حجتالاسلام سید محمود مرتضوی- اینکه گفتهاند عاشورا حسینی الحدوث و زینبی البقاء بوده حرف صحیحی است. اگر سیدالشهدا (ع) پدیدآورنده عاشوراست، پرورشدهنده اين پديده زينب بنت على (س) بود. این زینب کبری (س) بود که پیام هیهات منّا الذلّه را به سراسر بلاد اسلامی و حتی به همه جهانیان رساند.
اما عالمه آل علی چگونه باید این وظیفه خطیر را به سرانجام میرساند؟ او با جمعيتى روبروست که صمٌ وبکماند! گويى گوششان ناشنوا و چشمانشان نابيناست. با این جماعت سادهلوح و فریبخورده و نادان چگونه سخن بگوید تا هوشیارشان کند؟ زینب کبری (س) میبایست از کوچکترین وقایع و از هر وضعیتی به بهترین نحو بهره ببرد و با زبان حال و قال آنان را از غفلت بيدار كند تا شاید حس مسئولیتپذیری آنها و فهم حقایق و حقطلبی را بیدار کند. خطبههای آتشین او بود که همه زحمات سی و اندی ساله امویان را نقش بر آب کرد. عقیله بنیهاشم همچون رعدوبرق شورشى بنيادين عليه بنیامیه وارد آورد و كاخ امويان را براى هميشه لرزاندو واژگون كرد. در زیر به چند روش تبليغى آن بانوى بزرگوار اشارهای خواهیم داشت.
آگاهی بخشی در سوگواری
و در برخى از مقاتل آمده است: در اين هنگام رو به مدينه كرده و میگوید: فرياد اى محمد صلیالله عليه و آله درود فرشتگان آسمان بر تو باد اين حسين تو است كه در خون غوطهوراست، اعضايش قطعشده و دختران تو بهعنوان اسير عبور داده مىشوند... (3) راوى میگوید: زينب كبرى (س) بهگونهای روضه خواند و گريه كرد كه: «سوگند به خدا هر دوست و دشمن از گريه و گفتار زينب (س) گريه كرد.» (4)
محتشم كاشانى در دوازده بند معروف خود دراینباره چنين سروده است:
پس با زبان پر گله آن بضعة الرسول
رو در مدينه كرد كه يا ايها الرسول
اين كشته افتاده به هامون حسين توست
وين صيد دستوپا زده در خون حسين توست...
با دقت در فرازهای سخنان آن حضرت مشاهده میکنیم که حتی در لابلای گریه و شوین نیز بیاناتی شیوا و روشنگرانه به بیدارگری میپرداخت. اینکه هنگام مواجهه با بدن برادر و باحالتی بسیار حزنانگیز رابطه برادرش را با رسول اسلام بیان میکند تا لشکریان غافل بدانند این فرد کشتهشده دشمن خارجی نیست بلکه نواده رسول اکرم (ص) و پاره تن اوست. او بايد به آنان بفهماند كه جنگشان، جنگ با قرآن، آورنده قرآن و ايمان آورندگان به قرآن بوده است.
عزاداری بدون جهتگیری هدف حضرت زینب (س) نبود
تحت تأثیر قرارداد که افراد شرکتکننده تصميم گرفتند به خانه يزيد هجوم برند و او را به قتل برسانند. (5)
نمونه مشابه دیگر هنگام بازگشت به مدینه است. پس از تحمل تمام مصائب به مدينه بازگشته و در شهر پيامبر (ص) و در خانه خود به سوگوارى بر امام و ديگر ياران او پرداختند. در اين مراسم عزادارى، هرروز گروهگروه از زنان مدينه به خدمت آن حضرت آمده، ضمن تسليت به ايشان، به ندبه و گريه مىپردازند تا آنجا كه بهتدریج زنان قبايل و عشاير، تصميم به خونخواهى شهداى كربلا مىگيرند و قيام مىكنند(6) در حقیقت میبینیم که حضرت زینب (س) هیچکدام از مراسمهای سوگواری را بهصرف عزاداری بدون محتوا و جهتگیری برگزار نمیکرد و در تمام آنها قصد بیدارگری و افزایش بصیرت و ایجاد انگیزه مبارزه و مقابله با باطل را داشت. عجیب آنکه هنوز بعد از گذشت هزار و اندی سال برخی به این هدف پی نبردهاند و گمان میبرند عزاداری برای سیدالشهدا (ع) باید خنثی و بدون هرگونه جهتگیری باشد!
