زهرا شاسوندی/ وقتی حرف از حقوحقوق زن در جهان به میان میآید عدهای که ماهیت جانبداریشان از این موضوعات شفاف و روشن است در بوق و کرنا میکنند که مثلاً وامصیبتا در فلان جای ایران حقوق زنان بهواسطه پیاده شدن قانون شرع تضییعشده است، این در حالی است که وقتی درست در کنجی از دنیا که جبهه عربی- غربی جنگ را بر سوریه تحمیل کرده است زنانی بهواسطه این جنگافروزی علاوه بر آوارگی سهمشان خشونت، از دست دادن فرزندان، به مخاطره افتادن سلامت روحی و جسمی و اموری ازایندست میشود، بررسی گزارشهای احمد شهید که تا همین چند وقت پیش از جانب سازمان ملل برای نظارت بر وضعیت حقوق بشر به منطقه و با تمرکز بر ایران نگاشته میشد این موضوع را بهخوبی بیان میکند. حذفهای آشکار و یا جانبداریهای مغرضانه تنها مبین حقوق بشر لطیفهوار غربی است، حقوقی که باید یا آن را ضد حقوق نامید و یا به آن صفت ضد بشر داد.
حقوق بشر و تمرکز بر موضوع حقوق زنان و کودکان بهویژه در دوران پسابرجام یکی دیگر از بندهای برجامهای سریالی غرب است، برجامی که راه نفوذ و دخالت غرب را در حوزه زنان بهعنوان یک حوزه حیاتی و راهبردی باز میکند و بارها از سوی رهبر انقلاب به انحاء گوناگون در این زمینه هشدار دادهشده است چراکه با امضاء معاهدههایی مانند قرارداد با صندوق جمعیت سازمان ملل احتمال این نفوذ به طرز وسیعی وجود خواهد داشت و یا سند آموزش 2030 که بهعنوان یکی از اسناد بالادستی آموزشی با درنظرگرفتن بندهایی زنانه درصدد تخریب باورهای زنان و در کنار آن باورها و عقاید چندین نسل است؛ این در حالی است که تمام این امور مصادیق دخالت در حقوق زنان است که به شکلی البته خودخواسته آنهم با تمایل دولت وقت و بدون درنظرگرفتن منافع عمومی صورت گرفته است.
اما پایانی برای این جنس از داستانهای حقوق بشری متصور نیست، حقوق زن آنهم بهعنوان یک ژست سیاسی سر بزنگاه به فریاد سیاستمداران میرسد از همین رواست که عدهای از نظریهپردازان معتقدند حقوق زنان یکی از چالشهای بزرگ دنیای معاصر است چالشی که آمریکا را بعد از انتخاب ترامپ دچار تنش کرد و این تنش حتی به عمق خاک اروپا نیز کشیده شد. همین نمایش قدرت زنانه برای اعتراض به انتخاب رئیسجمهوری که امنیت فردی و اجتماعی زنان و کرامت حداقلی آنها را نادیده گرفته بود نشان از وضعیت نامطلوب این قشر در کشورهایی که خود را مهد دموکراسی، حقوق شهروندی و پایبندی به حقوق زنان میدانند داشت.
نکته مهمتر از تمام آنچه در طی این یادداشت آورده شد موضوع مهم بازیهای بینالمللی با حقوق زنان است که سبب میشود این جریان به لطیفهای تلخ مبدل شود؛ آنجا نام عربستان سعودی در کنار نام کشورهای ناظر حقوق زنان قرار میگیرد؛ البته عربستان بعد از عبور از مرگ پادشاه گذشته و روی کار آمدن شاه فعلیاش مایل است تغییراتی را در حوزههای اجتماعی داشته باشد، اما بافت اسلام آمریکایی که سالهاست از طریق همین آل سعود بر آنها گذشته است اجازه باز شدن این فضا را نمیدهد.
اما باید گفت در کشوری که زن نهتنها جنس دوم بلکه بهعنوان جنس آخر بهحساب میآید و موضوعی مثل رانندگی زنان یکی از دغدغههای حقوقی آنجاست و شکستن این فضا برابر با کفر مطلق است، چگونه میتواند حامی حقوق زنان در سایر دنیا باشد، گویا دلقکهای سیاسی غربی با گرفتن باج از سعودیها این بار میخواهند دروغی را راست جلوه دهند که همه جهان به آن واقف است این بازی مضحک شدت شوخی بودن جرانهای مدافع حقوق زنان در عرصه بینالملل را آشکار میکنند، عرصهای که بارها درصدد بودند از طریق تمسک به آن جمهوری اسلامی ایران را به نقض حقوق زنان متهم کنند.