سیلی محكمی كه آیت‌الله به صورت شاهزاده قاجار نواخت

عکس خبري -سيلي محکمي که آيت‌الله به صورت شاهزاده قاجار نواخت

آیت‌الله سید محمد طاهر مجاهد، سیلی محكمی به صورت شاهزاده قاجار می‌نوازد و می‌گوید: چرا دستور استقبال از یك فرنگی را دادی!؟ در این هنگام، ژنرال ساكس دستور اعدام او را صادر می‌كند.

به گزارش نما به نقل از فارس، آیت‌الله سید نور‌الدین طاهری شیرازی فرزند مرحوم آیت‌الله سید محمد جعفر و نوه مرحوم آیت‌الله سید محمد طاهر مجاهد از بزرگان و علمای شیراز است.

سید نور‌الدین متولد 17 تیرماه سال 1302 شمسی در سن دو سالگی همراه پدر، مادر و برادرش به نجف اشرف رفت که در همان زمان مادر خود را از دست می‌دهد از این رو پدرش او را به همراه برادرش به شیراز می‌فرستد و خود نیز به محض تمام شدن تحصیلاتش به شیراز می‌آید.

سید نورالدین هنوز به سن 6 سالگی نرسیده بود که او را برای آموزش قرآن به مکتبخانه می‌فرستند. همچنین وی برای تحصیل علم به دبستان نمازی شیراز رفت و از کلاس اول تا کلاس ششم را در آن مدرسه درس خواند و بعد برای فراگیری دوره دبیرستان به مدرسه‌ای به نام سلطانی رفت که در ابتدا خانه مشیر‌الملک از وزرای سابق و بعدها برای دانش‌آموزان وقف شد. کلاس هفتم و هشتم و نهم را به پایان رساند.

در آن زمان غیر از دانشگاه، یک دانشسرای مقدماتی نیز وجود داشت که مدت تحصیل در آن، بیش از دو سال نبود. سید نورالدین در این دوره نیز شرکت کرد و حدودا 16 سال داشت که درس طلبگی را در شیراز شروع می‌کند و همراه پسرخاله‌اش آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی، زیر نظر آیت‌الله محمدعلی موحد به گذراندن دروس حوزوی مشغول می‌شود.

سید نور‌الدین طاهری شیرازی در سال 1323 وارد حوزه علمیه قم شد و برای خواندن «کفایة‌ الاصول» درس آیت‌الله مرعشی نجفی را برگزید و همچنین درس رسائل را زیر نظر مرحوم استاد محقق داماد از اساتید طراز اول حوزه علمیه قم گذراند و در سال 1324 که آیت‌الله بروجردی از بروجرد به قم آمد در کلاس درس ایشان حضور یافت و 16 سال توفیق شاگردی بزرگترین مرجع تقلید وقت را به دست آورد.

آیت‌الله سید نورالدین طاهری شیرازی، از شاگردان برجسته آیت‌الله العظمی بروجردی که هم‌اکنون در آستانه 90 سالگی قرار دارد خاطرات فراوانی را از اساتید و از جمله پدربزرگ خویش در ذهن دارد که در گفت‌وگو با خبرنگار آیین و اندیشه فارس به نقل آنها پرداخته است و به تناسب برای علاقه‌مندان منتشر می‌شود.

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000243/nf00243881-1.jpg

آیت‌الله سید نورالدین طاهری شیرازی در سن 60 سالگی

یکی از خاطرات آیت‌الله سید نورالدین طاهری شیرازی درباره پدربزرگش مرحوم آیت‌الله سید محمد طاهر مجاهد است که مشروح آن در پی می‌آید:

در زمان مرحوم حاج شیخ فضل‌الله نوری رحمة‌الله علیه ـ که دولت وقت بعدا ایشان را اعدام کرد ـ شاه وقت به کمک دولت بریتانیا، استبداد را به مشروطه تبدیل کرد. مسئله مشروطه‌ که شکل گرفت اکثر علما متوجه این قضیه شدند و در رأس آنها مرحوم آ‌خوند خراسانی (صاحب کفایة ‌الاصول) بود، این ماجرا به گوش ایشان رسید و ایشان می‌دانست نقشه‌هایی که امپراطوری انگلیس در عراق داشت قرار بود در ایران نیز اجرا شود.

لذا مرحوم آخوند خراسانی از نجف با بزرگان علمای ایران از جمله مرحوم شیخ فضل‌الله نوری تماس گرفت که مشروطه را به مشروعه مشروط کنید. مرحوم حاج شیخ‌ فضل‌الله نیز اعلام کرد مشروطه را می‌پذیریم به شرط اینکه، مشروعه و مطابق شرع اسلام باشد.

البته تشکیلات و دستگاه سلطنتی انگلیسی‌‌ها نمی‌خواستند آن را بپذیرند بلکه خواستار مشروطه‌ای بودند که مطابق برنامه‌های خودشان باشد، بنابراین با شیخ فضل‌الله به مخالفت پرداختند. از این رو جدّ بنده، سید محمد طاهر از شیراز به سوی تهران حرکت کرد و خانه‌ای را در خیابان ری تهیه کرده و به همکاری با شیخ فضل‌الله نوری پرداخت و نسبت به مسئله مشروطه مشروعه ایستادگی کردند که متأسفانه این موضوع محقق نشد و دستگاه سلطنتی با دستگیری حاج شیخ فضل‌الله، حکم اعدام را صادر و ایشان را به شهادت رساند.

