زهره عزت زاده- نوجوانی یکی از مهمترین فصولی است که هر انسانی آن را تجربه میکند، به تعبیر برخی از روانشناسان رشد این دوران، دوران چالشها و بحرانهاست؛ زیرا دختران و پسران در دوران نوجوانی خود روزهای متفاوتی را تجربه میکنند؛ روزهایی که تفاوت آن به لحاظ جسمی و روانی با دوران کودکی بسیار قابل ملاحظه است و خانوادهها را نیز با چالشهای جدیدی مواجه میکند. اگرچه در دوران کودکی تفاوتهای بنیادینی در استراتژیهای تربیتی دختران و پسران وجود ندارد اما در دوران نوجوانی این تفاوتها کاملاً ملموستر است و استراتژیهای متفاوتی را میطلبد. دختران در دوران نوجوانی خود، نیازها و تمایلات متفاوتی دارند که توجه صحیح به این نیازها میتواند دوران نوجوانی ایمنی را برای آنها رقم بزند.
در این بین نقش والدین در تربیت دختر و پسر بسیار مهم است، اگر در این مقطع تربیت صحیح دختران و ارتباط دوسویه با آنها صورت بپذیرد مادرانی سالم و در نتیجه جامعهای سالم را برای کشور به ارمغان میآورد، اما برای داشتن این مهم توجه به کارکردهای نقش پدر در تربیت دختر در این دوره بسیار مهم است؛ زیرا تجربه و مشاهدات نشان داده است که کششها و کنشهای دخترانی که ارتباط خوب و صمیمانهای با پدران خود دارند نیاز کمتری نسبت به جنس مخالف دارند؛ چون نیاز عاطفی آنها از طریق پدر تأمین میشود. بیشترین نیاز دختران در این دوره نیاز به توجه، محبت و روابط عاطفی خوب با خانواده است. این نیازها باید در خانواده پاسخ داده شود تا لازم نباشد آنها در جامعه به دنبال رفع نیازهای خود از هر راهی باشند و درگیر روابطی پیچیده و آسیبزا شوند.
نکته تربیتی و روانشناسانه مهم دیگر این است که دوران نوجوانی دوران استقلال است و دختران در این دوران تمایل دارند خودشان باشند و خودشان را مطرح کنند. اگر خانواده با این قضیه منطقی برخورد کند، در موضوعات مختلف با دختر مشورت کند و نظر او را مورد توجه قرار دهد، حتی اگر برخلاف نظرشان باشد، مشکلات نوجوان تا حد زیادی کاهش پیدا میکند. اما بسیاری از نوجوانان به دلیل برخی از رفتارهای این دوران، در خانواده مورد تحقیر و سرزنش قرار میگیرند، این تحقیر سبب خروج نوجوان دختر از قاعدههای مورد پسند خانواده در اثر لجاجت میشود.
از گذشته تا به امروز وجود تفاوت بین نسلها موضوعی بوده که به نظر لاینحل میرسد اما در حال حاضر تفاوت بین نسل نوجوان با خانوادهها در پارهای از موارد تبدیل به یک شکاف عمیق میشود، این تفاوتها بیشتر در حوزههای اخلاقی است. بیپروایی دختران نوجوان بسیار بیشتر از نسل گذشته شده و بسیاری از مسایل برای این نسل عادی شده است. چون آگاهیهای نوجوانان از مجاری غیر از خانواده مانند فضای مجازی تأمین میشود و چون این تأمین آگاهی بدون پالایش اخلاقی است مشکلات عدیدهتر میشود، با یک نگاه کلی میتوان به این حقیقت رسید که طبیعی است که چون دریافت اطلاعات یک دختر با بیست سال پیش متفاوت است، مشکلات او نیز متفاوت و پیچیده شده است. درواقع، در گذشته تربیت از یک مجرا صورت میگرفت اما اکنون مجاری مختلفی برای تربیت وجود دارد و دختر نوجوان دچار مشکلات بیشتری میشود. این مجاری که اعم از حقیقی و مجازی هستند سبب میشود تا بسیاری از ارزشها در نظر نوجوان امروز ضدارزش تلقی گردد و ضدارزشها، ارزش تلقی بشود اکنون نوجوانان دختر در بسیاری از موارد بیپروایی را به سادگی در روابط خود تجربه میکنند، دوستی با جنس مخالف و تعدد این روابط بدون لحظهای احساس خطر نسبت به حال و آینده بسیاری از بزهههای اجتماعی را ایجاد میکند، بزهههایی که پیش از رویدادنشان میتوان از آنها جلوگیری کرد. البته درکنار این موضوع که به سادگی و با اتکا به نقش خانواده میتوان آن را حل نمود باید نسل نوجوان دختر امروز را نسلی هوشیار و با اعتماد به نفس دانست نسلی که اگر نهادهای گوناگون بتوانند آن را به درستی هدایت کنند میتواند در آینده زنانی توانمند را در جامعه شاهد باشیم.