دیروز یک سالگی برجام بود. در طول این یک سال در خصوص برجام و ارزیابی آن سخنهای بسیاری گفته شده است و در تکرار آنها ضرورتی دیده نمیشود، ولی آنچه در حال حاضر مهم است و با آشکار شدن ادله و قرائن بیشتر در هیئت حاکمه فعلی و آینده آمریکا مبنی بر اینکه طرف غربی، به ویژه آمریکا بنا نداشته و ندارد در شرایط مساوی و احترامآمیز دو سویه که از شروط ابتدایی یک مذاکره سیاسی است، به تعهدات خود عمل کند، چرایی اصرار طرف ایرانی بر حفظ برجام و توصیف دستاوردهای آشکار و نهان آن به مثابه «آفتاب تابان» است.
این در حالی است که مسئولان فعلی کاخ سفید نیز نه تنها هیچ عجلهای برای عمل به تعهدات خود در برجام ندارند، بلکه آشکارا در همین یک سال بیش از ده قانون فدرال و ایالتی که آخرین آنها قانون آیسا بود را در راستای تحریم بیشتر ایران و نقض برجام علیه ایران اعمال کردهاند، به دولت آینده آمریکا و به تیم ترامپ که اعتقادی به برجام ندارد توصیه میکنند که آن را به عنوان سرمایه و همچنین بزرگترین دستاورد سیاست خارجی دولت اوباما که توانست ایران را متوقف کند، حفظ کنند.
با حساب سر انگشتی بررسی دادهها و ستاندهها در برجام راز سخن آمریکاییها قابل درک است؛ چرا که در قبال دور انداختن ۱۳هزار سانتریفیوژ، بتنریزی در قلب رآکتور اراک، تغییر کاربری فردو، تعلیق غنیسازی ۲۰درصد اورانیوم و انتقال ذخایر استراتژیک آن به خارج و... به قول عراقچی هنوز «شرایط بانکهای ما به حالت عادی برنگشته» و تنها با ذوقزدگی برای فرود یک فروند ایرباس در مهرآباد جشن گرفتیم، بدون اینکه به رویمان بیاوریم که مطابق با اعلام بانک مرکزی بدهی خارجی ایران از دیماه سال ۹۴ همزمان با آغاز اجرای برجام تاکنون بیش از ۴۴ درصد افزایش یافته است.
اما اصرار دولت و دستگاه سیاست خارجی کشورمان چندان قابل درک نیست، مگر اینکه به بیان تحلیلگران سیاسی معتقد باشیم که دولت در آستانه انتخابات ۹۶ چارهای جز این ندارد؛ چرا که با وجود وعدههای رنگارنگ در سال ۹۲، دستانش خالی از گزارشی پروپیمان از چهار سال گذشته برای ارائه به مردم است.