به گزارش نما،فرشید مقدم سلیمی- جامعه شناس شهری در شهروند نوشت: مال ها، همان اَبرساختمانهای غولآسای پایتخت که مجموعهای از فروشگاهها، رستورانها، سالنهای سینما و شهربازی را یکجا در خود جای دادهاند، نهتنها بر روی چهره شهر تاثیر گذاشتهاند، بلکه سبک زندگی مردم را نیز تغییر دادهاند. اینروزها که نیاز به فضاهایی برای تفریح و گذراندن اوقاتفراغت بشدت برای زندگیهای روزمره لازم است، ایجاد فضاهای اینچنینی تاثیر زیادی در روحیه مردم خواهد گذاشت. با این حال، روند روبهرشد این نوع ساختوسازها نیز معضلی است که نکات مثبت مالها را به چالش میکشد.
درواقع منتقدان معتقدند اگر این روند روبهرشد تجاریسازی در تهران ادامهدار شود، این شهر در آینده با مشکلات زیادی روبهرو خواهد شد. فرشید مقدمسلیمی، جامعهشناس شهری در رابطه با گسترش ساختوساز مالها و تاثیر آن بر زندگی شهرنشینی به «شهروند» میگوید: «اینکه پایتخت به مالها نیاز دارد، یک بحث است و اینکه چه کسانی میتوانند برای کاهش یا افزایش این نوع ساختوسازها تصمیمگیری کنند، موضوع دیگری است.
با این حال، درنهایت تجربه نشان داده هر ساختار جدیدی که به فضای شهری وارد میشود، درنهایت این مردم هستند که انتخاب میکنند به آنجا بروند یا نروند. اگرچه استقبال مردم از برخی از مالهای پایتخت بالاست و این نشاندهنده لزوم این نوع فضاها در فضای شهری است، اما از طرف دیگر، میزان مالسازی که در تهران شده خیلی زیاد است. درواقع با قطعیت میتوان گفت این تعداد مال که در پایتخت ساخته شدهاند، نشأتگرفته از یک آشفتگی و بیبرنامهگی است.»
این جامعهشناس شهری معتقد است این بیبرنامگی میتواند به زندگی شهری و سبک زندگی مردم آسیب برساند و در اینباره میافزاید: «یکی از پیامدهای منفی افزایش مالها از بین بردن کسبوکارهای محلی و در نتیجه بیکاری است. از طرف دیگر، خردهفروشیها و برخی از شغلها نیز از بین میروند.
از سوی دیگر باعث افزایش افزایش تراکم میشود، به این معنی که وقتی مردم از محله و فروشگاههای محله خودشان خرید میکنند ممکن است حتی از خودرو نیز استفاده نکنند، در صورتی که اگر قرار باشد هفتهای یک بار برای خرید به مالها برویم این باعث میشود برای رفتوآمد از خودرو استفاده کنیم.
بنابراین تغییر این نوع سبک زندگی و روند رو به گسترش مالها باعث ایجاد ترافیک و تراکم بالای جمعیت در برخی از خیابانهای اطراف مالها خواهد شد. درنهایت باید گفت که مالها سبک زندگی ماشینی را تروج میکنند و زندگی محلی را از بین میبردند.»
با دو رویکرد میتوان به این موضوع نگاه کرد؛ یکی اینکه زندگی محلی باعث استحکام روابط اجتماعی و تعامل مردم با یکدیگر میشود و دیگری سبک زندگی مدرنتر است که یکی از نمونههایش استفاده از مالهاست و توانسته با جذابیتهای بصری که دارد مردم را از خانههایشان بیرون بکشد و به مرکزی برای خرید و تفریح در کنار هم تبدیل شود.
مقدمسلیمی با بیان اینکه مسأله اساسی در تهران این است که سیاستهای متناقض اجرا شده، در اینباره اظهار میکند: «حدود ٧، ٨سال گذشته شهرداری تهران بر محلهمحوری تاکید کرده که براساس آن طرح نوشته شد، شهرداریهای نواحی تقویت و سرای محلهها تاسیس شدند، اما از طرف دیگر، گسترش اتوبانکشیها و تجاریسازیها، ضدزندگی محلی و محلهمحوری است.
با این تعریف سوالی که پیش میآید این است که چطور مدیریت شهری دو کار متضاد با یکدیگر را انجام میدهد؟! و چه کسانی تصمیم گرفتهاند؟! این تضاد که از طرفی بر محلهمحوری و از طرف دیگر در سبک زندگی مدرن به زندگی مردم تحمیل میشود بشدت دچار بیانضباطی و بیبرنامگی است. بهنظر میرسد تضاد منافعی در این میان وجود دارد که باعث همه این اتفاقها شده است.
به این معنی که گروههای مختلفی سعی کردهاند سیاستهای شهرداری تهران را شکل دهند. درواقع یک عده سرمایههای کلانی دارند که با همین سرمایههایشان توانایی تغییر سیاستهای شهرداری تهران را دارند.»
فرشید مقدمسلیمی در پایان با جمعبندی همه نکات مثبت و منفی ساختوساز مالها در پایتخت بیان میکند: «من این بیبرنامگی و تضادها را قطعا منفی میدانم، چراکه شهرداریها عموما بر اصول محلهمحوری و حملونقل عمومی اعتقاد دارند، اما از طرف دیگر، گسترش ساختوسازهای پیچیده و مدرن در تقابل با این موضوع قرار گرفته است. درواقع همینجاست که در عمل مشخص میشود کسانی که سرمایههای کلان دارند، سیاستهای واقعی را شکل داده و محقق میکنند.»