به گزارش نمابه نقل از افکار، علي مطهري نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي در گفت و گو با روزنامه نسل فردا از نشريات محلي استان اصفهان به بيان ديدگاه ها و نظرات خود پرداخت كه در ادامه متن اين گفت و گو آمده است:
مهمترین نقاط ضعف و قوت دولتهای ایشان را چه میدانید؟
بهتر است از محسنات شروع کنیم. نوع ایستادگی این دولت در مقابل غرب قابل تحسین است و اعتماد به نفس او در مسئله انرژی هستهای و همین طور پیشرفت علمی که در این دوره اتفاق افتاد. البته همه اینها با تشویق و ترغیب و حمایتهای رهبری بوده. رسیدگی به نقاط دور افتاده و ارتباط نزدیک بین مقامات دولتی و توده مردم که در دولتهای قبل به این شدت نبود نیز قابل تحسین است. به نظرم صلابت انقلاب که در دوره اصلاحات تا حدودی آسیب دیده بود و گاهی کرنش در مقابل قدرتهای بزرگ صورت میگرفت و از دموکراسی غربی تمجید میشد، ترمیم شد.
اما نقاط ضعفی هم در این دولت بوده است. یکی اینکه این دولت نتوانسته ارتباط خوبی با نخبگان جامعه برقرار کند. واقعا شایستهسالاری بر این دولت حاکم نبود و انضباط مالی در این دولت کمتر بود. بحث مکتب ایران در این دولت مطرح شد که فکر خطرناکی است و به طور کلی نوع نگاه به امور فرهنگی از جمله مسئله امر به معروف و نهی از منکر از نقاط ضعف این دولت است.
اینکه رئیس جمهور گفتند «امسال سال پایان دولت نیست» از نظر شما چه مفهومی داشت؟
به طور طبیعی هر دولتی دوست دارد که مسیر خودش ادامه یابد، طرحهایی که داشته به اتمام برسد و کسی روی کار بیاید که همجهت با خودش باشد و اختیار دولت از دستش خارج نشود. شاید شیرینی حکمرانی هم عامل دوم است و دلکندن از این منصبها کار آسانی نیست. عامل سوم هم میتواند این باشد که معمولا دولت جدید خرابکاریها و تخلفات دولت قبلی را برملا میکند و اینها نمیخواهند چنین اتفاقی بیفتد. به هرحال از این جمله ایشان اینگونه فهمیده میشد که دولت برای ادامه یافتن مسیر خودش و تصاحب کرسی ریاست جمهوری برنامه دارد.
خبرها مبنی بر این است که حامیان آقای احمدی نژاد قصد دارند از تاکتیکی که در سال ۸۴ استفاده کردند در انتخابات آتی ریاست جمهوری هم استفاده کنند. یعنی با سه یا ۵ نامزد در انتخابات شرکت کنند تا با شکستن آراء در مرحله اول، در مرحله دوم ائتلاف کرده و به پیروزی برسند. از سوی دیگر ما شاهد هستیم دیگر اصولگرایان همچون موتلفه، جبهه پایداری هم قصد ورود مستقل به انتخابات را دارند. به نظر شما آیا این تعدد نامزدها می تواند همچون سال ۸۴ موجب پیروزی حامیان آقای احمدی نژاد شود؟
من کاری به برنامه ریزی گروههای مختلف ندارم. نظر كلي من این است که در انتخابات ریاست جمهوری آینده باید یک فرد فراجناحی منصب ریاست جمهوری را در اختيار گیرد. یعنی اگر می خواهیم کشور از این وضعیت رها شود باید یک فرد فراجناحی که نه تعصب اصولگرایی و نه تعصب اصلاح طلبی دارد کاندیدا شود و احزاب، نخبگان و توده مردم از او حمایت کنند تا پیروز رقابت شود و به این بازی اصولگرا – اصلاح طلب پایان داده شود.
