پخش اخبار مورد نظر غرب در صدا و سیما!

متاسفانه پخش برخی اخبار مورد نظر رسانه ‏های غرب و استفاده از دسترنج دیگران و ضعف واحد مركزی خبر این سازمان در بازتاب اخبار همه جانبه و جامع، یكی از انتقادات جدی به این سازمان است. بدین معنا كه واحد مركزی خبر ـ علیرغم داشتن نمایندگی‏های متعدد در كشورهای مهم جهان ـ كمتر زحمتی برای تولید خبر به خرج می‏دهد و بخشی از اخبار و حوادث را منعكس نمی‏كند.


به گزارش نما به نقل از فارس، در ادامه سلسله مقالات تحلیلی انتقادی عملکرد دستگاههای فرهنگی[1]، به نقد و تحلیل سازمان صدا و سیما می‏پردازیم؛ صدا و سیمایی که در مقایسه با دیگر نهادهای فرهنگی، بسیار عظیم و طویل (با تعداد کارمندان فراوان) و موثر بر حیات فرهنگی و اجتماعی جامعه و حتی مسائل بین‏المللی منطقه‏ای است.
*نقدهای وارد به صدا و سیما؛ از نقدهایی سیاسی تا نقدهایی سطحی

قبل از بررسی انتقادی عملکرد صدا و سیما، لازم است مسائلی را به عنوان مقدمه بیان کنیم که این مقدمات، کمک زیادی برای تحلیل و نقد عملکرد صدا و سیما دارد و منظر و مبنای ما را در این نوشتار انتقادی مشخص می‏کند. ممکن است گروه‌ها و شخصیت‏ها و جریانات مختلف سیاسی، فکری، فرهنگی یا هنری انتقاداتی از این سازمان داشته باشند که حق انتقاد و اعتراض هم دارند، ولی ما باید بدانیم آنها از چه مبنایی عملکرد صدا و سیما را نقد می‏کنند و این کمک می‏کند تا مسئولان این سازمان، باید تا چه اندازه‏ای به این انتقادات، توجه داشته باشند و اولویت و اهمیت بدهند. متأسفانه بعضی از نقدها، نقدهای صرفاً سیاسی و جناحی است. برخی کاملاً سطحی و روبنایی است که در این زمینه، می‏توان نقدهای روبنایی بسیاری مطرح کرد، از جمله این که حجاب مجریان یا بازیگران صدا و سیما خوب نیست، چرا فلان مجری تپق زد؟ چرا وسط فلان برنامه زنده، اخلالی پیش آمد و دهها مورد دیگر.

*کتاب جدی انتقادی درباره صدا و سیما نوشته نشده است

ولی مواردی ممکن است که از بررسی عملکرد صدا و سیما به این نتیجه برسیم که به فرض، صدا و سیما درصدد ترویج بی‏حجابی یا خشونت یا اشرافیت یا تجرد و خانواده‏گریزی است و این ضدارزشها و ناهنجاریها را تبلیغ می‏کند. ما این دسته را نقدهای زیربنایی و مبنایی قلمداد می‏کنیم. اگرچه با دقت و تأمل در انتقادهای دسته اول، کدهایی برای تشخیص و شناسایی ضعفها و نقصها می‏دهد، اما در اینجا، ما به برخی از مهمترین انتقادهای بنیادی و زیربنایی بر عملکرد صدا و سیما می‏پردازیم. متأسفانه درباره عملکرد صدا وسیمای جمهوری اسلامی، کتاب تحقیقی و انتقادی جدی نوشته نشده است و غیر از چند مقاله و گفتگوی معدود و بیانیه‏های دانشجویی مطالبی در این زمینه وجود ندارد.

*رسانه ملی ایده‏آل چه ویژگی هایی دارد

مقدمه دوم این که نگاه آرمانی ما به صدا و سیما چگونه است؟ رسانه ملی ایده‏آل در نظر ما چگونه باید باشد؟ صدا و سیمای جمهوری اسلامی با صدا و سیمای دیگر کشورهای اسلامی مانند عربستان، مصر یا تاجیکستان و غیر اسلامی مانند آمریکا، انگلیس یا هند چه تفاوت‏‏هایی باید داشته باشد؟ ما تا آرمان‎های خودمان را از صدا و سیما بیان نکنیم نمی‏توانیم عملکرد صدا و سیمای را به درستی نقد و بررسی کنیم یا اینکه انتقادات ما با مخالفت‏های دیگران مواجه می‏شود. امام خمینی(ره) در جمله‏ای کوتاه و ارزشمند، رسالت صدا و سیما را بدین صورت بیان کرده است که «صدا و سیما باید دانشگاهی عمومی برای هدایت و تربیت مردم باشد؛ یعنی دانشگاهی که در سطح کشور گسترده است و باید به اندازه ای که می‏شود، از آن استفاده کرد...».

مقام معظم رهبری نیز در توضیح دانشگاه بودن صدا و سیما بیان کرده‏اند: «صدا و سیما، مدرسه‏ای عمومی برای همه قشرها در سراسر کشور است. برداشت ما از صدا و سیما این است که آن را دانشگاهی برای تدریس اصول اسلامی ـ انقلابی بدانیم. امام که فرمودند دانشگاه، در دانشگاه چیزی تدریس می‏شود؛ در این دانشگاه چه چیزی می‏خواهد تدریس شود؟ آنچه در این دانشگاه تدریس می‏شود، عبارت از پیام‏ها، پایه‏ها، مفاهیم و درس‏های اسلام ناب و اسلام انقلابی و اسلام واقعی است. این، آن چیزی است که در صدا و سیما ایده‏آل است».

همین جملات، رسالت اصلی صدا و سیما را مشخص می‏کند و آرمان ما را نشان می‏دهد. مدرسه، محل تعلیم و تربیت است لذا صدا و سیما هم ابزار تعلیم و تربیت و تعالی جامعه است. پس انتقادهایی که بر عملکرد صدا و سیما می‏کنیم از این مبناست و با مبانی نقد رسانه‏های دیگر فرق دارد.