خطابههای علی وار
زينب (س) باصلابتی علوی موقعيت را تشخيص داد و نگاهى به مردم كرد و با اشاره خواست همه سكوت كنند و با انتخاب بهترين فرصتها و زيباترين كلمات و جملات و با شجاعتى بىنظير بر مسند خطابه ايستاد. خطابه آن بانو حاوی والاترین پیامها و دقیقترین نکات است:
«حمد و سپاس مخصوص خداوند است و درود بر پدرم محمد و اهلبیت پاك و برگزيده او باد، اما بعد هان اى مردم کوفهای اهل نيرنگ و فريب، گريه مىكنيد؟ ایکاش هیچگاه اشك چشمهایتان تمام نشود و هرگز نالههايتان خاموش نگردد، همانا مثل شما مثل زنى است كه رشتهى خويش را پس از خوب تابيدن، باز مىكرد، شما سوگندهاى خود را دستآویز فساد، در ميان خويش قرار دادهاید، آيا در شما جز چاپلوسى و آلودگى و سينههاى پركينه و تملقگويى كنيزان و خريدن ناز دشمنان دين، خصلتى هست؟ مثل شما، مثل گياه و علفى است كه در مزبله مىرويد يا نقرهاى آلايش قبيرى به آن عوده مىشود...» (7)
حضرت اینجا نیز مانند کربلا ابتدا سخنانش را با دادن آدرس نسبی به رسول مکرم اسلام (ص) آغاز میکند تا به جماعت غافل کوفی بفهماند این اسرا آل الله و نوامیس
نبی اسلام هستند. همین آغاز خطبه برای برانگیختن هیجان و تحریک احساسات و عواطف کوفیان کافی بود تا مجلس به ولوله بیفتد و اشک از دیدگان جاری شود. عقیله بنیهاشم سپس به بزرگترین نقطهضعف كوفيان يعنى سستعنصری و پیمانشکنی آنان اشاره مىكند و با اين كلمات و جملات مىخواهد آنان را بر اين خصلت آگاه سازد؛ و در فرازى ديگر از خطبه با نگرش دقيق و ظريف با صفاتى همچون «درمان دردها»، «چراغ راه امت»، «پناهگاه جمع» و غیره به معرفى شخصيت امام مىپردازد تا جاى شك و ترديدى براى آن قوم سستعهد باقى نماند. حضرت با صراحت تمام آنان را کشنده فرزند رسول خدا میخواند و بهگونهای صحنه را تغيير داد كه زنان موهاى خود را افشان كرده بودند و خاکبرسر و روى خود مىريختند. (8) نمونه دیگر خطابه عجیب و اثرگذار آن عالم بی معلم را در شرایط سخت و فشار و خفقان مجلس یزید در شام شاهدیم که در برابر سیل تهمتها و تحقیرها با سخنان على گونهاش چنان او را رسوا كرد و او را به گريه واداشت كه توان پاسخ گفتن از او سلب شد.
تبلیغ عملی احکام دین
زينب (س) حفظ حجاب است، او نهتنها در حالت عادى، بلكه در بحرانیترین لحظات زندگى اهتمام زيادى در حفظ خود از انظار و دیدههای مردم داشت. حضرت با عمل به مردم اثبات نمود که بنیامیه نسبت به احكام الهى نهتنها بیاعتنا هستند بلكه احكام الهى را واژگون کردهاند.
عدم اظهار ضعف و ایستادگی در برابر تهدیدها