایز اهمیت است ، رویکرد ایران برای مدیریت بحرانهای احتمالی نظامی و امنیتی است. رویکردی که طبیعتا بایستی دربرگیرنده چندین فاکتور و شاخص باشد . حفظ عزت ، تامین منافع ملی و استقلال کشور و همچنین پرهیز از ماجراجویی و پیگیری رشد اقتصادی از جمله این شاخصهایی است که در سناریوی پیشرو بایستی مورد توجه تصمیم گیران قرار گیرد. از اینرو به نظر می رسد تصمیم گیران در ایران چند راه پیش رو دارند: 1- بی اعتنایی به تغییرات در آمریکا ؛ ادامه رویکرد فعلی در آزمایش موشکهای جدید و همچنان بیتوجهی به تحریم ها و محدودیتهای آمریکا و اتحادیه اروپا ناشی از نقض حقوق بشر، یکی از راههای پیش روست که طبیعتا به محدودشدن بیشتر اقتصاد ایران و همچنین افزایش تنشهای منطقهای می تواند منجر شود؛ چنانچه ایران بخواهد بدون درنظر گرفتن اینکه احتمالا صهیونیسم جهانی و دشمنان ایدئولوژیک جمهوری اسلامی از فرصت ترامپ برای ضربه به ایران و اسلام اعتدالی بهره خواهند برد. با توجه به اینکه دولتمردان کشورمان همواره در موارد خطر تدابیری اندیشیدهاند، بی اعتنایی به تغییرات در آمریکا بعید بنظر می رسد.
2_گسترش سطح درگیری آمریکا در منطقه ؛ ایران هیچگاه حمایت خود از محور مقاومت در منطقه را نه تنها پنهان نکرده بلکه با تمام قوا ( هر چند در سطح مستشاری) از نیروهای همسو با خود در لبنان ، سوریه و عراق حمایت کرده و نیروهای همسو با خود در دیگر کشورها مانند یمن و بحرین نیز حمایتهای معنوی و سیاسی داشته است. افزایش این حمایتها و حتی گسترش درگیری در برخی نقاط ( برای مثال بحرین ) ماجراجویی جدیدي است که شاید بتواند به بسیج نیروهای حامی ایران در منطقه برای مواجه احتمالی ایران و آمریکا منجر شود. این گزینه، بسیار آرمانی و ایدهآلگرایانه است و آنرا چندان جدی نمی توان برشمرد.
3- همکاری با آمریکا در منازعات منطقه ؛ با توجه به تمدید تحریمهایی همچون تحریم موسوم به داماتو در کنگره بهنظر می رسد ایران از همکاری مستقیم با آمریکا برای ریشه کنی تروریسم تکفیری پرهیز خواهد کرد. هرچند که در صورت همکاری استراتژیک بین روسیه و آمریکا در مناقشه سوریه ، به احتمال قوی ایران نیز بهعنوان یکی از بازیگران موثر منطقهای در این همکاری مشارکت داشته باشد. بهره برداری سیاسی از این همکاری احتمالی نظامی، بستگی به آن دارد که ایران از سطح تنش در موضوعات غیراتمی ( حقوق بشری و موشکی ) بکاهد تا بتوان این همکاری را به منزله راهی برای مدیریت بحران احتمالی دو کشور تلقی کرد . با توجه به اینکه اقدامات آمریکاییها اعتماد دولتمردان ایرانی به آن کشور را تخریب کرده است ، احتمال اینکه ایران بخواهد از این بازی منطقه ای به همکاری با ایالات متحده برسد بسیار کم است ، همانطور که برای کاخ سفید نیز این اعتماد سخت و غیر محتمل است.
4- همکاری گسترده نظامی ایران با روسیه؛ شاید این گزینه در داخل ایران منتقدینی داشته باشد. همانگونه كه برخی چهره های سیاسی نسبت به استفاده روسها از پایگاه هوایی شهید نوژه همدان معترض شدند. اما چنانچه روسها متقاعد شوند و بتوان به آنها اعتماد کرد ، شاید استقرار نظامی آنها در ایران بتواند مانعی برای رويارویی نظامی ایران و آمریکا شود. این پروژه از پیچیدگیهای خاصی برخوردار است و شاید جمع بندی نهایی تصمیم گیران در ایران ، موافق با این سیاست نباشد. به هر حال بالابردن سطح همکاریهای متقابل میان ایران و روسیه تا این اندازه ، ممکن است با واکنشهای منفی اروپا مواجه شود و برخی متحدان جدید ایران در اروپا را به سمت همسویی با آمریکا سوق دهد.
5- ایجاد آشتی ملی در داخل ؛ یکی دیگر از راههای مواجهه با غول ترامپ ، اتکا به نیروهای داخلی است . بالا بردن سطح مشارکت گروههای مختلف سیاسی در امور و پایاندادن به برخوردهای سلبی می تواند به ایجاد اتحاد و وحدت ملی منجر شده و مواجهه با خطر دشمن خارجی را با همسویی بیشتر داخلی ، کارآمدتر سازد. ایران قبلا نیز از چنین روشی استفاده کرده است. اصولا روی کار آمدن دولت روحانی نیز محصول توافق سیاسی بین جناح های داخلی است. بنابراین احتمال می رود که در صورت جمع بندی مقامات ارشد نظام برای استفاده از این روش، با فضای باز سیاسی مواجه شده و هرگونه برنامه و سناریویي جهت مواجه با دشمن خارجی را در سایه این اتحاد ملی پیش برد.