*برنامه‏های صدا و سیما تا چقدر دغدغه‏های رهبری را پیگیری می‏کنند؟

از طرفی دیگر، سازمان صدا و سیما از نهادهای زیر نظر مقام معظم رهبری محسوب می‏شود و رئیس آن با حکم مستقیم رهبری تعیین می‏شود. لذا به همین خاطر و تأثیرات فراوانی که بر فرهنگ، اجتماع و حتی سیاست جامعه ما دارد، انتظارات از آن خیلی زیاد است. لذا عملکرد این سازمان، برای بسیاری از دلسوزان که پتانسیل و ظرفیت‏های آن را برای ترویج و تعمیق فرهنگ و اندیشه و گفتمان انقلاب اسلامی می‏دانند، بسیار مورد انتقاد است. همواره این سئوال برای بسیاری از منتقدین مطرح است که صدا و سیما تا چه حد و در کدام زمینه‏ها توانسته است دانشگاهی برای هدایت و تربیت عمومی باشد؟ یا این که چرا شبکه‏های تلویزیونی ما به اندازه «الجزیره» قطر و حتی «المنار» حزب‏الله تأثیرگذار نیستند؟ برنامه‏های صدا و سیما تا چقدر دغدغه‏های رهبری را پیگیری می‏کنند؟

*فاصله عمیق صدا و سیمای فعلی با آرمان مطلوب

در این شکی نیست که صدا و سیما، یک دانشگاهی عمومی برای تربیت و هدایت مردم جامعه و جهانیان است و انقلاب اسلامی کشور ما آرمان‏هایی چون مبارزه با ظلم و ستم و تحجر، استقلال و عدم وابستگی به شرق و غرب، خدمت به مستضعفان و مبارزه با ستمگران و مرفهان بی‏درد دارد که هنر متعهد هم ابزار مناسبی برای تحقق این آرمان‎هاست. با اندک دقت و تأملی در برنامه‏های صدا و سیما، می‏توان دریافت که صدا و سیما، شانه به شانه مسائل انقلاب و تبیین آموزه‏های انقلابی اسلام پیش نمی‏رود و فاصله عمیقی با آنها دارد.

از سویی دیگر، عملکرد صدا و سیما در این دوره اخیر نشان می‎دهد که این برنامه‏های سازمان، بیش از این که برای مردم و درصدد تحقق آرمانهای اسلامی امام(ره) باشد، برای مسئولین و قشر خاصی و محدودی از جامعه است. این مسأله با گرفتن یک آمار برنامه‏های آن می‏توانست که جایگاه اقشار و طبقات مختلف جامعه از برنامه‏های این سازمان چقدر است؟ و سازمان چقدر به بیان مسائل و مشکلات روز جامعه و دغدغه‏های اصلی مردم توجه می‏کند و در رفع یا کم کردن مشکلات آن تلاش می‏کند؟

*انتقاداتی بر رویکردهای صدا و سیما

انتقاداتی که بر صدا و سیما وارد است با توجه به رویکردهایی است که در برنامه‏های صدا و سیما دیده شده است. چون صدا و سیما را ابزار تعلیم و تربیت و تعالی جامعه می‏دانیم نه یک رسانه‎ای صرفاً برای سرگرمی عمومی. این انتقادات همه آن انتقادات وارده بر عملکرد این سازمان نیست و نگارنده این نوشتار، به صورت گذرا، به برخی از مهمترین انتقادات وارده بر عملکرد این رسانه می‏پردازد.

1. غفلت از مفهوم عدالت

متأسفانه عدالت به مفهوم جامعه، کامل و اسلامی خودش در صدا و سیما مورد اهتمام نیست و به همین خاطر و به دلایلی چون حساسیت، سیاه‏نمایی و یأس مردم! توجه، اهتمام و اراده‏ای به برخورد با مفاسد اقتصادی دیده نمی‏شود و اصلاً برنامه‏ و سیاستی برای تحقق این اصل مغفول انقلاب ندارد.

2. انفعال فکری و عملی متولیان فرهنگی در برابر جریان روشنفکری و غرب

انفعال و بی‏مایگی در برابر دو جریان روشنفکری وارداتی و غرب یا به عبارتی دیگر، احساس درماندگی در برابر جریان روشنفکری و غرب و مرعوب مشهورات و رسانه‏های آنها بودن، از جمله بزرگترین مشکل متولیان و مجریان صدا و سیما است. وحید جلیلی، سردبیر ماهنامه راه و یکی از منتقدان مدیریت فرهنگی، معتقد است: «کسانی که مرعوب مشهورات هستند، اصلاً نباید هدایت رسانه‏ها را به دست بگیرند، آن هم رسانه جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی که قرار است اساس آن شکستن رعب و خروج از انفعال و تحقق «نه شرقی، نه غربی» باشد. نه شرقی، نه غربی، یعنی انفعال نه! یعنی مرعوب نباید شد. دچار مشهورات نباید شد». ریشه این انفعال از عدم خودباوری، مبهوت تکنولوژی غرب بودن، بی‏اعتقادی به جنگ حق و باطل، جنگ اسلام ناب و اسلام آمریکایی، جنگ فقر و غنا، تقلیل دادن دینداری و انقلابی‌گری به مقولاتی صرفاً فردی یا مناسبتی و... برمی‏گردد. و به همبن دلیل، منتقدین معتقدند این انفعال عملی و نظری، «صدا و سیما را خود به خود تبدیل به رسانه‌ای با گرایش سرمایه‌داری غرب‌زده و تریبون محافظه‏کاران منفعل کرده است. تقلید از شبکه‌های بیگانه، فانتزی‌تر شدن ادبیات رسانه‌ای و حجم عظیم سریالها و تبلیغات سرگرم کننده به نفع مصرف‌گرایی و تفاخر و تکاثر نتیجه چنین فضایی است».

