به گزارش نما به نقل ازفارس، باتوجه به مطرح شدن شایعاتی درباره انشقاق جبهه پایداری باید گفت این تخریبها قبلا هم بوده و باز هم خواهد بود. در حال حاضر در مقطعی قرار گرفتهایم که برخی گروهها سعی دارند فضا را به خاطر انتخابات به سمت سیاسی شدن ببرند لذا درصددند رقیب خود را از طریق تخریب از صحنه بیرون کنند لذا بحث انشقاق جبهه پایداری نیز از این نمونههاست در حالی که هیچ انشقاقی در جبهه پایداری صورت نگرفته و این ساخته و پرداخته اذهانی است که یا اطلاع ندارند یا اطلاع دارند اما مریض هستند.
- جبهه پایداری معتقد است به صرف ادعای اصولگرایی نمیتوان کسی را اصولگرا دانست بلکه معتقد است با رفتارها، عملکردها و سنجش آنها به ویژه در مقاطع حساس و بحرانی همچون انتخابات میتوان دریافت آیا شعار و رفتار کسی که ادعای اصولگرایی دارد با مبانی اصولگرایی منطبق است یا خیر.
- جبهه پایداری به دنبال شفافیت عملکردها، حقیقتها و صداقت در رفتار با مردم است و فکر میکند از این طریق میتواند وظیفه خود را به انقلاب و نظام ادا کند لذا هرکس که احساس میکند با این روند به عملکردش خدشه وارد میشود درصدد مقابله با این جبهه بر میآید.
- دوستانی که در این جبهه حضور دارند همگی حضرت آیتالله مصباح و حضرت آیت الله خوشوقت را در مقام راهنما، معلم و به عنوان کسی که هدایتگر مجموعه است، انتخاب کردند. بنابراین این تحلیلها و شایعات آنقدر سطحی است که مورد تمسخر افراد عاقل قرار میگیرد.
- بحث در مورد مصداقهای ریاست جمهوری در جبهه پایداری صورت نگرفته تا چه برسد به اینکه عقاید مختلفی مطرح شده باشد. جبهه پایداری اینگونه نیست که هرکس در آن نظر شخصی خود را اعمال کند بلکه مجموعهای گفتمانی است لذا وقتی تصمیمات باتوجه به چارچوبهای گفتمان صورت میگیرد همه آن را اولی بر نظر شخصی خود میدانند.
- همانطور که حضرت امام(ره) برای مراقبت از عدم انطباق قوانین با شرع مقدس، شوراینگهبان را پیشبینی کردند لذا ما هم در جبهه پایداری تصمیم گرفتیم برای پیشگیری از انحراف، و عدم تخطی از شرع و دچار نشدن به کجرویهای فکری، شورای فقها را پیش بینی کردیم که تقریباً کارکردش در جبهه پایداری مثل شورای نگهبان در جمهوری اسلامی است.3 نفر از فقهای آگاه، بصیر و ولایتمدار که اشراف کامل بر مسائل دارند، نظارت و کنترل بر کلیه امور جبهه پایداری را برعهده گرفتند و تذکرات آنها برای همه ارکان مجموعه لازمالاجراست و این امر به صورت تدوین شده در اساسنامه پیشبینی شده است. این سه نفر آیتالله مصباح، آیتالله خوشوقت و یکی دیگر از فقها هستند.
- اقداماتی که ما در جبهه انجام میدهیم صرفاً فرهنگی نیست ولی رویکرد فرهنگی که لازم است در رابطه با فعالیت سیاسی انجام گیرد را دنبال میکنیم. مثلاً در انتخابات مجلس نهم همه شاهد بودید که علیرغم این همه تخریب که علیه جبهه پایداری صورت گرفت ما ملاحظه فرهنگی تشکل اسلامی و گفتمانی را داشتیم و لذا نه تنها تخریب بلکه اسائه ادبی به رقیب نکردیم. البته در برخی موارد نیاز به توضیح و تکذیب بود تا از مظان اتهام خود را خارج کنیم که این کار را انجام دادیم، این یعنی رویکرد فرهنگی.
- ما به دنبال این نبودیم که به هر قیمتی برنده انتخابات شویم، یعنی فرهنگ اسلامی کار سیاسی بر جبهه پایداری غالب است چراکه جبهه پایداری برای بسط گفتمان انقلاب اسلامی به وجود آمده است برای ما عمل به تکلیف و نه پیروز شدن اصل میباشد. ما به وظیفه خود عمل میکنیم چراکه معتقد هستیم خداوند اگر صلاح بداند قلبها را متحول میکند بنابراین ما نتیجهگرا نیستیم.
- ما به دنبال حاشیه نیستیم. آیتالله مصباح جایگاهش در بین مؤمنین طوری نیست که با هجمهای که احیاناً برخیها از روی جهل و یا عمد وارد کنند، خدشهدار شود.امت حزبالله در مواقع ضروری عکسالعمل لازم را انجام دادهاند.
- انحراف به هر شکل آن محکوم است و نباید یک حلقه انحرافی تبدیل به موضوع اصلی شده و ما را از سایر انحرافات غافل کند. بنابراین هم باید مراقب خطر حلقه انحرافی بود و در صورت لزوم درباره آن روشنگری کرد و در عین حال نباید از سایر انحرافات غافل شویم.
