«شنیده بودیم بعضیها از فقر کارتنخواب میشوند یا زیر پلها میخوابند؛ اما قبرخواب را کمتر شنیده بودیم. دیروز یک هنرمند در نامهای نوشته بود که بغض در گلویم و شرمساری در سیمایم ایجاد شد. چه کسی میتواند در جامعه بزرگی، مثل ایران ببیند عدهای از همنوعانش آسیب اجتماعی دیدهاند و به خاطر بیپناهی به قبر پناه بردهاند. قبلاً زنده به گور میگفتند، اما الآن طرف برای اینکه سرما را تحمل کند، خودش را در گور میکند.» این عبارات متعلق به رئیس دولت یازدهم است؛ دولتی که حالا در ماههای پایانی خود به اقرار صریح حسن روحانی از زندگی تعدادی از هموطنانمان در گورستانی در حاشیه تهران از طریق نامه هنرمندی مطلع میشود! البته بماند که آن کارگردان سینما که امروز دست به قلم شده و از شرم خود در مواجهه با تصاویری از گورخوابان سخن میگوید، کسبوکارش ارائه تصویری سیاه از ایران در جشنوارههای خارجی است.
آقای رئیسجمهور، افکار عمومی چطور میتواند باور کند که رئیس دولت یازدهم از مواجهه با این پدیده و اطلاع با واسطه از آن ناراحت است و قصد دارد شرایط را تغییر دهد، در حالی که دولت شما تمام همّ و غم و انرژی خود را برای رسیدگی به مطالبات طبقه سرمایهدار و قشرهای شمال شهری معطوف کرده است؟! چطور میتوان از دولت یازدهم پذیرفت که به دنبال تغییر شرایط دهکهای پایین و ریشهکن کردن فقر در جامعه است!
آقای رئیسجمهور، باورپذیر نیست دولتی که مهمترین دستاورد خود را خرید هواپیماهای لوکسی میداند که طبق برآوردهای اولیه تنها کمتر از پنج درصد توانایی استفاده از آن را دارند! و وزیر بهداشت آن حقوقهای نجومی را حق مدیران میداند و سخنگویش امثال صفدر حسینی را ذخیره نظام میخواند که باید از آنها تقدیر کرد! رئیس هیئت وزیران آن چنین سخن بگوید.
جناب آقای رئیسجمهور باور بفرمایید مردم نمیتوانند تعلل شما را در برخورد با مدیران نجومیبگیر ببینند و باور کنند که به فکر قشرهای ضعیف جامعه هستید. فرافکنی و انداختن تقصیر به گردن دیگران هم سودی ندارد!