3. ناموفق در نمایش فرصت‏ها و قابلیت‏های کشور

یکی از کارکردهای رسانه برای هر کشوری، نمایش فرصت‏‌ها و قابلیت‏های کشور است. به بیان یکی از منتقدان، «رسانه باید دو کار بکند: یکی اینکه داشته‏های ملت را عرضه کند و دیگر اینکه، نداشته‌های جامعه را مطالبه کند، نه اینکه رسانه صرفاً نداشته‌ها را به رخ بکشد. اعتراضی که ما الآن به‌خصوص به عنوان رسانه ملی داریم این است که چرا داشته‌های ملت را رو نمی‌کند؟ این ملت این همه داشته‏های فرهنگی، علمی، اجتماعی، ادبی، هنری و... دارد. شما به هر حوزه‌ای ورود کنید، این ملت قابلیت دارد و نه تنها در منطقه، که در جهان می‌تواند در بسیاری از این حوزه‌ها حرف بزند».[3]

4. ترویج اشرافیت/ اشرافی‏گری و تحقیر مستضعفان

نگارنده معتقد است برنامه‏های صدا و سیما در عمل، به اشرافیت‏گرایی و تحقیر ارزشهایی چون زهد، قناعت و تلاش و... دامن زده است. غالب برنامه‏ها، با نشان دادن خانواده‏هایی مرفه و تجملاتی، جامعه را چنان نشان می‏دهد که گویی اصلاً چیزی به نام خانواده معمولی و متوسط یا ضعیف وجود ندارد، خانه‏هایی با مبل، حیات وسیع، اتاق شخصی فرزندان، ماشین،‏ و... غالب فیلم‏ها و سریال‏های تلویزیونی با پرداختن به مسائلی که برخی از آنها اصلاً ارزش و اهمیت طرح عمومی در فضای کشور ندارد، جامعه را از مسائل اصلی و مورد نیاز غافل کرده است و به موضوعاتی پرداخته و ضریب داده است، که ارزشی نداشته است. البته خوشبختانه وضعیت نسبت به سالهای قبل تغییر کرده و اندکی بهتر شده است ولی با وضعیت مطلوب بسیار فاصله دارد.

*تجمل گرایی را تخریب کنید

یکی انتقادات رهبر معظم انقلاب از صدا و سیما همین بی توجهی به عدالت‌خواهی و تشویق تجمل‌گرایی است. ایشان خطاب به مسئولان این سازمان گفتند: «تجمل‌گرایی را تخریب کنید.» یکی از منتقدین معتقدند: رهبر معظم انقلاب نگفتند تجمل‌گرایی نکنید، گفتند تخریب کنید؛ یعنی صدا و سیما باید تجمل‌گرایی را تخریب کند. چه کسی می‌تواند تجمل‌گرایی را تخریب کند؟ کسی که تجمل‌گرایی را ترویج نکند و آن را مستحق تخریب بداند، ولی این صدا و سیمایی که ما می‏بینیم، نه تنها تخریب نمی‌کند، نه تنها موضعش در برابر تجمل‌گرایی، بی‌طرف هم نیست، بلکه انواع و اقسام تجمل‌گرایی را ترویج می‌کند.[4]

5. تحقیر روستاییان، ترویج شهرنشینی و به ویژه تهران‏محوری

متأسفانه، در بیشتر برنامه‏های صدا و سیما، نگاه و رویکرد این برنامه‏ها، نگاه تحقیر مستضعفان و حذف روستائیان است. روستاییانی که بیش از 30 درصد جمعیت کشور را تشکیل می‏دهند، چقدر از برنامه‏های فعلی صدا و سیما سهم دارند؟ لذا نگاه غالب ـ علیرغم خواست قلبی مسئولان این نهاد ـ نگاه حذف مستضعفین، تحقیر روستا و روستاییان و بی‏اعتنایی به ظرفیت‏های عظیم رسانه‏ای آنها است. این امر بیشتر از بی‏توجهی‏ها و غفلت و از سویی گرایش به مشهورات و غربزدگی در نزد مسئولان و برنامه‏سازان نشأت می‏گیرد. بارها مشاهده شده است که اگر برنامه‏های تلویزیون، به روستا و روستایی هم بپردازند، غالباً همراه با تحقیر، توهین و صرفاً سرگرمی برای شهریها هستند. حداقل اینکه اگر رسانه ملی برای طبقات مصرف‌گرای شهرهای بزرگ، علاقه‌ای به حفظ این فرهنگ و هویت ندارد، دلیل نمی‌شود تبلیغات مخرب خود را در سراسر کشور انجام دهد. لذا جا دارد که اساتید مردم‏شناسی و جامعه‏شناسی و حتی روان‏شناسی در این زمینه، تحقیقاتی انجام دهند که رسانه‏ها به ویژه تلویزیون، چه تصاویری از روستا و روستایی نشان می‏دهد و چه تبعات منفی بر فرهنگ و هویت روستایی وارد کرده است.

6. خانواده‏گریزی و اصالت تجرد

متأسفانه صدا و سیما ـ بدون این که بخواهد یا سیاستش باشد ـ با برنامه‏هایش و نشان دادن مشکلات زندگی متأهلی و الگو ساختن از زنان و دخترانی که تنهایی و بدون نیاز به شوهر و خانواده به موفقیت می‏رسند، به مسأله خانواده‏گریزی و تجردگرایی دامن زده است. برنامه‏ های سینمایی نیز با حضور سوپراستارها و بازیگران مجرد و نمایش مکرر موفقیت‏ها و تلاش‏های فردی و همچنین سیل فراوان در هنجارشکنی‏های جامعه، این مسأله را به شدت در جامعه ترویج کرده است و قطعاً باید یکی از عوامل افزایش طلاق و بالا رفتن سن ازدواج در جامعه را باید برنامه‏های صدا و سیما و فیلم‏های سینما و سریال‌ها دانست که خواسته یا ناخواسته، کانون خانواده را متزلزل کرده است.

