«ما باید یک بیانیه بدهیم مبنی بر اینکه ما این نتیجه را نمیپذیریم و پیشنهاد ابطال انتخابات را مطرح کنیم. ما دیگر نمیتوانیم به هیچ دلیلی مردم را در صحنه بیاوریم»، «باور داشته باشید که رهبری از این جمعیت ترسیده است و همین نقطه درست جای فشار وارد کردن است» و «اگر در این انتخابات احمدینژاد سقوط کند، عملاً رهبری حذف میشود. اگر به هر قیمتی و به هر شکلی اصلاحات دوباره بر حوزه سیاسی و اجرایی کشور بازگردد، دیگر رهبری اقتداری در جامعه نخواهد داشت. سقوط اصولگرایان به معنای پایان اقتدار رهبری تلقی میشود. با شکست اصولگرایان باید قدرت آقای خامنهای را مهار کرد.» این جملات و عبارات تنها بخشی از گفتههای رسانهای شده فردی است که این روزها نقش اول سناریوی «آشتی ملی» را بر عهده دارد! دیگر خودتان حدیث مفصل بخوانید از این مجمل!
چطور میتوان از این شخص و همقبیلهایهایش که سخنان و عملکردشان در سال ۸۸ در ذهن و یاد مردم ایران هست، پذیرفت که امروز نگران و دلواپس اتحاد و وحدت کلمه در برابر دشمن باشند، آیا میتوان قبول کرد آنان که در روزهای پس از خرداد ۸۸ فراخوان وحدت و انسجام رهبر معظم انقلاب را نشنیدند و از حضور احساسی تعدادی از هموطنانمان مغرور شدند که باور کرده بودند تقلبی در کار است و با حمایت پنهان و آشکار از آن سوی مرزها، در پی آن بودند که ولیفقیه، ستون خیمه انقلاب و شخص اول ایستاده در برابر زیادهخواهی دشمن را تضعیف کنند، از آشتی ملی حرف به میان آورند؟! چگونه میشود پذیرفت این روزها فردی درباره ضرورت اتحاد و همدلی برای حفظ امنیت کشور سخن بگوید که در روزهای پس از انتخابات به القای دروغ بزرگ تقلب و به آشوب کشیدن تهران کمک کرد و به صراحت گفت که باید مردم را برای رسیدن به اهدافمان در خیابان نگه داریم! چگونه میشود؟!