به گزارش نما، ميشود گفت مصطفي كيايي كه قبلا
«بعد از شهر سگي سگي» را ساخته بود، كارگردان جوابي است كه اسمش به تازگي در
فيلمهاي بلند مطرح شده است. او سال 88 فيلم اولش را ساخت و سال گذشته در دورهاي كه
شرايط اكران را فيلمسوزي توصيف مي كردند، به سالنهاي سينما راه يافت. فيلم اول
كيايي در زمره كمديهاي سوپرماركتي توصيف شد كه تنها از انبوه بازيگران كارهاي طنز
همچون رضا عطاران، مجيد صالحي، علي صادقي و بهاره رهنما سود ميبرد. فيلم داستان
مهندس جواني بود كه ايدههاي نو و آينده سازانهاي دارد، اما وقتي با بي توجهيهاي
مدير كارخانه مواجه ميشود تصميم ميگيرد خودش دست به كار شود. اين دست به كار شدن
كه با حركتي شبيه تروريستي آغاز ميشود، در نهايت به گروگانگيري منجر ميشود و
باقي قضايايي كه در آثاري با فيلمنامهها
وكارگرداني ضعيف و كليشهاي مواجه ميشويم. بعد از ظهر سگي كه در گيشه هم
فيلم چندان موفقي از آب در نيامد در ديد منتقدان به عنوان فيلمي تعريف شد كه طنز
پيش و پا افتاده آن نه يك كارمفرح از آب در امده نه حرف خاصي در متن و عمقش براي
گفتن دارد. كيايي كه حالا دومين فيلم بلند سينمايياش را در فضاي جنگ ساخته، در
دفاع از «ضد گلوله» كه براي چندين بار نگاه طنزآميزي به جنگ و آدمهايش دارد، حرف
ميزند چه منتقدان و چه مخاطبان به طور نسبي نشان دادند كه نسبت به دومين كار بلند
يك سينماگر جوان مواجهه بهتري دارند تا اثر قبلياش. اين در حالي است كه شايد فيلم
قبلي او از نظر مولفههاي بازار پسند از ابزار و وسايل بيشتري برخوردار بود. البته
كيايي كه مدعي است به كار با سوپراستارها اعتقادي ندارد نشان داده كه كلا در ساختههايش
تمايل دارد از بازيگران شناخته شده و حتي چهره استفاده كند. به هر حال خودش معتقد
است كه ضد گلوله فيلم خوبي از كار درآمده و در كل راضي است، اما مگر ميشود راضي
بود و انتقاد نداشت؟
در مورد فيلم حرف زياد زده شده است، خود شما
هم خيلي جاها صحبت كردهايد، در مجموع فيلم را چطور ديده ايد؟
اگر منظورتان از ارزيابي، فروش فيلم است، بايد
بگويم فروش از هفته دوم خودش را بالا كشيده، ميشود گفت كه از وضعيت راضي هستم؛
مردم هم تا جايي كه من ديدهام راضي بودهاند.
نظر منتقدها چطور بود؟
منتقدها از همان اكران جشنوارهاي ارتباط خوبي
با فيلم گرفته بودند؛ نقدها هم تا جايي كه ديدهام بيشتر مثبت بوده اما از همه
اينها مهمتر اينكه مردم از فيلم ما راضي هستند وبا استقبال خوبي روبرو شده است.
با توجه به اينكه اين جزو كارهاي اول
شماست، تعامل شما با تهيه كننده چطور بود؟
تا جايي كه مربوط به كارگرداني ميشود همه چيز
مربوط به من بود.
درگيري زيادي با تهيه كننده نداشتيد؟
نه، عادت من در كار اين است كه همه پيشنهادها
را ميشنوم و در نهايت خودم تصميم ميگيرم. چون فكر ميكنم كه با اين روش كار
منسجم تري توليد خواهد شد.
چيزهاي زيادي در مورد شباهت اين فيلم با
«ليلي با من است» گفته شده، نظر شما در اين مورد چيست؟
اين حرفها براي اين گفته ميشود كه هر دو فيلم
در فضاي جنگ و جبهه ساخته شده است، در حالي كه در واقع اين دو فيلم هيچ شباهتي به
هم ندارند و هيچ ربطي هم به هم ندارند.
تا جايي كه ميدانم فضاهاي ديگري هم براي
اينكه جريان قصه در آنها اتفاق بيفتد مورد نظر بوده است، اما در نهايت فضاي جنگ
انتخاب شده، چرا با وجود همه سختيهايي كه پرداختن به فضاي جنگ دارد باز هم اين
ريسك را كرده و فضاي جنگ را انتخاب كرديد؟
علت اين بود كه مرگ و خطر در فضاي جنگ خيلي
خيلي پررنگتر از هر فضاي ديگري است. به همين دليل هم بود كه ما فضاي جنگ را انتخاب
كرديم.
خيليها در مورد فيلم گفتهاند كه تكراري
است و تجربههاي ديگري در اين فضا وجود داشته است؛ فكر نميكنيد پرداختن اين گونه
به موضوع كافي باشد؟
فضاي جنگ هنوز اين ظرفيت را دارد، هنوز
داستانهاي بسياري را ميشود در اين فضا ساخت. نيروهاي مردمي كه در جبهه حاضر بودند
هر كدام از يك فضاي فرهنگي خاص خودشان آمدهاند و تركيب اينها دركنار هم آن هم در
شرايط جنگ و خطر مرگي كه هر لحظه تهديد آن وجود دارد، ظرفيتهاي خيلي زيادي را
براي داستان و فيلم ايجاد ميكند.