7. اصالت سرگرمی یا سرگرمی‏محوری

متأسفانه در سالهای اخیر توجه به انواع سرگرمی‏ها و بازی‏های بی‏هدف و کم ارزش در برنامه‏های صدا و سیما بسیار رایج شده است و بزرگترین هدف آنها سرگرم کردن مخاطبان و پر کردن ساعات پخش ـ حتی به هر قیمتی ـ شده است. متأسفانه علیرغم پرهیز از این مسأله در دهه اول و به ویژه سالهای اولیه انقلاب اسلامی و تأکید فراوان بر پخش برنامه‏های محتوا محور، این بار گرفتار افراط شدیم و برنامه‏ها به شدت سرگرمی محور هستند.

8. تبلیغ‏زدگی

متأسفانه صدا و سیمای کشورمان نتوانسته است به یک صدا و سیمای الگو در زمینه پخش آگهی‏های تبلیغاتی دست یابد. لذا مسئولان این سازمان، هنوز نتوانسته است رابطه میان رسالت خود مبنی بر دانشگاه عمومی و عدم ترویج مصرف‏گرایی با پخش آگهی‏های مختلف تبلیغاتی ـ که به علت عدم دقت و فقدان سیاست معین، غالباٌ به ترویج مصرف‏گرایی و اشرافی‏گری می‏شود ـ حل نماید. یکی از منتقدان می‏گوید: «هیچ توجیهی وجود ندارد که رسانه ملی با داشتن بودجه‌های مصوب، به بهانه گرفتن هزینه تبلیغات به دامن مصرف‏زدگی و غرب‏زدگی و ایجاد بازار مصرف برای کالاهای خارجی ـ آن هم در شرایطی که بعضی از کشور‌های تولیدکننده در سال جاری در تحریم اقتصادی کشور شریک شده‏اند ـ بغلتد».

*صدا و سیما در هیچ یک از مشکلات اجتماعی بی تقصیر نیست

جای تعجب این است که تبلیغات‏های محصولات غربی و مصرف‏گرایانه، از صدا و سیما به دیگر اماکن شهری و عمومی مانند شهرداری‏ها، متروها، خیابان‏ها و حتی اتوبوس‏ها و... نیز کشیده شده است که خواه ناخواه، به ترویج فرهنگ مصرف‏گرایی یا غرب‏گرایی مردم دامن می‏زند. متأسفانه صدا و سیما، علیرغم بودجه مصوب قابل توجه، بدون توجه به ترویج محصولات وطنی، آگهی‏های تبلیغاتی مختلف و فراوانی از محصولات وارداتی را پخش می‏کند و به تبعات پخش اینها در زندگی و فرهنگ و روحیات مردم و به ویژه شرکت‏های تولیدی داخلی توجه نمی‏کند. با پخش فیلم‏ها و سریال‏ها و تبلیغات غربی و وارداتی و ترویج روحیه مصرف‏گرایی و پخش زندگی‏های غیرواقعی و تخیلاتی، باعث شده است که نسلی پرورش یابند که چندان به فرهنگ و رسوم دینی و ملی خود پایبند نیستند، با اندک مشکلاتی به دنبال راه فرار هستند، مفهومی به نام تلاش و قناعت نمی‏شناسند، طلاق و دیگر ناهنجاری‏های اجتماعی امری عادی شده است و از قباحت و ناهنجاری ها در جامعه افتاده است، فساد و فحشای پنهانی و آشکار را در جامعه افزایش پیدا کرده است و در همه اینها، صدا و سیما قطعاً موثر و نقش‏آفرین بوده است.

9. پخش اخبار مورد نظر غرب و عدم زحمت برای تولید خبر

متاسفانه پخش برخی اخبار مورد نظر رسانه ‏های غرب و استفاده از دسترنج دیگران و ضعف واحد مرکزی خبر این سازمان در بازتاب اخبار همه جانبه و جامع، یکی از انتقادات جدی به این سازمان است. بدین معنا که واحد مرکزی خبر ـ علیرغم داشتن نمایندگی‏های متعدد در کشورهای مهم جهان ـ کمتر زحمتی برای تولید خبر به خرج می‏دهد و بخشی از اخبار و حوادث را منعکس نمی‏کند. اخباری که برای کشور ما یا جهان اسلام و حتی جبهه جهانی مقاومت در مقابل نظام سلطه، بسیار پر اهمیت است. متأسفانه علیرغم بسترهای فراهم شده در سراسر کشور و داشتن نمایندگی‏های رسمی، این بخش از سازمان، از کادر خبرگیری فعالی برخوردار نیست. بخشی از خبرنگاران ما در خارج از کشور، به صورت کارمند در ساختمان‏های اداری مستقر می‏شوند و این گونه نیست که فعال باشند و در صحنه حوادث حاضر باشند مگر تعداد کمی که وجدان کاری دارند یا این که خودشان اهل ابتکار و خلاقیت هستند. به تعبیر یکی از منتقدین، ما در بخش تهیه اخبار خارجی، انتظار نداریم که تلویزیون ایران مانند CNN یا BBC پخش ماهواره‏ای مستقیم داشته باشند، ولی این انتظار را می‏توان داشت که 100 خبرنگار ـ فیلمبردار تلویزیون در 100 شهر و منطقه مهم جهان، به نحو فعال تولید خبر و گزارش کنند.

