به گزارش نما، توصیه های زیر بخشی از پندهای امام خمینی (ره) به فرزندان خود است:
نیرنگهای شیطان با پیر و جوان
و چهبسا شیطان باطنی با ما پیران بهگونهای و با شما جوانان بهگونهی دیگری خدعه کند. با ما پیران با سلاح یأس از حضور و یاد حاضر براند که هان از شماها گذشته و شماها اصلاحشدنی نیستید و ایام جوانی که وقت کِشت و درو بود رفت و در ایام ضعف و پیری و کهولت که قدرت اصلاح از دست رفته و ریشهی هواها و معاصی در تمام ارکان وجود نفوذ کرده و شاخه دوانده و تو را از لیاقت محضر او -جلوعلا- انداخته و کار از کار گذشته، چه بهتر که این چند روز آخر عمر از دنیا استفادهی هر چه بیشتر کنی.
و گاه با ما پیران نیز مانند شما جوانان عمل میکند، به شما میگوید شما جوانید و در این فصل جوانی وقت تمتع و لذات است، اکنون مطابق شهوات خود رفتار کن، انشاءالله در اواخر عمر راه توبه و باب رحمت خداوند باز است و خداوند ارحمالراحمین است.و هر چه گناهان بزرگتر و بیشتر باشد پشیمانی و رجوع به حق در آخر عمر زیادتر و توجه به خدای تعالی بیشتر و اتصال به او –جلوعلا- افزونتر خواهد بود.
پسرم! توجه کن که هیچ یک از ما نمیتواند مطمئن باشد که به این دام شیطانی نیفتد. عزیزم! ادعیهی ائمهی معصومین(ع) را بخوان و ببین که حسنات خود را سیئات میدانند و خود را مستحق عذاب الهی میدانند و به جز رحمت حق، به چیزی نمیاندیشند.
چه بسیار مردم بودهاند که در جوانی بهرههای جوانی را برده و در ایام پیری تتّمهی عمر را با عبادت و ذکر و دعا و زیارت ائمه(ع) و توسل به شفاعت آنان گذرانده و سعادتمند از دنیا رفتهاند.به ما پیران نیز از این وسوسهها میشود که معلوم نیست به این زودی بمیری، فرصت باقی است، چند روز آخر عمر توبه کن، بهعلاوه باب شفاعت پیامبر(ص) باز است و مولا امیرالمؤمنین(ع) نخواهد گذاشت دوستانش را عذاب کنند و در وقت مردن او را خواهی دید و از تو دستگیری خواهد کرد و از این مقولههای فراوان که به گوش انسان میخواند.1
استدراج، بزرگترین حیلهی شیطان
پسرم! تا نعمت جوانی را از دست ندادی فکر اصلاح خود باش که در پیری همه چیز را از دست میدهی.یکی از مکاید شیطان که شاید بزرگترین آن باشد که پدرت بدان گرفتار بوده و هست -مگر رحمت حق تعالی دستگیر او باشد- استدراج است.در عهد نوجوانی، شیطان باطن که بزرگترین دشمنان اوست، او را از فکر اصلاح خود باز میدارد و امید میدهد که وقت زیاد است؛ اکنون فصل برخورداری از جوانی است و هر آن و هر ساعت و هر روز که بر انسان میگذرد درجه درجه او را با وعدههای پوچ از این فکر باز میدارد تا ایام جوانی را از او بگیرد و آنگاه که جوانی رو به اتمام است او را به امید اصلاح در پیری سرخوش میکند.
در حدیث است که حضرت صادق(ع) در اواخر عمر، بستگان و فرزندان خود را احضار نمود و قریب به این مضمون به آنان فرمود که: «فردا با عمل باید در محضر خداوند بروید و گمان نکنید بستگی شما به من فایده دارد.»
و در ایام پیری نیز این وسوسهی شیطانی، از او دست نکشد و وعدهی توبه در آخر عمر میدهد و در آخر عمر و شهود موت، حق تعالی را در نظر او مبغوضترین موجود جلوه میدهد که محبوب او را که دنیاست از دستش گرفته است؛ این حالِ اشخاصی است که نور فطرت در آنها به کلی خاموش نشده است.
