مقایسه دستمزدها بین كشورها

وقتی بحثی در مورد یك شغل خاص در جامعه داغ می‌شود (مثلا چند ماه پیش حول پزشكان، قبل‌تر در مورد خلبانان و این روزها حول آتش‌نشانان) جداولی هم دست به دست می‌شود كه دست‌مزد شغل‌ها را در كشورهای مختلف بیان می‌كند.

به گزارش نما به نقل از خبرآنلاین- حامد قدوسی* این جدول‌ها معمولا با نیت خیر و برای نشان دادن پایین بودن دست‌مزد برخی مشاغل (مثل نیروهای فداکار و زحمتکش آتش‌نشان) در کشور ما تهیه می‌شوند و شاید هم تا حدی به مقصود برسند. ولی لازم است در زمان تحلیل و بازنشر آن ها برخی ملاحظات را داشته باشیم.

۱) اولین نکته بدیهی این است که مقایسه مطلق دست‌مزدها بین کشورهای مختلف به دلایل متعدد امری بی‌معنی است.

۱-۱) اولین نکته بدیهی تفاوت جدی در هزینه‌های زندگی (خصوصا ناشی از کالاهای غیرقابل مبادله مثل قیمت مسکن) بین کشورها و حتی بین شهرهای مختلف یک کشور است که این مقایسه را بی‌معنی می‌کند.

۱-۲) محور دوم تفاوت در درآمدهای غیرنقدی (و پرداخت‌های انتقالی و خدمات اجتماعی) بین کشورها است. مثلا در آمریکا که نظام بازار بر همه چیز از جمله بهداشت و آموزش غلبه دارد فرد باید هزینه بهداشت و آموزش خانواده خود و هزینه مهدکودک فرزندان و الخ را هم به صورت مستقیم وغیرمستقیم از روی دست‌مزد بپردازد. در حالی که در اروپا هزینه‌های خصوصی آموزش و بهداشت و نگهداری کودکان و رفت و آمد خیلی کم‌‌تر است. در نتیجه دست‌مزد ظاهری اندکی بالاتر در آمریکا به هیچ وجه به معنی قدرت خرید یا رفاه بیش‌تر نیست.

۱-۳) موضوع بدیهی سوم هم تفاوت در درآمد سرانه کشورها است که باعث می‌شود دست‌مزد متوسط همه مشاغل بین آن‌ها تفاوت کند.

۲) همان طور که بند یک استدلال شد، ردیف کردن حقوق‌های یک شغل (مثلا پرستاری) در بین کشورهای مختلف چیزی به ما نمی‌گوید، چرا که همان جدول برای هر شغل دیگری (مثلا راننده اتوبوس) هم کمابیش همان الگو را نشان خواهد داد. اگر هدف نشان دادن اهمیت نسبی یک شغل در کشورهای دیگر است، حتما باید دست‌مزد متوسط آن شغل به نسبت «حداقل حقوق» در آن کشور نرمال شود تا ببینیم آیا یک شغل خاص (مثل پرستار) به نسبت حداقل حقوق یا متوسط حقوق شغل‌‌های مشابه در آن کشور چه وضعیتی دارد.

۳) حتی در صورت نرمال کردن با «هزینه زندگی» (برای قابل مقایسه کردن بین کشورها) یا «حداقل دست‌مزد» (برای نشان دادن اهمیت نسبی یک شغل) باز به اصطلاح متغیرهای مشاهده‌ناپذیر زیادی باقی می‌ماند. مثلا استانداردهای حرفه‌ای، سختی و ریسک کار، قدرت اتحادیه‌ها، طول ساعت کار در روز و امثال آن برای «یک شغل مشابه» بین کشورهای مختلف بسیار متفاوت است. درجه سختی ورود به دانشکده پزشکی یا گرفتن شغل معلمی دبیرستان یا تعمیرکاری تاسیسات بین کشورهای مختلف کامل با هم تفاوت دارد. در یک کشور ممکن است ورود به دانشکده پزشکی آسان‌تر از کشور دیگر و در عین حال گرفتن پروانه تعمیر آسانسور خیلی سخت‌تر از آن یکی کشور باشد. در نتیجه عجیب نیست که ببینیم دست‌مزد نسبی پزشک در کشور اول پایین‌تر و دست‌مزد نسبی تعمیرکار آسانسور بالاتر از کشور دوم باشد.
موضوع مقایسه دست‌مزد معمولا با احساسات (خصوصا حس تبعیض) همراه است و واکنش به آن‌ها یا تحلیل مقایسه‌ای دست‌مزدها لزوما کار ساده‌ای نیست. ولی می‌توانیم کمک کنیم که بحث‌ها حول این موضوع دقیق‌تر و بر مبنای قابل‌دفاع‌تری انجام شود تا به نتیجه مطلوب برسیم.

*اقتصاددان و استاد دانشگاه

۱۳۹۵/۱۱/۴

اخبار مرتبط