*شبکه‌های ماهواره‌ای تلویزیون ما را تنبل کرده



لذا متأسفانه شبکه‏های ماهواره‏ای متعدد، تلویزیون ما را بسیار تنبل کرده است و ما از این نکته غافل شدیم که این شبکه‏های ماهواره‏ای، غالبا اخباری را پوشش می‏دهند که در راستای سیاست‏های خاص کشورهای خودشان یا تقویت نظام سلطه و تضعیف روحیه کشورهای جبهه جهانی مقاومت باشد. لذا اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد به عنوان یک کشور مستقل، سیاست‏های مستقل خودش را در راستای اهداف و آرمان‏ها و منافع ملی‏اش داشته باشد، ناچار است به صورت میدانی و دقیق، کشورها و مناطق جهان را خوب رصد کند، نه این که به اخبار رسانه‏های غربی بسنده کند. چرا که اگر قرار باشد این گونه عمل کند اصلاً نباید در آفریقا و آمریکای لاتین و... سرمایه‏گذاری کند. چون اغلب اخباری که از این مناطق منتشر می‏شود درباره فقر، محرومیت، گرسنگی، کودتا، بیماری، سیل، جنگ، غارت و کشتار مردم این منطقه است و بدین گونه می‏خواهند این مناطق هم چنان حیات خلوت خودشان باشند. متأسفانه همین ضعف رسانه ملی در نمایش واقعیت‏ها و فرصت‏های مناطقی چون آفریقا، آمریکای لاتین، آسیای مرکزی و... باعث شده است که غالب مسئولان یا تجار یا اساتید ما شناخت صحیح و جامعی از این مناطق نداشته باشند و این مناطق همچنان مورد بی‏توجهی و بی اعتنایی ما باشد.

*تحلیل بسیاری از نخبگان بر اساس رسانه‌های غربی است

مثال دیگر اینکه، طبق رصد برنامه‏های ماهواره‏ای نباید انقلابات کشورهای اسلامی ـ عربی منطقه روی می‏داد. چون این رسانه‏ها از اوضاع داخلی و وضعیت اجتماعی این کشورها اخباری را منتشر نمی‏کردند، ولی دیدیم علیرغم خواست حاکمان وابسته و کشورهای غربی، انقلابها و خیزشهای مردمی بزرگی در این کشورها افتاد. تحولاتی عظیم که حتی سیاسیون ما هم اندک احتمالی درباره این تحولات بزرگ در جهان اسلام نمی‏دادند ولی دیدیم که چه اتفاقات بزرگی روی داد و هم اکنون هم ما شناخت درستی از این تحولات نداریم و تحلیل‏های بسیاری از نخبگان ما بر اساس گزارشهای رسانه‏های غربی است.

*انقلاب‌های اسلامی در منطقه خوب پوشش داده نشد

متأسفانه علیرغم کوتاهی‏ها وکاهلی‏های ما در حضور مستمر و در صحنه این انقلابات، امکان تهیه مستندهای خوبی در این زمینه را از دست دادیم و نتوانستیم از این انقلابات در راستای ترویج گفتمان استقلال‏طلبی، آزادی‏خواهی، بیداری جهان اسلام و سیاست ضدآمریکایی خود به کار ببریم. چنان چه این موج انقلابات می‎توانست هم حقایق این انقلابات مردمی را نشان دهد و هم این خشم و انزجار مردم این کشورها از سیاست‏های آمریکا و غرب در حمایت از دیکتاتورها را به نمایش بگذارد و هم اینکه خشم مردم را به سمت نظام سلطه سوق دهد که ما متأسفانه چنین کاری را نکردیم و چنین اتفاقاتی را از دست داده‏ایم و البته هنوز دیر نشده است و با اعزام دههد و صدها گروه مستندساز به این کشورها، حقایق انقلابات و خیزش‎های مردمی آنها را ثبت و ضبط کنیم تا غربی‏ها نتوانند بعداً این انقلابها را به نفع خود تفسیر کنند یا مصادره به مطلوب نمایند.

10. اصالت برنامه‏ های مستقیم و فی‏البداهه‏گویی و فقدان تأمل و تفکر در برنامه‏ها

اگر چه پخش برنامه‏های مستقیم در برخی زمینه‏ها و زمانها، از جمله نقاط قوت این رسانه محسوب می‏شود، ولی متأسفانه این برنامه‏ها آن قدر گسترش و اصالت یافتند که ممکن است در یک زمان واحد، سه شبکه تلویزیونی از این شیوه استفاده می‏کنند. متأسفانه افزایش چنین برنامه‏ها که فقط متکی به خوش‏زبانی یا فن جذب مخاطب مجری یا کارشناس برنامه هست، تمرکز، تأمل و دقت نظر را به مرور از این برنامه‏ها می‏گیرد. همین امر باعث می‏شود که مخاطب هم به مرور زمان، به این نوع برنامه‏ها ـ فی‏البداهه‏گویی ـ بسنده کند و از تعمیق آن مباحث غافل شود. افزایش چنین برنامه‏ها در بلند مدت، مخاطبانی سطحی را بار خواهد آورد و دست اندرکاران باید برای رفع این نقیصه، تدابیری بیندیشند و به مباحث عمیق هم توجه نمایند.

11. برنامه ‏های سیاسی سیما در قبض و بسط سیاست زدگی

برنامه‏های سیاسی صدا و سیما نشان داده است که به تناسب ایام، قبض و بسط عجیبی می‏یابند. گاهی آن چنان باز و فعال و گاه چنان بسته و محدود و منفعل عمل می‏کنند که هر تماشاگر اهل فکر را به تعجب وا می‏دارد. برای نمونه، دهه‏های اول فتنه‏های پس از انتخابات 1388، حتی فحش‏های مردم علیه کاندیداهای مغلوب را پخش کرد و به التهاب در جامعه افزود ولی پس از مدتی، به عکس آن حالت تبدیل شد و به جای ذکر متهمان اصلی به عباراتی چون م.ک یا م.م یا م.خ بسنده کرد. در ان ایام، شخصیت‎هایی به رسانه دعوت شدند که تا پیش از این فرصت حضور نمی‏یافتند ولی پس از آرامش نسبی فضا، قضیه منتفی شد. از سویی در همان، شخصیت‏هایی به برنامه‏ها دعوت می‏شدند که خود به فضای ناآرام جامعه دامن می‏زدند و از برخی شخصیت‏های معقول و منطقی که می‏توانستند فضای جامعه را آرام کنند، فرصت حضور نیافتند و سخن در این باره، بسیار است. رصد برنامه‏های صدا و سیما نشان می‏دهد که غالب مدیران و مسئولان این سازمان، بسیار تحت تأثیر فضای عمومی رسانه‏های غربی یا جامعه هستند و لذا افراط و تفریط در برنامه‏های سیاسی و... بسیار دیده می‏شود.

