به گزارش نما به نقل از سراج24، «سلمان بنعبدالعزیز» پادشاه عربستان سعودی در حکمی حکومتی، «محمد بننایف» را از ولایتعهدی برکنار و «محمد بنسلمان» را که پیشتر جانشین ولیعهد بود، بهعنوان ولیعهد تعیین کرد. پادشاه سعودی همچنین محمد بننایف را از تمامی مسئولیتهایش از جمله ریاست شورای وزیران و وزارت کشور برکنار و «عبدالعزیز بنسعود» را بهعنوان وزیر کشور جدید معرفی کرد. طبق حکم ملک سلمان، بنسلمان علاوه بر ولیعهدی و معاون نخستوزیر، همچنان تصدی وزارت دفاع را بهعهده خواهد گرفت. همزمان برخی منابع غیر رسمی از امکان انتقال قدرت در آیندهای نزدیک به محمد بن سلمان به عنوان پادشاه جدید سعودی خبر میدهند. در این مطلب سعی میشود به نگاهها و نظرات بن سلمان و تاثیر آن بر روابط بین ایران و سعودی پرداخته شود.
انتصاب بن سلمان، اقدام سنت شکنانه ملک سلمان
خاندان آل سعود با بهره گیری از حمایتهای وهابیت توانست مبنای مشروعیت دینی خود را برای اقامهی دین دست و پا نماید. نحوهی زمامداری و انتقال قدرت در عربستان تا زمان حکومت ملک عبدالله یعنی پادشاه پیشین سعودی، بر این اساس بود که ابتدا بایستی تمام فرزندان ملک عبدالعزیز(پدر ملک عبدالله و ملک سلمان) به پادشاهی برسند و بعد به ترتیب به نسلهای بعدی برسد. در دورهی اخیر که ملک سلمان پادشاه شد، محمد بن نایف یعنی برادرش ولی عهد و جانشین او قرار گرفت. اما با زمینهچینیهایی ملک سلمان بن نایف را از مقام ولایتعهدی خلع کرد و فرزند خود را به این مقام منصوب کرد. هرچند گمانهزنیهایی مبنی بر امکان آشوب در خاندان سعودی از مدتها پیش در جواب این موضوع پیش بینی میشد، اما شنیدهها حاکی از آن است که طبق دستور جدید پادشاه عربستان قانون نظام سلطنتی تغییر یافته و شاه باید یکی از فرزندان یا فرزند اصلح فرزندان پادشاه مؤسس (عبدالعزیز بن عبدالرحمن الفیصل آل سعود) باشد. نیز ۳۱ نفر از مجموع ۳۴ تن از اعضای هیئت بیعت، شاهزاده بن سلمان را به عنوان ولیعهد برگزیدند.
محمد بن سلمان، نگاهی افراطی یا سکولار؟
مردم ایران در تمام دورهها خاطرات تلخی از حکام سعودی در خاطر دارد از حمایتهای مالی از صدام در جنگ علیه ایران تا کشتار بیرحمانهی حجاج ایرانی با تحریک عناصر وهابی و حوادث اخیر مربوط به شهدای منا که در زمان حاکمان مختلف رخ داده است. اما با ارزیابی کلان از روابط بین دو کشور ایران و سعودی و نیز ریشه های فکری و خانوادگی بن سلمان میتوان به این نکته دست یافت که از حیث افراط در ایران ستیزی با دو رویکرد در سران حاکم عربستان مواجه هستیم. یک طیف مربوط به خاندان ملک عبدالله یعنی حاکم پیشین میشود و یک طیف نیز مربوط به خاندان ملک سلمان که عقاید طیف دوم به مراتب افراطیتر و وحشیانهتر است. همین مدیریت افراطی باعث فاجعه منا با آن حجم کشتار شد. بن سلمان هم اکنون با بالاترین نفوذ در خاندان سعودی، دارای تفکرات سکولار است و بدین سبب علمای بزرگ وهابی با رابطهی خوبی ندارند. بن سلمان با شعار اصلاحات درصدد است حضور دین و مذهب را در سیاست کم کند. بن سلمان با این عقاید، مورد علاقهی قشر جوان و تحصیل کرده قرار گرفته است. برخی از گمانهزنیها از امکان پادشاهی او در آیندهای نزدیک حکایت دارد.
پادشاهی بن سلمان، هزینه و فایده سیاست خارجی ایران
از آنجایی که عربستان مدرن و سکولار نمیتواند اهداف آمریکاییها را در منطقه تامین نماید چرا که آنها میخواهند عربستان همچنان به عنوان رقیب مذهبی جمهوری اسلامی در منطقه و حوزهی جهان اسلام باقی بماند. لذا محمد بن سلمان با اندیشههای سکولاریستی گزینهی مناسبی برای آنها نمیباشد. براین اساس عربستان با حاکمان سکولار برای ایران مطلوبتر است. البته نمیتوان صحنه را بدین شکل سادهسازی کرد، چرا که تخصیص حدود ۵درصداز درآمد نفت به فعالیتهای تبلیغی وهابیت و انجام شأن مشروعیت بخشی برای سران حکومت سعودی، میتوان گفت هرچند بن سلمان گرایشات سکولاریستی دارد اما رابطه وی را با علمای وهابی بهبود خواهد بخشید همانطور که در روز انتصاب خود به ولایت عهدی بدین شکل به دفاع از وهابیت پرداخت "ما از بدفهمی آمریکاییها در قبال این مسئله حیرت زده هستیم. تندروی هیچ ربطی به وهابیت ندارد. اگر وهابیت از سه قرن پیش به وجود آمده پس چرا تروریسم اخیرا ظاهر شده است؟ "
شناخت پیشینه رفتاری بن سلمان در منطقه
با نگاهی به عملکرد گذشته او، در زمینه تحریک کشورها برای شرکت در ائتلاف علیه مردم یمن، تلاش برای ایجاد ائتلاف علنی با رژیم صهیونیستی، تلاش برای عقد قراردادهای سنگین با کشورهای شرق آسیا برای انتقال فناوری و سرمایهگذاری برای ایجاد صنایع تکنولوژیک در خاک عربستان، تهدیدات پی در پی ایران به جنگ، تلاش برای ایجاد اختلاف بین دوستان و شرکای منطقهای ایران، میتوان او را فردی با گرایشات بلندپروازانه در عرصهی سیاست خارجی تصور کرد که در موارد نیاز از هزینههای سنگین برای پیشبرد اهداف بعضاً ابلهانهی خود ابایی ندارد. بر این اساس در دورهی پس از ولایت عهدی و در نتیجه افزایش قدرت او، بایستی منتظر اعمال و رفتارهای نسنجیده و متهورانهی عربستان در سیاست خارجی بود.