شکست کلینتون در انتخابات ریاستجمهوری که همه رسانههای قدرتمند آمریکا و شخصیتهای با نفوذ از آن حمایت میکردند، در مقابل ترامپ که تنها به شبکه اجتماعی توئیتر دسترسی داشت، فضای انتخاباتها و تأثیرگذاریهای سیاسی را به سمت گرایش به شبکههای اجتماعی سوق داده است. اگر اکنون شاهد آن هستیم که همه کارشناسان درباره موج ترامپیسم و آینده جهان سخن میگویند، حاکی از آن است که جنبشهای اعتراضی بدون توجه به تریبونهای رسمی و بر پایه فهم شخصی به نتایجی میرسند و برخلاف آنچه اعلام میکنند، عمل میکنند.
با توجه به این موضوع و حتی پیش از موج ترامپیسم، ضریب نفوذ شبکههای اجتماعی در ایران یکی از مهمترین موضوعاتی بوده است که توانسته است به منزله یک اهرم فشار در سپهر سیاسی کشورمان نقشآفرینی کند. برای نمونه، میتوان به جریانسازی شبکههای اجتماعی در زمینه حقوقهای نجومی اشاره کرد که دامنه آن روزبهروز گستردهتر میشود و حتی ممکن است انتخابات آینده را تحتتأثیر قرار دهد.
شبکههای اجتماعی در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده بخش اعظمی از مباحث مربوط به آزادی بیان، شیوههای تبلیغات انتخاباتی، تخلفات انتخاباتی، هشدارهای نهادهای نظارتی و حتی امنیتی را دربرمیگیرد و از هماکنون پیداست که نامزدهای انتخاباتی اولویت خود را در انتخابات آینده بر نحوه مدیریت فضای شبکههای اجتماعی تعریف کردهاند؛ از این رو لازم است مسئولان دلسوز انقلاب به هوش باشند که سرمایهگذاری صرف بر رسانههای بزرگ، رسمی، سراسری یا بنریزه کردن انتخابات، جایگاه گذشته خود را از دست داده است و امروز دیگر نمیتوان انتظار پلمب یا فیلتر شبکههای اجتماعی با ابلاغ یک بخشنامه به منظور کاهش تخلفات در انتخابات ریاستجمهوری و شورای شهر ۹۶ را داشت؛ زیرا با این فضاسازی بهانه برای برخی از جریانها درست میشود که حتی در قالب شعاری ساده مانند جنگ با فیلترینگ بتوانند نتایج انتخابات را به صورت غیر ملموس تغییر دهند.