12. تناسب نداشتن برنامه‏ ها و تضاد محتوایی در یک روز

تناسب نداشتن برنامه‏ها و تضادها محتوایی در برنامه‏ها از جمله انتقادات وارد بر رسانه‏های ملی است. ضریب یافتن بی جهت ورزش به ویژه فوتبال یکی از انتقادات جدی به صدا و سیما است. در مورد عدم تناسب برنامه‏ها باید گفت در یک روز بارها شده است که تلویزیون برنامه‏ای خوب، عدالتخواهانه، معنویت‏گرا و در یک کلام، تأثیرگذار ساخته است ولی بلافاصله پس از یا در وسط همان برنامه، تبلیغات یا برنامه‏هایی پخش می‏کند که باعث خنثی شدن تأثیرات آن برنامه قبلی را از دست می‏شود. گاهی پیش می‏آید که فیلم‏ها و سریال‏ها و غالب برنامه‏های یک مقطع زمانی مانند ماه رمضان یا مناسبت دیگری، همه خنده و کمدی و لودگی و در سالی دیگر همگی پر از صحنه‏های خشونت، غم و ترس و.. است. لذا هیچ وقت آن تعادل لازم را در این برنامه‏ها نداشتیم که در کنار ترس و خشونت، لطافت و زیبایی و در کنار خنده، گریه را به نمایش بگذاریم.

13. برنامه‏ های ضعیف از عوامل سوق یافتن مردم به رسانه‏های غربی

متأسفانه برنامه‏های ضعیف، غیرواقعی، کم ارزش و بی‏محتوا و عدم توجه به نیازهای واقعی مخاطبان و همچنین تغییر ذائقه فرهنگی مردم در دوران‏های سازندگی و اصلاحات و... باعث شده است که مردم کشورمان به سوی رسانه‏های خارجی و شبکه‏های ماهواره‏ای سوق داده شوند. لذا اگر صدا و سیما به عنوان رسانه ملی نتواند شکاف میان تقاضاهای رسانه‏ای و واقعیت‏های رسانه‏ای و آرمان‏های اسلامی ایجاد کند، بیش از پیش به این شکاف‏ها دامن می‏زند و مخاطبان را از خود می‏راند که در بلند مدت باعث تهدیدات امنیتی هم خواهد شد. چه بسا شبکه‏های ماهواره‏ای با القاء مطالبی کذب و در راستای سیاست‏های استعماری خود، بتوانند مردم را علیه حاکمیت کنونی تحریک نمایند. اتفاقی که در ایام پس از انتخابات ریاست جمهوری 1388 به صورت نیمه و ناقص افتاد و باعث تهدید جدی امنیت ملی کشور شد. تجربه نشان داده است که گاهی اوقات، صدا و سیما توانسته است با ساخت و پخش برنامه‏های جذاب و مورد نیاز و همچنین پخش اخبار واقعی، توجه مخاطبان را به این رسانه‏ها بکاهد.

14. بی‏توجهی به کتاب و ترویج فرهنگ مطالعه

متأسفانه تا سالهای گذشته، فعالیت‏های چشمگیری در حوزه معرفی و تبلیغ کتاب خوب و ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی صورت نگرفت ولی خوشبختانه در دو سه سال اخیر، حرکت قابل تقدیری در این زمینه صورت گرفت که امیدواریم حرکت آن مستمر و همه جانبه‏تر شود و به شبکه‏های خاص مانند شبکه چهار (شبکه فرهنگ) یا زمانهای کم مخاطب یا پرت تلویزیونی محدود نشود. تلویزیون پیش از این، در سالهای گذشته، اهتمامی به معرفی و تبلیغ کتاب نداشت و بسیاری از کتابهای ارزشمند به مخاطبان خودشان معرفی نشدند. از سویی دیگر، اجرای ضعیف یا عدم جذابیت آن برنامه‏ها باعث می‏شد که برخی برنامه‏های معرفی و تبلیغ کتاب در تلویزیون، ضد تبلیغ شود، چون ظاهراً تهیه آن برنامه‏ها، از سر رفع تکلیف و ناچاری صورت می‏گرفت.

*به همه نویسندگان فرصت حضور دهید

متأسفانه در دهه‏های گذشته، مهمترین نویسندگان و هنرمندان آثار ارزشمند و محتوایی در رادیو و تلویزیون جایی نداشتند؛ آثاری که می‏توانست جلوی حرکت پرشتاب فرهنگ مصرفی و اشرافی‏گری یا روحیه زهد گریزی و... در جامعه را بگیرد و فرهنگ قناعت، ساده زیستی، شهادت‏طلبی و تلاش را در جامعه دامن بزند، در حاشیه ماندند و نتوانتسند آن اثرگذاری لازم را داشته باشند ولی همین آثار ـ مانند آثار ارزشمند دفتر هنر و ادبیات مقاومت حوزه هنری ـ پس از یک دهه، توانستند موجی جدید از فرهنگ انقلاب و عدالتخواهی در کشور ایجاد کنند.از سویی دیگر، همچنان این مشکل به گونه‏ای دیگر ادامه دارد که هم اکنون تلویزیون میزبان عده خاصی از منتقدان ادبی و هنری یا نظریه‏پردازان شده است و بقیه منتقدان و اساتید این فرصت رسانه‏ای را نیافتند. گرچه باید گفت هنوز هم صدا و سیما، آن حمایت لازم و مورد انتظار را از جبهه فرهنگ و فکر انقلاب اسلامی نتوانسته باشد و فرصت برای اصحاب این جبهه، موقتی و گذراست.