با اين حال باز هم گفته ميشود كه بسياري از
اين فضاها قبلا تجربه شده است؟
بايد دست توليد كننده را بازتر بگذارند. اگر
امكان بيشتري براي كار وجود داشته باشد ميشود كارهاي بسيار زياد و متفاوتي توليد
كرد و از فضاي طنزي كه در آن زمان وجود داشته استفاده كرد.
اين چيزي است كه خود رزمندهها هم به آن اشاره
ميكنند، در اكثر خاطرات ميتوانيد آن فضاي طنزي را كه من به آن اشاره كردم
ببينيد، اما لازمه همه اينها اين است كه دست توليد كننده را بازتر بگذارند.
چه جور موانعي بر سر راه پرداختن به اين
موضوعات وجود دارد؟
خب متأسفانه برخي متوليان اين طور كارها تنگ
نظر هستند و ديد مثبتي به كارهايي كه در اين حوزه انجام ميشود ندارند.
به جاي اينكه به كل كار توجه كنندجزيي و موردي
نگاه ميكنند، مفهوم را در نظر نميگيرند و اين حساسيتها جلوي كارهاي خوب را ميگيرد.
ظاهرا اين نگاهها گريبان شما را هم
گرفته است، بخشهايي از فيلم را حذف كردهاند
بله، چند دقيقهاي از فيلم را حذف كردهاند.
چند دقيقه؟
حدود پنج دقيقه، در سكانس آخر.
اعتراض نكرديد؟
چرا، اعتراض هم كرديم، اما چون اين اتفاق قبل
از جشنواره افتاد، فرصت بسيار محدود بود، بايد طوري برخورد ميكرديم كه فيلم به
جشنواره برسد و عملا مجبور شديم كه حذفها را قبول كنيم.
با اين وجود باز هم عده اي در سايتهايشان
به فيلم تاختهاند. عدهاي فيلم را غيرارزشي ميدانند و آن راتوهين به دفاع مقدس
ارزيابي ميكنند.
من در اين مورد صحبت نميكنم. در واقع آن
قدرگفتهام و حرف زدهام كه فكر ميكنم توضيح دوباره بي معني است. آنهايي كه چنين
اعتراضهايي ميكنند اصلا فيلم را نفهميدهاند، به مفهوم فيلم توجه نميكنند. بعضيها
در مورد فيلم دچار سوء تفاهم شدهاند، اصلا حرفي را كه ما زدهايم نفهميدهاند. ما
اينجا تاكيد كردهايم كه شهادت يك فيض است و اين چيزي نيست كه نصيب هر كسي بشود،
اما باز چنين حرفهايي ميزنند. خب معني اش اين است كه اصلا فيلم را نفهميدهاند.
امافقط اين موضوع نبود، يك عده هم گفتهاند
فيلم شامل مسائلي است كه به تعبير آنها روايت مناسبي از روحانيت نداشته است.
آنهايي كه چنين حرفهايي مي زنند بايد براي
حرفشان دليل بياورند، ميگويند اين فيلم در مورد روحانيت خوب عمل نكرده است،
بگويند كدام سكانس و كدام موضوع بوده كه از آن اين تعبير و برداشت ميشود؟ كساني
كه اين حرفها را مي زنند منظور ديگري دارند. روحانيت هم در جريان جنگ مانند باقي
مردم حضور داشته است، مانند باقي مردم لباس جبهه پوشيده و مانند باقي مردم جنگيده
است. روحانيت اتفاقاً در جنگ تافته جدا بافته نبودهاند.
وارد شدن به ساخت يك پروژه با موضوع دفاع
مقدس، معمولا كاري است كه با حمايت دولتي آغاز ميشود در حالي كه پروژه شما خصوصي است،
اين مساله كار را براي شما سخت تر نكرد؟
چرا، شرايط ساخت فيلم جنگي در بخش خصوصي دشوار
است، متأسفانه از نظر مادي نه از نظر معنوي حمايت چنداني از پروژه انجام نشد كه
اين كار را براي ما سختتر هم كرد.
به هر حال پروژههاي دفاع مقدس بيشتر سفارشي
ساخته شدهاند، اما در اين كار چون فيلمنامه مورد تأييد آنها نبود، هيچ حمايتي هم
ازما انجام ندادند.
يعنيشما براي حمايت به نهادها مراجعه
كرديد، اما به نتيجه نرسيديد؟
بله، ما كار را به چند جا برديم، اما آنها
براي حمايت از كار شرطهايي داشتند، اما من اين شرطها را قبول نكردم و گفتم همين
طرح را ميسازم. اين شد كه عملا از كار ما حمايتي نشد.
ساختن فيلم جنگي دشواريهاي خودش رادارد،
براي شما چگونه تجربهاي بود؟
برايمن تجربه خوبي بود، چون شخصا كسي هستم كه
دوست دارم چيزهاي مختلف را تجربه كنم و اين هم تجربه خوبي بود.
آنقدر خوب بود كه براي ادامه كارتان
بخواهيد يك بار ديگر به سراغ يك پروژه جنگي برويد؟
شايد باز هم به اين فضا بپردازم، اما لازمه اش
اين است كه فضا مناسبتر باشد، شايد اگر يك فضاي بهتر شكل بگيرد طرح ديگري هم در
مورد جنگ بسازم.
منظورتان از بهتر شدن فضا چيست؟
تا زماني كه اجازه بروز خلاقيت در اين حوزه
نباشد، كاركردن سخت است. اينكه اجازه استفاده از خلاقيت وجود ندارد باعث ميشود كه
سينماي دفاع مقدس متوقف شود، با اين شرايط نميتوانيم انتظار داشته باشيم كه اين
سينما پيشرفت كند به خاطر همين شرايط است كه شاهد فيلمهاي درخشان در اين حوزه
نيستيم.