دستگاه سلطنتی انگلیس درصدد دستگیری پدربزرگ بنده برآمد چرا که ایشان نیز همکاری بسیاری با شیخ فضل‌الله نوری داشت لذا دوستان پدربزرگم شبانه به هر نحوی که بود ایشان را مخفیانه از تهران خارج کردند و در حدود 6 ماه در یکی از قریه‌های اطراف فارس مخفی کردند و به این ترتیب، مقاصد شوم دستگاه حکومت در خصوص مشروطه عملی شد.

وقتی علمای شیراز از فرار جد بنده باخبر شدند با استقبال فراوان سید محمد طاهر مجاهد را به شیراز باز گرداندند.

در آن زمان، عالم مشهور شیراز جدّ بنده بود که از مهالک نجات پیدا کرد اما مقاصد ایشان انجام نشد و بعد امپراطور انگلستان که متوجه فعالیت مرحوم جدّم بود از برگشتن ایشان به شیراز مطلع شد لذا فردی را به نام «ژنرال ساکس» مأمور کرده، به ایران و سپس به شیراز فرستادند. حاکم آن زمان شیراز نیز شخصی به نام «فرمانفرما» از شازده‌های قاجار بود. روزی که ژنرال ساکس قرار بود به شیراز وارد شود، فرمانفرما دستور استقبال از این ژنرال را صادر کرد و به مردم دستور داد تا به استقبال او بروند.

پدر بنده که 14-15 سال بیشتر نداشت به همراه عمویم که از مراجع شیراز بود، درباره آن شب برایم نقل می‌کنند: شب بود و در خانه نشسته بودیم که سید محمد طاهر (پدربزرگم) دستور داد تا کاغذی را برایش بیاورند، روی دو برگ کاغذ نوشت: «امروز، استقبال از ژنرال ساکس در حکم محاربه با امام زمان(عج) است!» آن را به ما داد و گفت ببرید بازار شیراز در محلی عمومی بچسبانید تا مردم ببینند.

صبح که مردم برای استقبال از ژنرال ساکس آماده می‌شدند فتوای این عالم بزرگوار را می‌بینند لذا فقط کارمندان دولتی به استقبال از ژنرال انگلیس می‌روند و احدی از مردم در مراسم استقبال حاضر نمی‌شود.

وقتی ژنرال ساکس وارد شد و این صحنه را مشاهده کرد، به مقرّی وارد شد که آن روز «کلاه فرنگی» نام داشت و معمولا محلی بود که شازده فرمانفرما کارهای اداری خود را در آنجا انجام می‌داد. او از فرمانفرما علت استقبال کم و بی‌فروغ را سؤال می‌کند، او نیز جریان فتوای سید محمد طاهر مجاهد را عنوان می‌کند. ژنرال ساکس با عصبانیت دستور داد بساط دار را مهیا کنند و گروه دیگری را مأمور دستگیری سید محمد طاهر می‌کند.

فرمانفرما مانده بود که چه کار کند! چون دستور ژنرال ساکس، امپراطور انگلیس باید هرچه سریع‌تر اجرا می‌شد. از این رو عده‌ای به سراغ جد بنده رفتند. ابوی می‌گفت: همراه سید محمد طاهر در خانه نشسته بودیم که مأموران امنیتی در زده و وارد منزل شدند و خواستند جدّ بنده را با خود ببرند اما سید محمد طاهر گفته بود که من هیچ گاه با پای خودم نخواهم رفت! اما آنها به زور جدّ، پدر و عموی بنده را دستگیر می‌کنند و با خود را به محلی که ژنرال ساکس در آنجا حضور داشت می‌برند.

از آنجایی که جدّ بنده مجاهد بزرگی بود با دیدن این صحنه، سیلی محکمی به گوش شازده فرمانفرما می‌زند و می‌گوید: چرا دستور استقبال از یک فرنگی دادی! مسلمانان بروند به استقبال یک فرنگی؟!

ژنرال ساکس با دیدن این صحنه بیشتر عصبانی شد و گفت: زودتر بساط دار را آماده کنید و او را دار بزنید! شازده فرمانفرما دید که اگر این اتفاق صورت گیرد تمام شیراز به هم خواهد ریخت. از این رو خطاب به ژنرال ساکس گفت: این سید مجنون است و متوجه رفتارش نیست! من او را از شهر بیرون خواهم کرد لذا جد بزرگوارم را به سمیرم (محلی اطراف شیراز) منتقل می‌کنند تا مدتی را در آنجا بماند. وقتی ژنرال ساکس به انگلیس برگشت سید محمد طاهر مجاهد نیز به شیراز بازگشت و به فعالیت‌های ضد استعماری خود ادامه داد.

۱۳۹۱/۶/۲۰

اخبار مرتبط