15. تأکید بر الگوهای سنتی ارتباط و عدم نوآوری

الگوی سنتی ارتباط در فرهنگ دینی کشور، خطابه و منبر بوده است که این نگرش حاکم بر صدا و سیما، در حیطه فرهنگ دینی هم چنان پابرجاست و متناسب با نیاز مخاطبان، تغییر چندانی نکرده است. اگر چه در سالهای اخیر تلاشهای خوبی برای استفاده از قالبهای جدید و تغییر در قالبهای سنتی روی داده است، ولی هم چنان قالبهای سنتی حضور پر رنگی در رسانه ملی دارند. به ویژه در ایام سوگواری مذهبی و ماههای خاص مانند دهه محرم یا ماه رمضان که تشدید می‏شود.

16. فقدان تشکیل جبهه رسانه‏ای علیه نظام سلطه و عدم همکاری کاری با رسانه‏های خارجی همسو

یکی از فرصت‏های تلویزیون و تأثیرگذاری بر مخاطبان منطقه‏ای و اسلامی، تولید فیلم‏ها و سریال‏های مشترک است. اگرچه برای تشکیل جبهه رسانه‏ای علیه نظام سلطه تدابیری اندیشیده شده است و اتحادیه رسانه‏های کشورهای اسلامی تشکیل شده است ولی این اتحادیه، اقدام عملی قابل ذکری نداشته است؛ گویا به برگزاری همایش‏های سالانه بسنده کرده است. برخی برنامه‏های تلویزیونی که در داخل ایران تهیه می‏شوند به دلیل جذابیت‏های محتوایی یا تاریخی و توجه به خانواده و تحولات اجتماعی، از مزیت‏های نسبی در بازارهای تلویزیونی کشورهای منطقه برخوردارند. و امری که تاکنون کمتر به آن توجه شده است. فیلم‏های مشترک در راستای اهداف و سیاست‏های این سازمان و کشورمان است. متأسفانه غالب تفاهم نامه‏های همکاری در این زمینه، بر روی صفحه کاغذ باقی مانده است و اجرایی نشده است. همین نگاه های غیرعملیاتی باعث شده است که علیرغم استقابل کشورهای میزبان، کشورمان بدقول شوند و مخاطبان بسیاری را از این کشورها از دست بدهد.

*تولید مشترک را جدی بگیرید

برای مثال مدتهاست که قرار است تیمی مشترک، سریال زندگی عثمان بن فودیو، مبارز معروف غرب آفریقا، را به تصویر بکشد که متأسفانه پس از گذشت چندین سال، تاکنون عملیاتی نشده است و اگر چنین فیلم و سریالی ساخته شود، قطعاً در تقویت روحیه ضد غربی و ضد استعماری کشورهای غرب آفریقا و حتی کل آفریقا بسیار موثر واقع خواهد شد و فرصت‏هایی را برای عرصه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ما ایجاد خواهد کرد که در تصور ما نخواهد گنجید. از سویی دیگر، یکی از راههای ورود به بازارهای تلویزیونی دیگر کشورها، تولید مشترک است و در حالی که این سیاست تولید مشترک جزو سیاست‏های مصوب صدا و سیماست، سالیان درازی است که به علت غفلت مسئولان، بی‏توجهی و حتی مخالفت عده‏ای معدود و یا غربزدگی! عملیاتی نشده است.

17. بی‏توجهی به مسائل بنیادی و شناخت غیر جامع پدیده‏ها/ به ورزش عمیق‌تر نگاه کنید

بی توجهی به مسائل و مشکلات بنیادی و شناخت غیر جامع پدیده‏ها، غالب برنامه‏های تلویزیونی دیده می‏شود. این امر حتی در برنامه‏های ورزشی هم دیده نمی‏شود. متأسفانه در کشورمان، نگاه جامعه‏شناختی، سیاسی، مردم‏شناختی و روان‏شناسی به ورزش در مجموعه برنامه‏های ورزشی تلویزیون دیده نمی‏شود و برنامه‏های نادری به این مسأله پرداخته‏اند. توجه به ابعاد مختلف ورزش باعث می‏شود که نگاه مخاطبان هم جامع‏تر و عمیق شود و دریابند که کشورهای غربی از همه ابزارها، برای تقویت و گسترش سیاست‏های خودشان استفاده می کنند و این خوش خیالی و ساده‏اندیشی است که فکر کنیم کشورهای غربی، در مباحث سیاسی و فرهنگی و اجتماعی خویش، ایدئولوژیک و استراتژیک عمل نمی‏کنند. ضریب مناسب دادن به ورزش و سرگرمی در رسانه ملی و توجه بیشتر به نخبگان علمی، اقتصادی، فرهنگی و... کشور جهت جلوگیری از معرفی الگوهای کاذب و غیرواقعی جامعه یکی از راهکارهای صدا و سیما می‎تواند باشد.

18. مسابقات تبلیغات محور و بی‏محتوا

مسابقات تلویزیونی دارای برنامه‏های پر بیننده در میان توده مردم است و این امر باعث می‏شود که شرکت‏ها و بنیادهای تبلیغاتی به این مسأله توجه زیادی نشان بدهند و ضمن تبلیغ برخی از محصولات و کالاهای خود در برنامه، به صورت جایزه به برندگان اهدا نمایند یا این که هزینه جوایز مسابقات را بر عهده بگیرند. صرف مسابقه بودن باعث شده است که سئوالات ضعیف، بی‏محتوا و غیرضروری در آن مطرح شود و شعور مخاطبان را نادیده بگیرد.

***انتقاداتی از جنس دیگر

1. عدم نظارت دقیق بر برنامه‏های صدا و سیما

عدم نظارت و عدم شفافیت، جزو مسائل طبیعی هر اداره و سازمانی در کشور شده است و همین سبب شده است که امکان رانت‏خواری‏ها، فسادهای اقتصادی و... را در ادارات افزایش دهد. گذشته از عدم نظارت مناسب بر امور مالی، عدم نظارت محتوایی جدی و غیر فرمایشی هم بر برنامه‏های این سازمان حکم فرماست. نهادهای متولی نظارت بر صدا و سیما به ویژه شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما ـ که بر اساس اصل 175 قانون اساسی جمهوری اسلامی تشکیل شده‌است ـ بسیار ضعیف و تشریفاتی عمل می‏کنند و همین نظارت ضعیف باعث شده است که سازمان صدا و سیما به همین وضعیت فعلی عمل کند و مدیران این سازمان، در قبال برنامه‎های ضعیف و فرصت‏سوزی‎های فراوان در حاشیه امن قرار بگیرند.