وگرنه اگر بخواهیم همین راه را ادامه دهیم من فکر می کنم کشور دچار نقصان خواهد شد.من نمی خواهم اسم بیاورم چون مشکل ایجاد می شود؛ ولی بالاخره ما دو، سه نفر داریم که فراجناحی و افراد مستقلی هستند که می توانند بین گروههای سیاسی توازن ایجاد کنند. ما باید به دنبال یک فرد فراجناحی باشیم وگرنه اینکه بگوییم حتما اصولگرا یا اصلاح طلب باشد و اگر اصولگرا است به دنبال حذف اصلاح طلبان باشیم؛ این روش ها غلط است و در واقع ادامه راه غلط گذشته است.
تعدد نامزدها در جریان اصولگرا میتواند به نفع کدام گروه تمام شود؟
همیشه در تعدد نامزدها این خطر وجود دارد که در نهايت یک فرد ناشناخته مديريت صحنه را به دست بگیرد و آرا را به نفع خود تغییر دهد و این درست نیست. یعنی ما نباید پا در صحنهاي تاریک و مبهم بگذاریم. به نظر من نخبگان قوم باید بنشینند و از میان کاندیداها یکی، دو نفر را به عنوان کاندیداهای اصلح معرفی کنند و آنها هم متعهد شوند که اگر پیروز شدند از همه نیروهای کارآمد و سایر کاندیداها بدون تعصب گروهی و جناحی استفاده کنند.لذا به اعتقاد من ساز و کار مطرح چه در میان اصولگرایان و چه در میان اصلاح طلبان باید به این سمت و سو باشد که یک شورای حل و عقدی ایجاد شود که در آن تصمیم گیری شود و بقيه نيز تابع باشند.
به نظر شما تأیید صلاحیت نامزدهای اصلاحطلب به چه صورت خواهد بود؟
این بستگی به عملکرد شورای نگهبان دارد. اما دلیلی وجود ندارد که نامزدهایی از اصلاحطلبان که جرمی مرتکب نشدهاند، صرفاً به خاطر عقیده، از شرکت در انتخابات محروم شوند. البته شورای نگهبان اصلاحطلبانی را که بخواهند تغییری در ساختار نظام بدهند تأیید صلاحیت نمیکند.
اگر بخواهید انتخابات ریاست جمهوری ۹۱ را آسیب شناسی کنید،به چه نکاتی اشاره می کنید ؟
یکی از آسیبهای انتخاباتهای گذشته ریاست جمهوری که ممکن است در انتخابات آینده هم بروز کند این بوده که معمولا جنبه سلبی داشتهاند یعنی هدف این بوده که مانع از رأی آوردن فرد خاصی بشوند و به این مطلب که کسی که رأی میآورد معیارهای لازم را دارد یا نه، توجه لازم نشده است.
آسیب بعدی، معرفی ناقص کاندیداهاست. مثلا اگر آقای احمدینژاد افکارش را آن طور که امروز برای ما روشن است در انتخابات ۸۴ و ۸۸ اعلام میکرد که مثلا چنین نگاهی به امور فرهنگی و امر به معروف و نهی از منکر دارد و معتقد به مکتب ایران است؛ قطعا چنین رأیی نمیآورد. آسیب مهم تر این است که یک کاندیدای ریاست جمهوری وابستگی فکری و قلبی به یک فرد داشته باشد و مرشدی در پس پرده باشد، نمیتواند از فرامین او تمرد کند و رابطه مرید و مرادی بین آنهاست.
از این رو لازم است از یک طرف افکار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نامزدها کاملا آشکار باشد .آخرین نکته درباره آسیبهای انتخابات ریاست جمهوری این است که به جای اینکه دائم بگوییم چه کسانی میآیند، بگوییم که مردم مایلند چه کسانی بیایند و بیشتر به نقش مردم اهمیت دهیم. کاندیداتوری ریاست جمهوری دو شرط دارد، یکی این که شخص واقعا خودش را اصلح بداند و معتقد باشد که بهتر از خودش سراغ ندارد و دوم این که احساس کند که اکثر مردم مایلند که او بیاید، نه اینکه هرکسی بگوید من احساس تکلیف کردم و آمدم.