و اشخاصی هستند که غرقاب دنیا آنها را از فکر اصلاح به دور نگهداشته و غرور دنیا سرتاپای آنان را فراگرفته است. من خود چنین اشخاصی را در اهل علم اصطلاحی دیدهام و اکنون بعضی آنها در قید حیاتاند و ادیان را هیچ و پوچ میدانند.پسرم! توجه کن که هیچ یک از ما نمیتواند مطمئن باشد که به این دام شیطانی نیفتد. عزیزم! ادعیهی ائمهی معصومین(ع) را بخوان و ببین که حسنات خود را سیئات میدانند و خود را مستحق عذاب الهی میدانند و به جز رحمت حق، به چیزی نمیاندیشند.2
دلبستن به شفاعت اولیا و تجّری در معاصی، نیرنگ بزرگ شیطان
دلبستن به شفاعت اولیا(ع) و تجّری در معاصی از خدعههای بزرگ شیطانی است. شما به حالات آنان که دل به شفاعت بسته و از خدا بیخبر شده و به معاصی جرأت میکنند، بنگرید؛ نالهها و گریهها و دعاها و سوز و گدازهای آنان را ببینید و عبرت بگیرید.در حدیث است که حضرت صادق(ع) در اواخر عمر، بستگان و فرزندان خود را احضار نمود و قریب به این مضمون به آنان فرمود که: «فردا با عمل باید در محضر خداوند بروید و گمان نکنید بستگی شما به من فایده دارد.»
علاوه بر این، احتمال دارد که شفاعت نصیب آنان شود که با شفیع ارتباط معنویشان حاضر باشد و رابطهی الهی با آنان طوری باشد که استعداد برای نائل شدن به شفاعت داشته باشند و اگر این امر در این عالم حاصل نشود شاید بعد از تصفیهها و تزکیهها در عذابهای برزخ، بلکه جهنم، لایق شفاعت شوند و خدا دانا است که اَمَدِ3 آنان تا چه اندازه است.
در هر حال حضورحق را فراموش مکن و مغرور به رحمت او مباش، چنانچه مأیوس نباید باشی. و مغرور به شفاعت شافعان(ع)، که همهی آنها موازین الهی دارد و ما از آنها بیخبریم.
علاوه بر آن آیاتی در قرآن کریم دربارهی شفاعت وارد شده است که با توجه به آنها نمیتواند برای انسان آرامش پیدا شود، خداوند میفرماید: «مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ»4؛ و میفرماید: «وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى»5؛ و امثال آن، که در عین حال شفاعت ثابت است لکن نصیب چه اشخاصی و چه گروهی و با چه شرایطی و چه وقت شامل حال میشود، امری است که نمیتواند انسان را مغرور و جری کند.امید به شفاعت داریم لکن این امید باید ما را به سوی اطاعت حق تعالی کشاند، نه معصیت.6
مغرور به رحمت حق مباش
پسرم! گناهان را، هرچند کوچک به نظرت باشند، سبک مشمار: «اُنْظُر الی مَنْ عَصَیتَ»7 و با این نظر، همهی گناهان، بزرگ و کبیره است.به هیچ چیز مغرور مشو، [حتی به] خدای تبارک و تعالی که همه چیز از اوست و اگر عنایت رحمانیش از موجودات سراسر عالم وجود، لحظهای منقطع شود اثری، حتی از انبیاء مرسلین و ملائکهی مقربین باقی نخواهد ماند، چون همهی عالم جلوهی رحمانیت او –جلوعلا- است و رحمت رحمانی او –جلوعلا- بهطور استمرار مبقی8 نظام وجود است که گاهی تعبیر شود از آن به «بسط و قبض فیض علی سبیل الاستمرار»
در هر حال حضور او را فراموش مکن و مغرور به رحمت او مباش، چنانچه مأیوس نباید باشی و مغرور به شفاعت شافعان(ع) که همهی آنها موازین الهی دارد و ما از آنها بیخبریم.مطالعه در ادعیهی معصومین(ع) و سوز و گداز آنان از خوف حق و عذاب او، سرلوحهی افکار و رفتارت باشد. هواهای نفسانی و شیطان نفس اماره ما را به غرور وامیدارد و از این راه به هلاکت میکشاند.9
پینوشتها:
1. وعده دیدار، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، نامهی 8/2/1361.
2. وعده دیدار، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، نامهی 28/9/1366.
3. فرجام و پایان.
4. چه کسی، جز به فرمان او، میتواند در پیشگاهش به شفاعت برخیزد. سروهی بقره(2)، آیه 255.
5. و هرگز شفاعت نمیکنند مگر آنان را که مورد رضایت (خدا) هستند. سوره انبیاء(21)، آیه28.
6. وعده دیدار، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، نامهی 8/2/1361.
7. بنگر چه کسی را نافرمانی کردهای.
8. عامل بقاء.
9. وعده دیدار، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، نامهی 26/4/1363.
منبع : ماهنامه آفاق مهر شماره51