2. بی توجهی به شایسته‏سالاری در انتصابات درون سازمانی

نکته انتقادی به عملکرد این سازمان، بی توجهی به شایسته‏سالاری در انتصابات درون سازمانی است. دیگر این که در انتخاب مدیران ممکن است آن تخصص‏های رسانه‏ای، فرهنگی و هنری به کار گرفته نشود. این افراد ـ به علت فقدان تخصص یا... ـ اگر بخواهند از ظرفیت‏ها و فرصت‏های فرهنگی کشور ـ از جمله انواع آداب و رسوم و سنن، میراث فرهنگی، ادبیات، مراسم و مناسک، شعائر، فرهنگ عامه، تولیدات سمعی و بصری و... جهت غنی کردن هویت ملی و نشان دادن تکثر فرهنگی ذیل یک اصول اساسی و هویت اسلامی ـ ایرانی بهره بگیرند، با نگاه تهدیدات فرهنگی نگاه می‏کند و همه این گونه فرصتها را تهدید برمی‏شمارند و لذا فرصت‏سوزی می‏کنند.

3. عزل و نصب‏های مکرر

سرعت و تعداد نصب و انتصابات ـ به ویژه در خصوص مدیران شبکه‏های رادیو و تلویزیونی و دیگر مدیران میانی ـ در این سازمان بسیار بالاست و همین امر نشان می‏دهدکه به خاطر همین نمی‏توان برنامه بلندمدت و تأثیرگذاری برای سازمان در نظر گرفت. برای نمونه آقای پورحسین در مدت دو سال، به ترتیب از شبکه دو به شبکه چهارم و سپس به شبکه آموزش و اخیراً به شبکه مستند منتقل شد. تغییر مسئولیت‏ها از این نوع تغییرات در صدا و سیما چه در بخش رادیویی و چه تلویزیونی بسیار فراوان است و همین امر نشان می‏دهد که رئیس صدا و سیما حداقل‏ ویژگی‏های مدیریتی را در این زمینه رعایت نمی‏کند و علیرغم شعارها و ادعاهای فراوان، وی فاقد نگاه استراتژیک و مدیریتی است و از سویی دیگر این تزلزل مدیریتی و عزل و نصب‏های فراوان، مدیران این سازمان را در شرایط کاری غیرمطمئنی قرار می‏دهد. لذا برخی از منتقدان به شدت قائلند که برای چنین مسئولیت سنگینی، باید به فکر یک شخصیت‏ فرهنگی و مدیر شایسته دیگری بود.

4. عدم پویایی مراکز وابسته به سازمان صدا و سیما

الآن صدا و سیما دارای مراکز متعدد مطالعاتی و تحقیقاتی مانند مرکز پژوهش‏های اسلامی، دانشکده صدا و سیما، اداره آموزش و پژوهش سیما، مرکز تحقیقات صدا و سیما، معاونت برون مرزی و... که غالب آنها فعالیت قابل اعتنا و چشمگیری ندارند. غیر از مرکز پژوهش‏های اسلامی که طی دهه اخیر، کتاب‏های فراوانی را تولید کرده و فقط منتشر شده‏اند و مشخص نیست تا چه حد کاربردی بوده است و واقعاً چقدر برنامه‏سازان از آنها استفاده کرده‏اند. غالب تحقیقات و سیاست‏ها آنها در لابه لای قفسه‏های کتابخانه‏ها مانده‏اند و اجرایی نشده است. انتشارات سروش وابسته به این سازمان هم غیر از تعداد خاصی کتاب، در عرصه تولید کتاب و حتی توزیع آنها حرفی برای گفتن ندارد. کافی است یک سری به فروشگاه مرکزی آن در خیابان انقلاب تهران یا نمایندگیهای آن در شهرهای بزرگ کشور بزنیم تا ببینیم که فروشگاه‏های وابسته به این سازمان، چه کتابها و محصولاتی را عرضه می‏کنند. متأسفانه این مشکل در فروشگاههای وابسته به سازمان تبایغات اسلامی هم وجود دارد.

*رویکرد سیما فیلم را در عرصه تولید کتاب هم به کار برید

طبق مثل معروفی که «شکم سیری باعث تنبلی می‏شود» یا سخن «نفت باعث مفت‏خواری ما شده است» آگهی‏های تبلیغاتی و تهیه بودجه از این طریق، باعث شده است که خیلی از پتانسیل‏ها و ظرفیت‏های این سازمان، بلااستفاده باقی بماند و مسئولان برای خرج پول بیت‎المال در ساختن فیلمها و سریال‏های بی‏محتوا یا لهو، احساس شرمندگی و سرافکندگی نداشته باشند. الآن با توجه به گسترش شبکه‏های ویدئویی کشور، «سیما فیلم» (وابسته به این سازمان) توانسته است با عرضه فیلم‏ها و سریال‏های تلویزیونی در این شبکه توزیع، محصولات خود را به دست مخاطبان عرضه نماید و از سویی منبع درآمدی نیز کسب نماید. قطعاً چنین رویکردهایی مشابه در زمینه کتاب و مطبوعات قابل تحقق است، البته به شرط اینکه نگاهها و سیاست‏های سازمان در این زمینه‏ها تغییر کند یا اگر سیاست‏هایی در این زمینه است، از آن حالت مکتوب و بخش‏نامه، اجرایی و عملیاتی شود. به امید آن روز

۱۳۹۱/۷/۱۲

اخبار مرتبط