- کسانی که بحث اجماع یا وحدت ملی را مطرح میکنند یک پیشفرضی دارند که توجه به آن مهم است؛ البته ممکن است روی این پیش فرض مانور ندهند اما قطعاً انحرافی است. آن پیش فرض این است که در کشور بحران است و برای رفع آن باید دولت وحدت ملی یا آشتی ملی ایجاد کنیم. در حالی که ما الان نه تنها در بحران نیستیم بلکه در بهترین شرایط کشور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از هر جهت اعم از امنیت داخلی، ثبات سیاسی، رفاه عمومی و پیشرفت علمی و نفوذ معنوی در کشورهای منطقه و جهان هستیم. بنابراین اینها سعی دارند با طرح «وحدت ملی» القای بحران کنند.
- چه اصلاحطلبان و چه هر جریان دیگری باید به قواعد و لوازم قانون انتخابات معتقد و متعهد باشد تا به هر نتیجهای که حاصل شد پایبند باشد، ما در گذشته شاهد بودیم اصلاحطلبان با اینکه در عمل شعار قانونگرایی میدانند اما در انتخابات قانونشکنی کردند. آنها میگفتند آرای مردم برای ما مهم است اما وقتی مردم به آنها رای ندادند گفتند اینها عوام هستند و مردم را به باد تمسخر گرفتند که چرا به فلانی رای دادهاند. این رفتار خلاف لوازم اولیه دموکراسی است و در واقع مردم ذهنیتی منفی به اصلاح طلبان به خاطر عملکرد غیر قبولشان دارند لذا تا آنها درصدد جبران و اصلاح عملی برنیایند نمیتوانند مورد اقبال و توجه مردم قرار گیرند.
- ما افرادی را داشتیم که بعد انتخابات مجلس وقتی دیدند 16 نفر از 30 نامزد تهران در لیست جبهه پایداری بوده لذا دست به تخریب پایداری و آیتالله مصباح زدند، حتی کسانی که ظاهراً خودی هستند یاداشت علیه جبهه پایداری نوشتند و بعد که دیدند کار خراب شده گفتند سهو لسان و قلم بوده است! اینها واقعا نشان اصولگرایی است؟اصولگرای واقعی نمیآید آخر طیف اصولگرایی را که هیچ بلکه حتی مردودین فتنه را بچسبد و کسانی را که در خط مقدم طیف اصولگرایی هستند تخریب کند.
- اخیراً خبری دیدم درباره اینکه یکی از اعضای کارگزاران درباره نظر کارگزاران نسبت به نامزدی دکتر عارف گفته بود «اصلاحطلبان نظری روی وی ندارند» یعنی خودشان را جزو اصلاحطلبان قلمداد میکنند. درحالی که قبلا کارگزاران را از اصلاحطلبان جدا میکردند. بنابراین ما چرا کسی که خودش میگوید اصلاح طلب هستم یعنی در مفهوم رایج اصولگرا نیستیم را میخواهیم به زور بگوییم اصولگراست و در واقع از ترس اینکه اصلاحطلبان آسیب نرسانند، آنها را بالا میآوریم. این در واقع نقض غرض است.
- جبهه پایداری اصلا اینطور نیست که بگوید من با این گروهها ائتلاف میکنم یا نه. مبنای جبهه پایداری گفتمان است هر کسی که در چارچوب گفتمان عمل کند نه تنها رقیب ما نیست بلکه ما آنها را همافزا با خود میدانیم. شرط ائتلاف این است که این جریانات و گروهها ملاک خود را برنده شدن در انتخابات قرار ندهند و آن چیزی که به عنوان مبانی اصولگرایی قبول دارند در عمل تن بدهند و به بهانه جذب حداکثری با کسانی که در امتحانهای گذشته مردود شدند ائتلاف نکنند و کسانی را که در مقابل فتنه و انحراف عملکرد موفقی داشتند تخریب نکنند. لذا اگر اینگونه شد ائتلاف میکنیم.
- جبهه پایداری حتی کمتر از 200 نامزد برای انتخاب 290 کرسی مجلس معرفی کرد و در واقع فقط افرادی را معرفی کردیم که حجت شرعی داشتیم و گرنه خیلی از نامزدها را می شناختیم و می دانستیم که رای میآوردند و میتوانستیم با نامزدی آنها و حضورشان در مجلس بگوییم ما این همه رای آوردیم! بعد از انتخابات بعضی از گروه ها در سایتهای خود زدند که ما این همه رای آوردیم! و جبهه پایداری شکست خورده است! درحالی که تعداد نامزد های رای آورده صرفا ملاک پیروزی نیست، بلکه عمل به حق و انجام وظیفه ملاک ماست.
- اینکه بگوییم انتخاب مردم بر اساس آرایش سیاسی احزاب است حرف نادرستی است. به ویژه آرایش ظاهری که احزاب از خود بروز میدهند. اما احزاب میتوانند اثرگذار باشند. انتخاباتی همچون سال 84 و 88 نشان داد که بیش از عملکرد احزاب این نگاه گفتمانی است که میتواند بر روی انتخاب مردم تأثیر بگذارد و اگر تشکلهای گفتمانی درست عمل کنند اثرگذاری آنها بیش از احزاب سیاسی که در پی کسب قدرت هستند، خواهد بود.