به گزارش نما, محمود گلزاری در خبرآنلاین نوشت: با مطالعات زیادی که در حوزه مسائل زنان دارم و میدانم صدها هزار دختر از تجرد «ناخواسته» رنج میبرند.
تاخیر در ازدواج را معلول دو عامل میدانم: یکی دنیاخواهی مردم که نشانه آن چیره شدن معیارهای ظاهری در جهتگیریها و گزینشهای زندگی است و دیگری کمرنگ شدن مسئولیتپذیری مردم و رنجآورتر از همه بیتعهدی نهادهای اجتماعی و دولتی. بیشتر مردم به زیباییها و داراییهای چشمنواز توجه میکنند و ژرفای ارزشهای اصیل را از نظر دور میدارند. گویی بر این باورند که «ان اکرمکم عندالناس اغناکم» مراد من از بیتعهدی مردم و اهل حکومت در این است که ازدواج را امری کاملا فردی و خانوادگی و نه مسئلهای عمومی و اجتماعی به حساب میآورند.
من و والدینم نه مردان مجرد زیادی را که شایسته همسری باشند میشناسیم و نه به فرض شناختن، میتوانیم آغازگر پیشنهاد و گفتوگو برای ازدواج باشیم. چرا خویشاوندان و دوستان، به فکر دختران و پسران آشنای خود نیستند؟شنیدهام در تهران موسساتی با صلاحیت وجود دارد که با روشی علمی و اسلامی برای جوانان همسری مناسب معرفی میکنند. من حاضرم بدون چشمداشت مادی، راهاندازی و اداره چنین مرکزی را، در شهر خودمان بپذیرم. سپاسگزارم که درددل جوانان را میشنوید و در نشریه پربارتان منعکس میکنید. (مریم- ن از شیراز)
ازدواج، سرنوشتسازترین رویداد زندگی انسان و خانواده مهمترین نهاد اجتماعی است. اگر جوانان یک جامعه بتوانند در سن مناسب، با روشی آگاهانه و خردمندانه ازدواج کنند و با برخورداری از سلامت جسم، روان و اخلاق و با پشتوانه توانمندیهای فردی و حمایتهای اجتماعی، پایههای خانواده خود را استوار سازند، در هر سال هزارها نهال خرم و سرسبز در بوستان پهناور این سرزمین پا میگیرند و با بالندگی شگفتآوری، شمیم دلانگیز شکوفایی و میوههای شیرین رشد و فراروندگی را به همه مشتاقان ارزانی میدارند.
پژوهشهای میدانی نشان داده است که در شهر و دیاری که ازدواج جوانان بهنگام روی میدهد و به مدد آموزشها و مشاورههای پس از آن، شمار خانوادههای موفق افزایش مییابد، شاخصهای سلامت و توسعه شهری مانند سطح اقتصادی، امنیت اجتماعی، پیشرفت علمی و مشارکت سیاسی مردم نیز به طور چشمگیری بالا میرود. از آن سو هر چه بر عده جوانان مجرد افزوده شود، سیل خشم و شهوت درازآهنگ و پیچان و زمینکن، راه میافتد و بنیان آرامش و پارسایی جامعه را ویران میسازد. اگر پیامبر والایی فرموده است «شرارکم عزابکم: بدترینهای شما بیهمسرانتان هستند» از این روست که به گواهی دین و علم و تجربه بیخانمانی، امید به زندگی و سرمایهگذاری برای بقا را کاهش میدهد و زمینهساز بسیاری از آسیبهای اجتماعی میشود.
بنا شدن خانواده بر پایههای سست و تلاش نکردن برای مقاومسازی آن، بعد از شروع زندگی، گسستگی این پیوند مقدس و یا آشفتگی درازمدت را در پی خواهد داشت و این دو یعنی خانوادههای گسسته و آشفته، بیش از بیهمسری، افراد و جامعه را به دره هولناک بحرانهای روانی و اخلاقی سرنگون میسازد. با این بیان، باید مسئله ازدواج بهنگام و موفقیتآمیز مهمترین دغدغه خاطر مدیران و مسئولان باشد تا به یاری گرفتن از صاحبنظران حوزه و دانشگاه برای آن برنامهریزی کنند.
در شرایط کنونی جامعه- که هزارها جوان در انتظار یافتن همسری مناسب هستند و بسیاری از خانوادهها مشتاق آموزشها و مشاورههای بعد از ازدواج - در متن و کنار شهرهای بزرگ، بعضی از روی دلسوزی و خیرخواهی و برخی برای ماهی گرفتن از آب گلآلود نیاز و تقاضای جنسی و عاطفی، سایتها و موسسات همسریابی بنا کردهاند و با درج آگهیهای تبلیغاتی مشتاقان را به سوی خود فرا میخوانند.
دردناکانه بیشتر این مراکز، با روشهایی عوامانه و غیرعلمی، همچون خانم جلسهایهای سنتی! تلاش دارند افراد را به هم برسانند تا از پاداش دنیوی و ثواب اخروی آن برخوردار شوند و اندکی نیز با شیوههای فریبنده و غیراخلاقی دوستیها و رابطههای بیدوام و بلهوسانه را دامن میزنند.
قرآن کریم با تعبیر «وانکحوا الایامی...» تزویج جوانان را مسئولیتی اجتماعی و حکومتی میداند (نور/32) از این رو نه تنها پایهگذاری و سامان دادن مراکز همسریابی امری غیرمتعارف نیست، بلکه با توجه به مشکلات زیادی که بیان کردیم و نمونهای از آن را در رنجنامه خواننده پاکاندیش، فرهیخته و هنرمندمان خواندیم، وظیفه جدی نهادهای حکومتی است که یا خود مسئول مستقیم آن باشند و یا سازمانهای غیردولتی با صلاحیت را در این راه حمایت و هدایت کنند.