پيروزيهاي جبهه مقاومت در منطقه و بر هم ريختگي نظام فكري و عملياتي قدرتهاي سلطه در منطقه غرب آسيا، توجهات را به سمت نقطه كانوني حركتهاي انقلابي در منطقه، يعني نظام جمهوري اسلامي ايران معطوف كرده است، براي سلطهگران و به ويژه پادوهاي منطقهاي آنها نظير عربستان سعودي و رژيم صهيونيستي بسيار دشوار است كه حاصل سالها سرمايهگذاري در منطقه و تلاش براي ايجاد انحراف در روند بيداري اسلامي و شكلدهي به نظام و ساز و كار مطلوب خود را بر باد رفته ببينند و عاجزانه شاهد و ناظر باشند كه «داعش» و ديگر مزدوران تروريست آنها در منطقه شكست و هزيمت را پذيرا شده و اكنون اين طلايهداران مقاومت در عراق، سوريه، لبنان، يمن و ... هستند كه به محور اصلي شكلدهي به «خاورميانه بزرگي» كه امريكاييها، سالها براي آن نقشه كشيده بودند، تبديل شدهاند.
آنچه كه اين روزها محور اصلي مواضع و هجمههاي امريكا و ديگر كشورهاي منطقه، عليه ايران اسلامي را شكل ميدهد ريشه در اين شكستها داشته و عملاً موضوعاتي نظير برجام و مذاكرات هستهاي را به حاشيه برده است چراكه از منظر سران گذشته و حال كاخ سفيد، برجام و روح آن بايد به ابزاري براي مهار و كنترل ايران تبديل ميشد، كه نشد و اكنون اين كاخ سفيد است كه عاجزانه و برخلاف همه نرمهاي بينالمللي و توافقنامه الجزاير، رسماً در امور داخلي ايران دخالت كرده و به انتظار نشسته است كه با همكاري «عوامل داخلي» نظام جمهوري اسلامي ايران را سرنگون كند؛ راهبردي كه پيشاپيش و قبل از اينكه مخاطبان داخلي خود را پيدا كند توسط خود امريكاييها به نقد كشيده ميشود، بهگونهاي كه وبسايت امريكايي پوليتيكو به نقل از مايكل مور معاون سابق سازمان سيا كه به شدت روي ايران متمركز است، مينويسد: «حتي بحث درباره تغيير نظام ايران مضر است. چه برسد به اينكه بخواهيم سياست تغيير نظام را در پيش بگيريم، سياست تغيير نظام ايران يك اشتباه راهبردي بزرگ خواهد بود، نه تنها اينكه بعيد است در اين زمينه موفق شويد، بلكه احتمالاً ضربه بزرگي خواهيد خورد.»
اما به رغم ناكاميها و ناتوانيهاي دشمنان انقلاب اسلامي، ترديدي نميتوان داشت كه طعم تلخ شكستهاي منطقهاي و ناكامي نظام سلطه در پيشبرد اهداف خود چه بسا ممكن است آنها را وادار به اقداماتي كند كه خود پيشاپيش بر شكست آن اذعان دارند، اما در ضربه به نظام اسلامي و يا سرپنجههاي مقاومت حداقل تسكيني را براي آلام و شكستهاي خود جستوجو ميكنند. مجموعه روندها و تحولات فوق هوشياري بيش از پيش مسئولان و نيروهاي وفادار به انقلاب اسلامي را الزامي مينمايد تا با هوشمندي بتوانند همپاي نيروهاي عملكننده در خط مقدم، فرصتها و نقاط قوت نظام را در اين مواجهه قوام بخشند كه ديپلماسي فعال در عرصه منطقهاي و بينالمللي، تقويت و تحكيم اقتدار دفاعي و تأمين بودجه و امكانات مجموعههاي دفاعي و نظامي و همچنين تمركز بر اقتصاد مقاومتي براي شكست راهبرد دشمن در عرصه تحريم اقتصادي، از جمله ضرورتهايي است كه بارها بر آن تأكيد شده است، اما آنچه كه اين روزها اولويت اول مسئولان مجموعه نيروها و فعالان اجرايي و فكري و ... كشور است حفظ و تقويت انسجام و وحدت داخلي است، وحدت و انسجامي كه متأثر از روندها و رقابتهاي انتخاباتي لطمه خورده و به نقطه كانوني طمعورزي دشمن تبديل شده است، به گونهاي كه ديده ميشود وزير خارجه تازهكار امريكا، ركس تيلرسون در جلسه استماع سناي امريكا رسماً اعلام ميكند كه امريكا بايد با گروههاي مخالف ايران به سوي «يك انتقال قدرت صلح آميز(؟!) در دولت ايران» گام بردارد.
وحدت و انسجامي كه مقام معظم رهبري در خطبههاي نماز عيد فطر ضمن بيان جلوههاي همگرايي ملي در انتخابات و ايام ماه مبارك رمضان، بر لزوم حفظ آن تأكيد و خاطرنشان كردند كه «لازمه حفظ اين ذخاير گرانبها، حفظ وحدت و يكپارچگي ملت، حفظ انگيزههاي انقلابي و حركت در جهت اهداف و آرمانهاي انقلاب است.» اما به رغم تأثير آن مؤلفهها در افزايش قابليتها و كارآمدي نظام اسلامي، آنچه كه اكنون كشور بيش از هر زمان ديگري نيازمند آن است، وحدت و انسجام مسئولان و مردم و تجميع ظرفيتها و قابليتهاي ملي براي مواجهه با چالشها و خنثيسازي تهديدات دشمنان است، وحدتي كه بيان «زباني» آن و پرهيز از حاشيهسازيها، ميتواند دشمنان نظام را كه اين روزها تنها اميدشان «عوامل داخلي» و سوار شدن بر امواج اختلاف مسئولان و ناكارآمديهاي اجرايي است منفعل كرده و مردم را نيز به عبور قدرتمندانه از چالشها و مشكلات اميدوار سازد؛ وحدتي كه البته پرهيز از حاشيهسازيها، اتخاذ مواضع مشترك در قبال فزونخواهيهاي دشمنان، حمايت از نيروهاي خط مقدم، زمينهچيني براي گفتوگوي ملي ميان نخبگان سياسي و فرهنگي و وفاق بر سر اصول و آرمانهاي انقلاب و امام ميتواند به آن قوام و پايداري بخشد. آنچه را كه ديروز در مواضع مسئولان سه قوه در همايش سراسري مسئولان قوه قضائيه شنيده شد، ميتوان گامي آغازين در اين عرصه دانست.