دولت تدبیر و امید پس از روی کار آمدن در سال ۹۲ که شعار رونق اقتصادی را در دو برنامه کوتاهمدت و بلندمدت داده بود، تمرکز اصلی خود را به منظور تحقق وعدهها، بر روی سیاست خارجی و حل و فصل موضوع هستهای با هدف رفع تحریمها گذاشت. دولت با منتقل کردن پرونده هستهای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه اولین پیام خود را هم به طرف غربی و هم به مردم کشور داد و سعی کرد رونق اقتصادی را که به مردم وعده داده بود، از همین مسیر پیگیری کرده و ادامه دهد؛ از اینرو به نظر میرسد نگاه دولت از ابتدا به پرونده هستهای یک نگاه ابزاری بوده است تا از آن طریق در صدد ارتباط با جامعه بینالملل باشد. در نتیجه، تحریمها را کاهش داده و مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم را رفع کند. تمرکز به بیرون برای حل همه مشکلات و غفلت از منابع داخلی و ظرفیتهای بیشمار، از جمله نیروی انسانی و منابع زیرزمینی و کشاورزی سبب شد در این برهه زمانی معضلات همچنان لاینحل بماند و ساخت درونی قدرت که خواسته اصلی رهبر معظم انقلاب بود، شکل نگیرد؛ بنابراین مذاکره با گروه ۱+۵، به ویژه آمریکاییها با توجه به سوابق دشمنی آن کشور با ملت ایران در طول انقلاب اسلامی تقریباً سه سال از عمر دولت یازدهم را گرفت.
ماحصل و خروجی مذاکرات طولانی و نفسگیر، برجام شد که جمهوری اسلامی تمام خواستهها و مصوبات آن را اجرا کرد. در مقابل آمریکا با طفره رفتن از انجام تعهداتش، در اجرای برجام سنگاندازی کرد. با این وضعیت دولت نتوانست در این مدت تحریمهای ظالمانه علیه ایران را بردارد و مشکلات اقتصادی مردم را حل کند. با اینکه دولت از حمایت رسانهای قوی برخوردار بود و به طور کلی افکار عمومی مردم را به سمت محاسن برجام سوق داد، اما در عمل اتفاق خاصی در زندگی مردم رخ نداد و تحریمهای مشهور به داماتو نیز تمدید شد. این امر نشان داد با تمرکز صرف به بیرون نمیتوان معضلات اقتصادی و معیشتی مردم را حل کرد. شاهد عینی این روش ناکارآمد محقق نشدن وعدههای پر طمطراق دولت در سه سالونیم گذشته و نارضایی مردم از عملکرد دولت یازدهم است. همچنین، شاهد نمونههای انتقادی فراوانی در کف جامعه هستیم. حال اگر مدت باقیمانده دولت روحانی به همین منوال بگذرد، به نظر میرسد حیات سیاسی دولت وی نیز همانند برجام رو به اتمام باشد.