انقلابیگری از جمله موضوعاتی است که عدهای به طرق مختلف سعی میکنند از آن اعتبارزدایی کنند؛ زمانی آن را به مغایرت با عقلانیت متهم میکنند، زمانی آن را معادل خشونت قلمداد میکنند و زمانی دیگر انقلابیون را به ناسزاگویی متهم میکنند. حال سؤال این است که اساساً انقلابیگری چه نسبتی با خشونت و عقلانیت دارد؟
اما نکته مهمتر در این ارتباط این است که چرا برخی اینقدر نسبت به طرح موضوع انقلابیگری واکنش نشان میدهند؟ مگر انقلابیگری موضوع جدید و عجیبی است که برخی اینگونه از آن میترسند و واکنش منفی به آن نشان میدهند؟ انقلابیگری یکی از مؤلفهها و دالهایی است که در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی همواره بر آن تأکید شده است. با وجود این، پس چرا هنوز برخی از انقلابیگری و طرح آن در جامعه هراسناک هستند؟ چه عواملی سبب این هراسناکی شده است؟
در این زمینه توجه به چند نکته ضروری است:
1ـ انقلابیگری و عقلانیت مغایرت و تضادی با هم ندارند؛ یک انسان انقلابی همواره میکوشد تا کارها را در نهایت عقلانیت و دقت انجام دهد. البته مسلم است که عقلانیت انقلابی با عقلانیت سکولار و عرفی تفاوتهای اساسی دارد.
2ـ انقلابیگری با خشونت و ناسزاگویی هیچ نسبتی ندارد و چنانچه کسی یا گروهی بخواهد به اسم انقلابیگری دست به اِعمال خشونت یا ناسزاگویی به کسی یا گروهی یا جریانی بزند، باید بداند که این قبیل کارها در منطق انقلابیگری جایی ندارد و مردود است. در واقع، انقلابیگری آمیخته به نگاه انسانی و اسلامی به جهان، انسان، جامعه و... است و مسلم است اقداماتی از قبیل خشونت و ناسزا در انقلابیگری تعریف نشده است.
3ـ حمله برخی جریانها به انقلابیگری، در اساس حمله به کنشهای انقلابی و افراد انقلابی به منزله عاملان انقلابیگری است و نتیجه طبیعی این قبیل حملهها، تضعیف ماندگاری انقلاب و نظام اسلامی است. به عبارتی، جریانی که درصدد انقلابزدایی از کشور است، حمله به انقلابیگری را سرلوحه خود قرار داده و میکوشد به طرق مختلف از آن اعتبارزدایی کند. در واقع، حمله به انقلابیگری، اسم رمزی برای انقلابزدایی است.