دردسر هدیه 500 میلیون تومانی به پرستار

زن جوان تصور نمی‌كرد بخشش 500 میلیون تومانی پیرمرد به او، برایش دردسر ساز شود.

به گزارش نما به نقل از جام‌جم، هفته گذشته مردی با حضور در شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی تهران از پرستار خانه پدری‌اش شکایت کرد.

شاکی به قاضی محسن مدیرروستا گفت: من سال‌هاست در انگلستان زندگی می‌کنم و شرایطم به‌گونه‌ای است که بدرستی نمی‌توانستم برای دیدن پدر و مادر سالخورده‌ام به تهران سفر کنم. اما تلفنی جویای احوالشان بودم. در چند سال اخیر چون مادر 85 ساله و پدر 93 ساله‌ام بیمار بودند، زوج جوانی به‌عنوان پرستار در خانه از آنها نگهداری می‌کردند.

وی افزود: 28 خرداد سال گذشته مادرم فوت کرد و من زمانی که برای مراسم به ایران آمدم و چند روزی ماندم، متوجه شدم 500 میلیون تومانی که در حساب مشترک بانکی والدینم بود، به حساب این پرستار و شوهرش واریز شده است.

شاکی ادامه داد: گمان می‌کنم پرستار و شوهرش با همدستی یکدیگر پدر مرا فریب داده و این پول را سرقت کرده‌اند. از خانم پرستار و شوهرش شکایت دارم.

گمان می‌کنم آنها با تغییر «دز» داروهای مادر بیمارم باعث مرگ او شده‌اند. آنها مادرم را کشته‌اند تا پول‌هایش را به دست بیاورند.

همزمان با تشکیل پرونده قضایی، تحقیقات پلیسی برای رازگشایی از این ماجرا آغاز شد تا این‌که معلوم شد شاکی پیش از این نیز در در شعبه هفتم بازپرسی دادسرای ناحیه 6 تهران از همین پرستار زن شکایت کرده اما در آنجا چون مدارک کافی نبوده این زن و شوهر در آنجا تبرئه و پرونده شان مختومه شده است.

در این مرحله پزشکی قانونی نظر داد زن سالخورده به‌دلیل ناراحتی قلبی فوت کرده و قتلی در کار نبوده است. این در حالی بود که نقل و انتقال 500 میلیون تومان از حساب مشترک زن فوت شده و شوهرش به حساب خانم پرستار کمی مشکوک به نظر می‌رسید.

بازپرس جنایی به استعلام از دو بانک که زن فوت شده و شوهرش حساب‌های بانکی مشترک در آنجا داشتند، پرداخت که معلوم شد پرستار از یکی از حساب‌های مشترک، طی چند مرحله 500 میلیون تومان به حسابش واریز کرده است.

در این مرحله ابتدا مرد سالخورده و شوهر خانم پرستار برای تحقیقات به دادسرا منتقل شدند. مرد سالخورده به قاضی پرونده گفت: پسرم در انگلستان بود و به ما زیاد سر نمی‌زد. او توجه زیادی به ما نمی‌کرد و این اواخر که من و همسرم بیمار شده بودیم نیز سرکشی نمی‌کرد.

در این چند سال اخیر ما یک زوج جوان را استخدام کردیم تا علاوه بر کارهای روزمره به کارهای بانکی‌مان نیز رسیدگی کنند.

خانم پرستار که به خانه‌مان در رفت و آمد بود مورد احترام و اطمینانم بود. همین باعث شد به او وکالت کاری برای نقل و انتقالات بانکی‌ام بدهم. چون همسرم فوت شد و نمی‌خواستم این پول در اختیار پسرم قرار بگیرد، از پرستار زن خواستم پول را به حساب خودش واریز کند.

در ادامه شوهر خانم پرستار هم مدعی بود گفته‌های پیرمرد صحت دارد و همسرش موجودی حساب آنها را سرقت نکرده است.

دیروز اکرم پرستار 34 ساله با حضور در شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی تهران مورد تحقیقات قرار گرفت و به قاضی پرونده گفت: من پرستار هستم. چند سال است که من و شوهرم برای انجام کارهای خانه و درمانی زن فوت شده و شوهرش به خانه آنها در رفت و آمد بودیم.

او حتی خودش وکالت داد که من رسیدگی به امور مربوط به حساب‌های بانکی مشترک آنها را به عهده بگیرم و این وکالت تا زمانی اعتبار داشت که آنها زنده باشند و بعد از آن وکالت‌نامه باطل می‌شد.

وی افزود: ابتدا پیرمرد بیمار شد و به همین‌خاطر از من خواست پول حساب‌های مشترک را به حساب همسرش واریز کنم اما بعد از مدتی حال همسرش رو به وخامت رفت و من چند روز قبل از مرگ پیرزن به بانک رفتم.

ابتدا مدیر بانک اجازه نمی‌داد پول موجود در حساب را به حساب پیرمرد و بعد به حساب خودم واریز کنم. مدیر بانک برای اطمینان بیشتر کارمندش را به خانه پیرمرد فرستاد که او بعد از اطمینان برگه‌ها را امضا کرد و اجازه داد پول‌ها را از حساب‌های مشترک آن دو به حسابم واریز کنم. 120میلیون تومان فقط در حساب بانک ماند تا برای هزینه کفن و دفن و برگزاری مراسم ختم این زوج سالخورده مورد استفاده قرار گیرد.

او حتی می‌خواست سند خانه‌اش در خیابان ویلا را هم به نام من ثبت کند که قبول نکردم. پیرمرد خودش 500 میلیون تومان را در حالی که در سلامت عقلی به سر می‌برد، به من بخشید.

در حال حاضر تحقیقات دراین‌باره در دادسرا ادامه دارد.

۱۳۹۶/۵/۱۸

اخبار مرتبط